خبببب.
یه نقد کوتاه کوتاه بزنم.
البته متن کوتاه بود خب.
تناقص در افعال چند جا دیده میشه، هم از نظر زمانی و هم از نظر نوع گفتار. ینی توی فعلای به غیر از دیالوگ، محاوره دیده میشد. دوست عزیز یه ویراستار برای کار حتما بگیرینمتوجهین که با اینکه به ظاهر نکتهی مهمی نیست ولی تاثیر خیلی مهمی توی داستان داره. ویرگول و نقطه به داستان خیلی کمک میکنن. لطفا از توصیف استفاده کنید. اصلا توصیف نداشت. بازم میگم، علایم نگارشی توی لحن و نوع داستان تاثیر به سزایی دارن.
بعد همه چی خیلی یهویی بودا. یه ذره با احساس تر و چطور بگم ادبی تر ...
مثلا ساعت ۳ نصفه شب بود. نسیم از منجره داخل اتاق میآمد و زیر سایهی چراغ، آرما مشغول نوشتن بود. تنها تا ساعت ۸ وقت داشت تا گزارشش را به کارآگاهان بدهد.
این اینجا. شاید اصل داستان خیلی قشنگ باشه ولی توصیف و ادبی نوشتن واقعا مهم هستن. یا اینکه سریع میره پیش شهردار و سایه زود میمیره و یه کلمه میگه و ...
چه وضعشه خو؟
اینهمه اتفاق بدون لحن ادبی که نوشتید، تو ۴ بند جا شدن
احساس میکنم اصل داستانتون عالیه. ولی عجله نکنین و توی لحن داستان و توصیفات و ادبی نوشتن، بیشتر کار کنید.
این هم یه نقد بود برای بهتر شدن. امیدوارم ناراحت نشده باشید. ولی همین اول کار اشتباهات رفع بشن بهتره.
کمکی چیزی خواستین من هستم. برای ویراستار هم به محدثه (momo jon) مراجعه کنید. همه جوره کمکتون میکنه (دلتون بسوزه یه همچین خواهری دارم)
و خب نکتهی دیگهای یادم اومد بهتون میگم