من هنوز مجموعه رو تموم نکردم ( یکی از دوستام به شکل بسیار ظالمانه ای کتابشو ازم گرفت گفت خودش میخواد ) ولی تا اونجایی که خوندم واقعاً مجموعه عالی ایه. هم نثر نویسنده، هم خود داستان و هم شخصیت ها واقعا فوق العادن. به شدت منتظرم برای پس گرفتن کتاب و تموم کردنش.
در مورد اژدها سوار هم آره، نویسنده خیلی خیلی از تالکین الگو گرفته. ولی به نظرم حقش نیست بگیم تقلید کرده...
راستی رولینگ برای چی غرامت داده؟

خوب ، خوب ، خوب !

من هم مخالف تالکین هستم و هم هوادار .

سبک ساده ای داره و در عین حال زیبایی دارد .

اما متاسفانه در کنار این سبک زیبا پیچیدی های زیادی به رنگ و لعاب کلکشن هاش وارد کرده .

مطمئنا اگه آثارش رو به زبون ساده تری می نوشت خوانندگان بیش تری جذب می شدند .

اما همین پیچیدگی هم به جذابیت و معمایی بودن داستان اضافه کرده است .

با این حال من یک هوادار منتقد تالکین هستم !

باهات مخالفم... به نظرم سبک و نثر نوشته های تالکین خیلی پیچیدست. قوه تخیل و نظم و ترتیب شخصیت هاست که باعث شده چنین اثر زیبایی رو بخونیم...
به نظرم من کسی مثل تالکین نمی شه... واقعاً نویسنده ی بی نظیری بود. من خودم کاملاً هوادارشم...

در رابطه با قرامت، هیچ غرامتی نباید پرداخت بشه ... چون که موضوع داستان کاملاً متفاوته و درونمایه ی جدایی داره... حالا یکی دو تا الف هم داشته باشه...

باهات کمی موافقم .

اما به شدن مخالف هم هستم .

قبول میکنم ، در کنار پیچیدگی نظم بندی خاصی وجود داره که هر نویسنده ای نمیتونه اونها رو به وجود بیاره .

اما اگه اون پیچیدگی ها نبودن ما خودمون رو برای همه چیز آماده کردیم و فقط منتظر اتفاقاتیم .

تالکین با این پیچیدگی داستانش ما رو به خوندن و ادامه دادن می کنه .

ولی من کمی سبک براندون ( نویسنده ی آشیانه ی افسانه ) رو هم هم سطح تالکین می دونم .

مول رو با تالکین مقایسه می کنی؟؟؟ کاملاً اشتباهه... اگه می گفتی سندرسون باز یه چیزی...که اونم با وجود مجموعه ی مالازان که نثر سنگین و کمر شکنی داره در رابطه با تالکین در رتبه ی پایین تری قرار می گیره..آثار تالکین بی نظیرن.

من نگفتم آثار تالکین بی نظیر نیستن .

مثلا هری پاتر تا اینکه به جلد چهار میرسی دلت رو میزنه اما نوشته های تالکین جذابیت خودشون رو نگه می دارن .

بعدش هم سندرسون رو که افراد زیادی نمیشناسن .

تنها چیزی هم که از مالازان میدونن اینه که یه دنیای جادویی مانند دنیای میانه اس.

به نظرم داستان ها باید نثر ساده و روانی داشته باشن که تالکین با هنر پیچیدگی هایی درست کرده که کمی شیرین تر از نثر ساده و روون است .

به نظرم کتابهایی که نثر ساده تری دارن طرفداران بیش تری هم دان . نه ؟

دقت بکنی بیش تر کتابهای پر فروش با نثر ساده ای هستن .

بالاخره من دلیل خاصی نمی بینم که از پی چیدگی های داستان خوشتون نمیاد آقای مجید !

نوشته اصلی توسط abramz

من نگفتم آثار تالکین بی نظیر نیستن .

مثلا هری پاتر تا اینکه به جلد چهار میرسی دلت رو میزنه اما نوشته های تالکین جذابیت خودشون رو نگه می دارن .

بعدش هم سندرسون رو که افراد زیادی نمیشناسن .

تنها چیزی هم که از مالازان میدونن اینه که یه دنیای جادویی مانند دنیای میانه اس.

به نظرم داستان ها باید نثر ساده و روانی داشته باشن که تالکین با هنر پیچیدگی هایی درست کرده که کمی شیرین تر از نثر ساده و روون است .

به نظرم کتابهایی که نثر ساده تری دارن طرفداران بیش تری هم دان . نه ؟

دقت بکنی بیش تر کتابهای پر فروش با نثر ساده ای هستن .

بالاخره من دلیل خاصی نمی بینم که از پی چیدگی های داستان خوشتون نمیاد آقای مجید !

اتفاقاً من عاشق پیچیدگی م و هرچی داستان گیج کننده تر باشه بیشتر دوس می دارم

منم نگفتم مول بد نوشته، گفتم با تالکین قابل قیاس نیست.
خب می گی کتاب های پرفروش ساده ان، چون خواننده داریم تا خواننده!! کسی که همش کتاب های سنگین می خونه معلومه از نثر ساده خوشش نمیاد..
آها.. در مورد رولینگ هم اشتباه می کنی... خسته کننده؟ شک دارم. رولینگ سبک جدیدی از جادو رو درست کرد و باعث شد بیشتر کتب فانتزی با جادو آمیخته بشن...
الان بیشتر کتابا یا سبک جادوگری دارن، یا شمشیر، یا جفتشون با هم... پس کار این نویسنده ها نمی تونسته کوچیک باشه.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

و این که بیشتر مردم نثر ساده رو می پسندن.. اما خب نمی دونن دارن چیو از دست می دن

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

و این که بیشتر مردم نثر ساده رو می پسندن.. اما خب نمی دونن دارن چیو از دست می دن

من منظورم این نبود که کتابهای رولینگ هرچه به جلو تر میرن بازتاب بدی نشون میدن .

( هر چند در کتاب پنجم اش انتظارات رو واقعا پایمال کرد )

من میگم که وقتی سبک تکراری میشه آدم هم خسته میشه ، بنابراین به نظرم بهتره که رولینگ یه تغییری توی کتابای دیگه اش می داد .

خوب بیش تر خواننده ها می خوان از کتابی که میخونن لذت ببرن . نه اینکه بخوان خودشون رو با تار و پود داستان درگیر کنن .

من وقتی خودم اول رفتم سیلماریلیون رو خوندم ، داشتم می ترکیدم .

من هم انکار نمی کنم که آثار رولینگ شاهکارن ، اما هنوز هم پای حرفم هستم و میگم باید کمی از پیچیدگی هارا کاسته می کرد .

نظر و حرف کلی من اینه .

وگرنه بهترین کتابایی بودن که من خونده بودم .

موافقین یا نه ؟

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

الان میتونم بپرسم منظورتون از مردم منم ؟

خخخخخخخخخخ... اینیه بارو باهات موافقم.. خودم اعتقادم اینه که داستان باید پیچیده باشه اما سادگی ملموس، و فابل درک و فهمی هم درونش وجود داشته باشه...
بالاخره هر کی یه سبکی دوس داره.. فانتزی-جادوگری، فانتزی- حماسی.. رومنس... هر کی یه سلیقه ای داره..
استثنائاً همین دفعه رو موافقت کردم... چون هیچوقت تو این چیزا کوتاه نمیام
منظورم از مردم مردم بود

سلام مردم خوبی ؟

خوب تو تا الان چیزی نگفتی که من مخالف سرسختش نباشم .

زود تند سریع شما هم یه چیز و دلیل خوب بیار دیگه .

خوب این دفعه هم من باهاتون موافقم .

ولی منظورم از سادگی ایین نیست که داستان همه چیز رو روشن کنه .

هم دارای پیچیدگی باشه و هم دارای سادگی .

حد متعادل همه چیز خوبه .

خوب موافقی یا نه مردم ؟