ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





صفحه 3 از 3 نخست 1 2 3
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 29 , از مجموع 29
  1. #1
    تاریخ عضویت
    2013/12/27
    محل سکونت
    شمال شمال، غرب غرب، اورمیه
    نوشته‌ها
    540
    امتیاز
    48,951
    شهرت
    4
    1,673
    سردبیر نشریه

    مجله‌ی زرد پیشتاز

    همین‌طوری که نشسته بودم پشت پیشخوان سوپرمارکت، یه مگس‌کش گرفته بودم دست راستم، با دست چپ هم مشت مشت کرانچی از توی کاسه می‌ریختم توی دهنم. یه شیش بسته‌ای باز کرده بودم، ولی توی حساب کتاب مغازه زده بودم دو بسته (به هر حال بقیه‌ش هواست خب). من و این همه خوشبختی محال بود! یه دستمال بسته بودم سر گیزبس و یه روزنامه داده بودم دستش تا شیشه‌های یخچال‌ها رو تمیز کنه. بچه باید کاری بار بیاد. شازده نشسته بود روی تک پله‌ی جلوی در و با دم یه گربه بازی می‌کرد.
    یه مگس رو هدف گرفته بودم که یه صدای جیغ کوتاهی اومد و بعد یه مرد تمام سیاه‌پوش با ماسک سیاه روی صورتش وارد مغازه شد. شازده رو با گربه زده بود زیر بغلش و با دست آزادش دهن گربه رو بسته بود که صدا نده. شازده که داشت با خوشحالی دست و پا می‌زد! تا به خودم بیام، یه مرد دیگه پرید داخل و دوید سمت گیزبس، بغلش کرد و یه چاقو گذاشت زیر گلوش.
    خون جلوی چشامو گرفت.
    بچه‌ی منو تهدید می‌کنی؟
    آااااای نفسکشششششش!
    نینجاوار از روی پیشخوان پریدم و با مگس‌کش یورش بردم سمت همون مردی که شازده رو گرفته بود (گیزبس نیاز به کمک نداشت، همین الانش هم شروع کرده بود به لگد پروندن سمت جایی که نباید).
    تا خودمو برسونم به شازده، مرد سوم پرید توو و چون جاخالی دادم، فقط تونست دست چپم رو بگیره. شروع کردم تند تند با مگس‌کش کوبیدم توو صورتش. شازده ترسید و دستاشو به سمتم باز کرد. در این حین گربه که داشت بین فشار بازوی مرد و وول خوردنای شازده له می‌شد، جیغ و داد راه انداخته بود.
    خسته شده بودم و به هن هن افتاده بودم. اون مَرده گیزبس رو چپونده بود توی یخچال بستنیا و گیزبس هم به کل فراموش کرده بود مادری داره، برادری داره... شازده هم گردن گربه رو محکم بغل کرده بود و با بغض نگاهم می‌کرد. چشای گربه ورقلمبیده بیرون زده بود و دیگه نای میو میو کردن هم نداشت.
    نه... من نباید تسلیم می‌شدم... یه مادر هیچوقت...

    بالاخره این یارو تونست مگس‌کش رو از دستم بیرون بکشه و ماسک سیاه صورتش رو کنار زد و گفت: عَذغا! آغوم باش، منم پشیز!
    - وات د... پشیـــــــــز! کجا بودی رئیس؟ چرا لهجه‌ت برگشته؟ این چه تیپیه زدی؟ اینا کین؟ چرا ما رو گرفتین؟ دماغت چرا سربالا شده؟؟؟
    با حرکت دست پشیز، اون دو نفر دیگه بچه‌هامو برداشتن و بردن بیرون. پشیز نگاه شرارت‌باری بهم انداخت و گفت: سه روز مهلت داری یه تیم تشکیل بدی تا مجله‌ی زرد رو دوباره راه بندازیم، وگرنه...
    بعد انگشت اشاره‌شو کشید روی گلوش و همین‌طور که زمزمه می‌کرد "پخ پخ" از در بیرون رفت و ناپدید شد.


    در نتیجه: کمــــــــــک


    هرکس مایل به همکاری در زمینه‌ی نویسندگی طنزه، اولا سری اول مجله رو مطالعه کنه و اگر از توانایی‌هاش مطمئنه، همین‌جا رسما اعلام کنه تا تیمو تشکیل بدیم


    سری اول مجله زرد پیشتاز
    امضا:

    A.Gh

    والا
  2. #21
    تاریخ عضویت
    2014/07/31
    محل سکونت
    خوزستان
    نوشته‌ها
    41
    امتیاز
    6,051
    شهرت
    0
    65
    کاربر انجمن
    من عاشق نوشتن داستان طنز کوتاهم پس منم هستم
    [SIZE=6]خدا همیشه یه قدم بالا تر از ماست نه به خاطر این که خداست به خاطر این که دستمونو بگیره[/SIZE]
  3. #22
    تاریخ عضویت
    2013/12/27
    محل سکونت
    شمال شمال، غرب غرب، اورمیه
    نوشته‌ها
    540
    امتیاز
    48,951
    شهرت
    4
    1,673
    سردبیر نشریه
    امضا:

    A.Gh

    والا
  4. #23
    تاریخ عضویت
    2017/03/18
    محل سکونت
    شمال غربی
    نوشته‌ها
    75
    امتیاز
    7,955
    شهرت
    9
    121
    تایپیست
    اونجا نتونستم وارد اکانتم بشم حرفمو بزنم ولی اینجا بگم در رابطه فسمت رژیم

    عاقا ده جمله ی اول پشیز خان باعث دگرگونی احوالم شد از ی فرد پر انرژی و سالم الان دارم گوشه تخت بیمارستان می جوم از ترس غذاهای فاطمه زامبلیللیا
    اما عالی بوددددد


    ولی بازم میگم این زامبیلو بندازین دور این غذاست عاخهههههههههههههه
    دارم میمیمیمیمیمیمیمیمیررررررر رمممممممم




    و در نهایت با ارزوی موفقیت
    S.D.B

    اسمم هم مثل خودم یک برنده
    والا


  5. #24
    تاریخ عضویت
    2013/12/27
    محل سکونت
    شمال شمال، غرب غرب، اورمیه
    نوشته‌ها
    540
    امتیاز
    48,951
    شهرت
    4
    1,673
    سردبیر نشریه
    امضا:

    A.Gh

    والا
  6. #25
    تاریخ عضویت
    2013/12/27
    محل سکونت
    شمال شمال، غرب غرب، اورمیه
    نوشته‌ها
    540
    امتیاز
    48,951
    شهرت
    4
    1,673
    سردبیر نشریه
    امضا:

    A.Gh

    والا
  7. #26
    تاریخ عضویت
    2014/04/28
    محل سکونت
    قبرستون
    نوشته‌ها
    304
    امتیاز
    172,578
    شهرت
    2
    1,885
    معاون سایت
    دست همگی درد نکنه خسته نباشید
    تا سری سوم بدرود زرد
    فقط برای کشف #nobody ها زنده هستم و نفس میکشم!
  8. #27
    تاریخ عضویت
    2017/06/16
    محل سکونت
    جهنم
    نوشته‌ها
    351
    امتیاز
    9,855
    شهرت
    12
    593
    ویراستار
    نقل قول نوشته اصلی توسط admiral نمایش پست ها
    دست همگی درد نکنه خسته نباشید
    تا سری سوم بدرود زرد
    سوم دیگه نداریم که ...
    ((۱۲۱))
    دل‌های رفته را بگذارید در اوج افتخار بمیرند ...
  9. #28
    تاریخ عضویت
    2013/12/27
    محل سکونت
    شمال شمال، غرب غرب، اورمیه
    نوشته‌ها
    540
    امتیاز
    48,951
    شهرت
    4
    1,673
    سردبیر نشریه
    کلا می کوبیم که از اول بسازیم
    امضا:

    A.Gh

    والا
  10. #29
    تاریخ عضویت
    2017/07/04
    محل سکونت
    سرگردانم و درحال انجام ماموریت های امپراتوری
    نوشته‌ها
    52
    امتیاز
    2,805
    شهرت
    0
    90
    ویراستار
    آقا من هستم فقط تلگرام ندارم ماهنامه شد داخل پ.خ. بهم بگین . @mixed-nut
    I some times agree with the wind
    that
    You have to pass , pass and pass
    I some times agree with the sun
    That
    You have to be kind ...
    I always agree with the nature
    That
    Nothing will be like it was, any more
    by:Me ,Celaena
صفحه 3 از 3 نخست 1 2 3
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 29 , از مجموع 29

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اطلاعیه: افتتاحیه آزمایشی پیشتازان کتاب(پرتال مشترک زندگی پیشتاز و بوک‌پیج)
    توسط JuPiTeR در انجمن ارتباط با مديران( اطلاعیه‌ها و فراخوان‌های مدیریت)
    پاسخ: 1
    آخرین نوشته: 2019/03/20, 21:20
  2. مشورت در مورد پیشنهاد به ریک رایردان
    توسط Sadegh Harador در انجمن کتاب‌ها
    پاسخ: 30
    آخرین نوشته: 2014/12/11, 21:03
  3. پیشاپیش به مناسبت روز پزشک...!
    توسط DaReN در انجمن مناسبت‌ها
    پاسخ: 1
    آخرین نوشته: 2013/08/23, 13:21

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •