سلام رفیقا!
بگین ببینم چ کتابی رو دارین میخونین؟
ی خلاصه ی کوچیکم بگین.ن در حد اسپویل.
بنده!همین دیشب من پیش از تو رو تموم کردم (: عالی بود دوستان عالی عالی!ینی چقد بگم عالی بود!معرکه!
درمورد ی پسر از چهار قسمت فلج.ب اسم ویل.و ی دختر 26 ساله ب اسم لوئیزا.لوئیزا از کار بی کار میشه.و دنبال کار.بعدشم ک میره به عنوان پرستار خونه ی ویل.و هزار و یک ماجرای عاشقانه و عالی.حتمن بخونین.

نوشته اصلی توسط lord of philosophy

چه جالب منم این کتابو هفته قبل خوندم ، هنوزم دارم بهش فکر می کنم ، راستی شما با چه چاپی کتاب را می خونید ؟ خواستم بگم با ترجمه قاضی نخونید چون اومده کتاب را از ترجمه اینگلیسی به فارسی برگردونده

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست‌ها ادغام شدند - - - - - - - - -

منم الان دارم کتاب کژ نگریستن را می خوانیم یکی از شاهکار های ژیژک دژ حوزه فلسفه و روانکاوی و سینما خواندنش بهتر از نخواندنشه امتحانش کند

این کتاب کژ گریستن درمورد چیه؟خلاصش وسوسه کننده بود ولی شما که داری میخونی بهتر میتونی یه توضیح مختصری بدی.ممنون میشم ((:
کدوم کتابو هفته پیش خوندین؟
معمولا پی دی اف.کمتر پیش میاد چاپی بخونم.سر جمه 10 12 تا چاپی بیشتر ندارم.

کتاب خلبان جنگ دوسنت اگزوپری
دوساعت قبلش کتاب و هر روز راه خانه دورتر و دوتر میشود از بکمن رو خوندم
و صبح قبل از همه اینا کتاب لیست تنفر رو تموم کردم از جنیفر براون

کتاب نیچه گریست
نمیدونم چرا هر وقت اسم این کتابو میشنیدم همش یه چیز مزخرف قلمبه سلمبه تجسم میکردم که چرته و بدم خواهد اومد ازش و ارزش نداره.کلا دید منفی.
ولی خیلی اتفاقی یه قسمتشو خوندم که چقدر شبیه خودم بود!خیلی جالب بود.خیلی جالب.اینقدر که چندین ماه گذشت و نتونستم از ذهنم بیرونش کنم.خلاصه که.در حال خواندنم.شماهم بخوانید.همه بخوانند.

کتاب شبهای روشن داستایوفسکی.
خیلی کتاب جالبی بود.یه جور عجیبی بود اصلا.حرفایی که میزد رو هرکسی نمیزنه و هر کسی خوشش نمیاد انگشت نمای خلق بشه که "عه فلانی رو دیدی فلان حرفو زد." یکی از قشنگ ترین جملاتش این بود:گاهی اوقات ادم های خوشبخت چقدر غیر قابل تحمل اند.
واقعا این جمله رو دوس داشتم.
راستی،ترجمه سروش حبیبی رو حتمن بگیرین.کلا کارش توی ترجمه کتابای روسی خوبه.رون ترجمه میکنه.هرچند این کتاب خودش ساختار پیچیده ایی داشت جملاتش.هی منفی میشد.مثبت میشد.طولانی بودن جملاتش باعث میشد یادت بره اولش چی بود.
شعر اول کتاب:
"و آیا این نقشی بود که سرنوشت برایش برگزیده بودتنها لحظه‌ای در زندگی اوتا به قلب تو نزدیک باشد؟یا این که طالعش از نخست این بودتا بزید تنها دمی گذرا رادر همسایگی دل تو"

سلام
منم کتاب شبهای روشن داستایوفسکی رو خوندم.به نظر من هر چند با پایان تلخش فوق العاده و بسیار زیبا بود.
اگه این کتاب رو نخوندین حتما تو لیستتون قرار بدین.

کتاب کوچه هفت پیچ از پاریزی باستانی.
یه کتاب تاریخیه.. ام ینی بهتر بخوام بگم سلسله مقالاته.پاریزی چون خودش سفر نامه نویس قهاری بوده قلمش برای تاریخ شیوا و شیرین و قشنگه.یا شایدم چون تاریخدان خوبی بوده خوب سفر نامه نوشته. خوندن این کتاب مثل سواری با موتور تو شبای کویره.پیشنهاد میکنم بخونین.
پ ن: از ی دس دوم فروشی تو قزوین گیرش اوردم چاپ پنجم سال 67عه.اگه همین گیرتون بیاد که عالی میشه.

داشتم توی کتابخونه کوچولوی دختر داییم رو میگشتم که شاید یه کتاب بدرد بخور پیدا کنم (که همه شون بچگونه بودن ). برا اینکه ناراحت نشه (ناراحت شدن یا نشدنش قضیه داره)، یه کتاب ازش قرض گرفتم به اسم ۷ پری ایرانی و ۴۰ قصه دیگر. آقا چشمتون به داستان بد نیوفته یه داستانش اسمش چربی بود. آبروی هرچی روش ازدواج با محارم تارگرینی بود رو برد من حین خوندن چشمام چارتا شده بود و با خودم میگفتم آخه تباها، مفلوکان، چرا همچین داستانی رو برای بچه ها چاپ میکنید؟ من خودم از خجالت آب شده بودم
خلاصه کتابش هم اینه: یه آقای نویسنده ای، اومده داستان های مختلفی که از افراد مختلف، اعم از با سواد و بی سواد که توی شهرشون زندگی میکنن رو جمع آوری کرده و توی این کتاب نوشته. قصه های مختلفی هستن مثل ماه پیشونی و غیره. اما این داستان چربی رو خوندم، کلا از کتابش ناامید شدم. بچگانه هم که بود، دیگه بدتر