ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





صفحه 3 از 3 نخست 1 2 3
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 26 , از مجموع 26

کتاب: نور اژدها

    نور اژدها

    • نویسنده کتاب:
    • ژانر: فانتزی
    • دنبال کننده: 0
    • ایجاد شده در: 2017/06/01
    • امتیاز:
    • کتاب کامل نیست!
    • فرستنده،نویسنده کتاب است
    • دارای خلاصه و کاور
    فصل اول نور اژدها:

    ژانر: فانتزی، علمی-تخیلی، ماجراجویی، رازآلود



    تعداد صفحات: 19


    با تشکر



    فصل دوم نور اژدها:

    تعداد صفحات:26


    امیدوارم لذت ببرید. با تشکر



    فصل سوم نور اژدها:

    تعداد صفحات: 59



    امیدوارم لذت ببرید. با تشکر



    فصل چهارم نور اژدها:

    تعداد صفحات:
    الله اعلم



    امیدوارم لذت ببرید. با تشکر

    ویرایش توسط غریبه ی آسمانی : 2023/09/04 در ساعت 17:15
  1. 8
  2. #22
    تاریخ عضویت
    2016/08/19
    نوشته‌ها
    52
    امتیاز
    9,207
    شهرت
    0
    102
    کاربر انجمن
    درود
    خب من نشستم از اول خوندم...
    قبل از هر چیز خیلییی ممنون برای داستانت
    نمیدونم قبلا هم گفتم یا نه ولی خودم تا حالا با چنین داستانی روبرو نشدم(با چنین شروع و روندی و موضوع و...). حس میکنم داره خیلی سریع میگذره...خود من یه ذره مکث سر هر موضوع نیاز دارم برای درک و ارتباط بهتر با داستان...نمیدونم فقط شروعش ایجوریه یا کلا قراره اینجوری باشه..؟
    و یه سوال
    گفتی فصل چهار رو داری تو مغز و روحت حس میکنی
    خب این یه سوال برام ایجاد کرد
    نقشه ثابتی برای روند داستان و تعداد تقریبی فصل ها و اینا داری یا....؟
    در اخر بازم ممنون
    امیدوارم پیروز و سربلند باشی
    [CENTER][COLOR=#008080][SIZE=3][FONT=b mitra]رها کردیم خالق را
    گرفتاران ادیانیم!
    تعصب چیست در مذهب؟!
    مگر نه این که انسانیم؟!

    اگر روح خدا در ماست
    خدا گر مفرد و تنهاست
    ستیز پس برای چیست؟
    برای خودپرستی هاست...

    من از عقرب نمی ترسم
    ولی از نیش میترسم
    از آن گرگی که می پوشد
    لباس میش می ترسم

    سیمین بهبهانی[/FONT][/SIZE][/COLOR][/CENTER]
  3. #23
    تاریخ عضویت
    2017/06/01
    نوشته‌ها
    42
    امتیاز
    4,382
    شهرت
    0
    88
    کاربر انجمن
    نقل قول نوشته اصلی توسط girl of wind نمایش پست ها
    درود
    خب من نشستم از اول خوندم...
    قبل از هر چیز خیلییی ممنون برای داستانت
    نمیدونم قبلا هم گفتم یا نه ولی خودم تا حالا با چنین داستانی روبرو نشدم(با چنین شروع و روندی و موضوع و...). حس میکنم داره خیلی سریع میگذره...خود من یه ذره مکث سر هر موضوع نیاز دارم برای درک و ارتباط بهتر با داستان...نمیدونم فقط شروعش ایجوریه یا کلا قراره اینجوری باشه..؟
    و یه سوال
    گفتی فصل چهار رو داری تو مغز و روحت حس میکنی
    خب این یه سوال برام ایجاد کرد
    نقشه ثابتی برای روند داستان و تعداد تقریبی فصل ها و اینا داری یا....؟
    در اخر بازم ممنون
    امیدوارم پیروز و سربلند باشی
    خیلی خیلی ممنونم که داستان من رو خوندید باعث افتخاره
    بله، نقشه ی ثابتی برای روند داستان وجود داره؛ فصل چهار هم فصل آخره. البته برای بعد از فصل چهار هم طرح های عالی ای دارم. که اول باید آش بخوریم بعد دهنمون بسوزه.
    اون دیگه اگه طرفدارها زیاد بودن می مونه برای بعد از فصل چهار که فصل آخره.
    فقط یه خواهشی دارم، اینکه بیشتر داستان من رو نقد کنید. نقاط ضعف و قوتش رو بگید. بگید ایدش چطور بود، دربارش چه حسی دارین. خیلی ممنون. واقعا به این جور نظرها برای بهتر شدن احتیاج دارم.
    با تشکر
    موفق و سربلند باشید
  4. #24
    تاریخ عضویت
    2017/06/01
    نوشته‌ها
    42
    امتیاز
    4,382
    شهرت
    0
    88
    کاربر انجمن
    فصل چهارم نور اژدها:

    تعداد صفحات:
    الله اعلم


    با تشکر

    موفق و سربلند باشید

    امیدوارم لذت ببرید. با تشکر
    ویرایش توسط غریبه ی آسمانی : 2023/09/04 در ساعت 17:18
  5. #25
    تاریخ عضویت
    2017/06/01
    نوشته‌ها
    42
    امتیاز
    4,382
    شهرت
    0
    88
    کاربر انجمن
    آقا من الان نظر نویسنده ها رو دیدم، کاملا درست می گفتن.
    ویرایش توسط غریبه ی آسمانی : 2023/09/04 در ساعت 17:19
  6. #26
    تاریخ عضویت
    2016/08/19
    نوشته‌ها
    52
    امتیاز
    9,207
    شهرت
    0
    102
    کاربر انجمن
    درود
    من خیلی خیلی عذر میخوام به خاطر هر کاری که نکردم و متاسفانه ناخواسته باعث توهینی چیزی شده. ببخشید
    میدونم هیچ بهانه ای چیزی رو توجیه نمیکنه ولی شاید بعضی هم مثل من به این دلیل نظر ندادن که نظر قابل ذکری نداشتن
    خود من شاید به این دلیل که ایده ات جدیده و شایدم به خاطر کم بودن تعداد کتابایی و خوندم و ایده هایی که باهاشون مواجه شدم واقعا نظر خاصی ندارم و کتابی چیزی هم ندارم که باهاش مقایسه کنم و بگم اینجوری بهتره یا برعکس.سوالایی هم که در مورد ایده و شخصیت و نقاط قوت و ضعف پرسیدی هم نتونستم جواب بدم و منتظر موندم فصل جدید بیاد شاید حرفی برای گفتن پیدا کنم...تنها چیزی هم که الان بر اساس چیزایی که از داستان یادم مونده میتونم بگم اینه ک روند داستاک خیلی سریع تر از حدیه که من عادت دارم و سر هر موضوع به اندازه ای که من به راحتی باهاش ارتباط برقرار کنم مکث وجود نداره، که اینو قبلا هم گفتم
    بازم عذر میخوام اگه مخاطب خوبی برای خودت و داستانت نبودم
    امیدوارم انگیزه اتو واسه نوشتن از دست ندی
    پایدار و پیروز باشی
    [CENTER][COLOR=#008080][SIZE=3][FONT=b mitra]رها کردیم خالق را
    گرفتاران ادیانیم!
    تعصب چیست در مذهب؟!
    مگر نه این که انسانیم؟!

    اگر روح خدا در ماست
    خدا گر مفرد و تنهاست
    ستیز پس برای چیست؟
    برای خودپرستی هاست...

    من از عقرب نمی ترسم
    ولی از نیش میترسم
    از آن گرگی که می پوشد
    لباس میش می ترسم

    سیمین بهبهانی[/FONT][/SIZE][/COLOR][/CENTER]
  7. #27
    تاریخ عضویت
    2017/06/01
    نوشته‌ها
    42
    امتیاز
    4,382
    شهرت
    0
    88
    کاربر انجمن
    نقل قول نوشته اصلی توسط girl of wind نمایش پست ها
    درود
    من خیلی خیلی عذر میخوام به خاطر هر کاری که نکردم و متاسفانه ناخواسته باعث توهینی چیزی شده. ببخشید
    میدونم هیچ بهانه ای چیزی رو توجیه نمیکنه ولی شاید بعضی هم مثل من به این دلیل نظر ندادن که نظر قابل ذکری نداشتن
    خود من شاید به این دلیل که ایده ات جدیده و شایدم به خاطر کم بودن تعداد کتابایی و خوندم و ایده هایی که باهاشون مواجه شدم واقعا نظر خاصی ندارم و کتابی چیزی هم ندارم که باهاش مقایسه کنم و بگم اینجوری بهتره یا برعکس.سوالایی هم که در مورد ایده و شخصیت و نقاط قوت و ضعف پرسیدی هم نتونستم جواب بدم و منتظر موندم فصل جدید بیاد شاید حرفی برای گفتن پیدا کنم...تنها چیزی هم که الان بر اساس چیزایی که از داستان یادم مونده میتونم بگم اینه ک روند داستاک خیلی سریع تر از حدیه که من عادت دارم و سر هر موضوع به اندازه ای که من به راحتی باهاش ارتباط برقرار کنم مکث وجود نداره، که اینو قبلا هم گفتم
    بازم عذر میخوام اگه مخاطب خوبی برای خودت و داستانت نبودم
    امیدوارم انگیزه اتو واسه نوشتن از دست ندی
    پایدار و پیروز باشی
    اختیار دارین. شما که با نظرهای پی در پیتون ما رو شرمنده کردید. ازتون خیلی ممنونم. ای کاش همه ی کاربرها مثل شما بودن ...... حداقل همون دو خط آخر رو می گفتن.

    امیدوارم انگیزه اتو واسه نوشتن از دست ندی
    پایدار و پیروز باشی
صفحه 3 از 3 نخست 1 2 3
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 26 , از مجموع 26

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •