***تیم نقد***
منتقدین:
Melisandre
Kianick
والا اولین مسئله نثر و لحن و نگارشه، نگارش داستان نسبتا ضعیف بود، غلط های تایپی بعضی جاها کاملا باعث میشد متوجه منظور جمله نشی و بعضی موقع ها نگارش جملات غلط بود مثلا یه کلمه دوبار تکرار شده بود یا را دوبار بود و و و ... همه ی اینا کاملا رفع میشه با یه بازنویسی و وجودشون یه مقداری بده چونکه جوری جلوه میکنه که انگار داستان عجله ای نوشته شده و نویسنده سریعتر میخواسته بازخوردا رو ببینه... من خودم همینطوریم و معمولا نگارشم افتضاحه پس به عنوان یه نگارش افتضاح
بهتون پیشنهاد میکنم بیخیال عجله هرچقدر میشه ده بار ده بار بخونیدش و هی تغییرش بدید بعد اینکه تایپ کردید بازم بخونید ممکنه باز تغییرش بدید و غلطای نگارشیشو رفع کنید... بعد که خیالتون راحت شد و مطمئن شدید دیگه تغییر نمیدید پستش کنید. بعد که پست شد بازم بخونید
ممکنه حتا اونموقع هم باز تغییرش بدید... بهترین بخش تغییری که داستان میکنه توی این بازخوانی ها متعلق به نثره که مدام بهتر و روون تر میشه... اما مسئله ی نثر روون با نثر خشک یا زیبا و دلنشین متفاوته... نثر شما همچین جذاب و دلنشین نبود (که من به شخصه نثر جذاب ازتون خوندم اما اینیکی خشک بود...) اما چیزی که باعث شد باوجود گیر های نگارشی اعصابم خورد نشه و بخونم تا آخر لحن بود. لحن پرش نداشت که این خوبه (حالا اگرم داشت الان یادم نمیاد قبلیه حذف شد الان بعد یک روز دارم دوباره نقدو مینویسم
) و لحنش لحن جذابی بود من ازش خوشم میومد و دوسش داشتم... مرسی! اینکه میگم نثر خشک بود علتش اینه که هیچ چیزی فراتر از یک قصه گویی معمولی نبود... یعنی از کلمات خلاقانه یا جذاب استفاده زیادی نشده بود و داستان دداشت به ساده ترین شکل ممکن روایت میشد... نمیتونم بگم چی کار کنید یا چیکار نکنید همونطور که میدونید... اینا چیزاییه که یه نویسنده خودش باید کشف کنه و نثر خودشو خودش خلق کنه... نثر خلاق و جذاب خودشو... یکی به طنز رو میاره یکی به رک گویی یکی از طریق توصیف های خفن و و و ... شماهم فکر می کنم نثر های بهتر از این هم داشته باشین اما حالا نمیدونم به خاطر لحن داستان بود یا اینکه کلتا میخواستید روایت خیلی ساده باشه وغیره خشک شده بود یکمی اما خب منو اذیت نکرد خیلی...
مسئله توصیف و فضاسازی، خب راستش فضاسازی شما زیاد نبود اما از اون مدل فضاسازیای قشنگی بود که به دل آدم میشینه... مثل توصیف چگونه خم شدن سرباز یا قیافه ای که شاه میگیره یا کلاهاشون و... نقطه ای از هرکدومو توصیف کرده بودی که نقاطی بودن که یه نویسنده میبینه و توصیفشون میکنه دقیقا چیزی که باید فضاسازی باشه اما گله دارم در مورد اینکه سیاها درست ردازش نشده بودن... من میتونستم قیافه ی مغرور و از خود راضی شاه سفید رو تصور کنم (چجوری خدا میدونه مطمئنم دهن دماغ نداشته اما اینا حسن.. حس باید القا شه که شده بود و مرسی بابتش...) اما نمیدونستم فیل های چه قیافه ای دارن یا شاه سیاه چه شکلیه... البته شایدم لازم نبودن و شما دقیقا به اندازه ای که نیاز بود توصیف کردید و همه ی فضا سازی ها و توصیفات در خدمت داستان بود اما میگم اگر یکمی بیشتر بود شاید میتونست داستانو جذاب تر کنه توصیف حرکات و چگونگی انجامشون توسط مهره ها (چون صفحه شطرنجو که خب همه میدونن چه شکلیه...)
داستان پایان خوبی داشت و مفهومو رسوند و گیرا بود ازش مممنونم (حالا برا من گیرا بوده یکی الان میاد میگه اصلا چی بود این پی رنگ نداشت هدف نداشت کلی سوال درومد ازش و اینا... اما من هیچ مشکلی نداشتم سوالی ندارم و به نظرم هیچ اشکال پی رنگی خاصی هم نداشت) موضوع رو هم بدم نمیومد موضوع جالب و تکراری ای بود که به یه شیوه ی جدید نقل شده بود... تاحالا اینطوری این هدف و موضوع رو نخونده بودم و باعث شد ازش خوشم بیاد این مسئله... تو دیالوگا هم ایراد خاصی نمیتونم بگیرم من به شخصه مشکلی باهاشون نداشتم و خوب بودن و میتونستن حی و حال رو منتقل کنن...
و یه چیزی در مورد اسم داستان... بسیار بسیار خوب بود و جذاب و باعث شد تهش خیلی بیشترم از اسمش خوشم بیاد... آدم وقتی اولش اسمو میخونه اصلا پوکر پوکر میگه این دیگه چیه اما وقتی ادامه میده کم کم همون جا که سرباز میگه هرچی؟ داستانو کلا متوجه میشه و خیلی جذاب میشه! انتخاب اسم خوبی بود.
----
اشکالات کلی نگارشی:
1_غلط املایی خیلی زیاد داشت.
2_در حالی که علایم نگارشی در تعیین لحن داستان تاثیر به سزایی دارد، از آنها استفاده نشده بود.
3_بعضی جاها حروف ربط و نشانه ی مفعول و متمم رو نگذاشته بود.
4-فعل با فاعل بعضی جاها همخونی نداشت.
5_از حروف جمع استفاده نکرده و متن یکدست نبود: سرباز درون خانه ها
6_در بعضی جملات فعل کامل نبود: گیر کرده. است باید اضافه بشود.
7_فعل اضافی وجود داشت: با همان قدرت خدادادی که از عزل شطرنج به او رسیده بود، یعنی همان دستور دادن بود.
8_متن و کلمات کلاسیک هستند و از کلمات نا هماهنگ استفاده کرده بود.
9_بعضی جاها نوع فعل مشکل داشت: پرسیدن به جای شنیدن.
10_بعضی جاها ادبی نبود: که میتوانست. چه کسی بهتره.
11_در خیلی جاها از ی و یا همزه برای ربط موصوف و صفت و مضاف و مضاف الیه استفاده نشده بود.
12_مصدر فعل نیست. این نکته رعایت نشده بود.
نقد شدن به معنای ضعیف بودن نیست.
نقد شدن یعنی شما ارزش بهتر شدن را دارید.
موفق و پیروز باشید.