درود
من نویسنده نیستم، صلاحیت نقد هم ندارم. چند تا نظر میدم که صرفا نظرات شخصی است و هیچگونه ارزش دیگری ندارد!
اول اینکه جدا توصیه میکنم اولش توضیح بدی که متنی که نوشتی چیه و خواننده قراره با چی روبرو بشه. عنوان که چیزی رو نمی رسونه، یکی مثل من وقتی با خط اول روبرو میشه نمیدونه این آلان دل نوشته اش، متن ادبی، داستان کوتاه، یه چیزی بین شعر و متنه و... . مطمئن باش وقتی خواننده میدونه چی داره میخونه و هدف نویسنده چی بوده، بهتر میتونه درک کنه.
یه جوری شروع کردی... البته شاید برای من فقط قابل درک نیست: اول تو اسمونی، بعد میای به وضع بد(سختی و کوه کندن) و گرسنگی میرسی، بعد تو کتابخونه ای و این ها توی دو خط اتفاق افتاده! همه ی خواننده ها نمیتونن نویسنده رو به راحتی درک کنن(مثل من) بد نیست یکم کمکشون کنی؛ یه چیزی این وسط باشه که اینا رو به هم پیوند بده.
البته ناگفته نماند اون قسمت: (گرسنگی دامن دارد...) انصافا خیلی خوب بود.
فلسفه گذاشتن کلمات بین دو تا نقطه چیه؟ من واقعا تا حالا ندیده بودم برام سوال شده....
اشکالات نگارشی هم که همه دارن(شما هم کم نداری) یه بار خودت بخونی میتونی خیلیاشونو رفع کنی. میدونم فقط یه دستگرمی بوده ولی باز هم بهتر بود قبلا جای دیگه تایپ و اماده اش میکردی بعد میفرستادی.
یه ذره بیشتر و بهتر هم ار علائم نگارشی استفاده کنی بد نیست.
به نظر من وقتی مینویسی: "به کتابخانه امده ام" بهتره بعدش به جای "کاری از پیش نبردم" بنویسی: از پیش نبرده ام.
"در هم امیخته بودن" محاوره اس. تو قسمت "
زندگی همچون آیینه ای خواستت را بازتاب میدهد" خواستت محاوره اس.
راستی من منظور اون .رهاشده. و .دیما. رو کلا درک نکردم....
خب در اخر اینکه خوب شروع کردی و همین که نوشتی خیلی خوبه. امیدوارم قلمت قوی و قویتر بشه و نوشتنو هیچوقت رها نکنی.
فقط یه سوال مفهومی: واقعا انسان با اعتقادش بشر نام گرفت؟ من رابطه ی قدم گذاشتن در پوچی و ایمان به عشق رو هم درک نمیکنم.
پیروز باشی
To approve a single suggestion, mouse over it and click "✔"
Click the bubble to approve all of its suggestions.