ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    تاریخ عضویت
    2016/03/30
    محل سکونت
    ابادانجلس
    نوشته‌ها
    315
    امتیاز
    9,283
    شهرت
    0
    760
    تایپیست

    اموزش داستان نویسی "شناخت شخصیت"

    درکنار داشتن یک خط داستانی خوب و جذاب، چه چیز دیگری برای نوشتن یک داستان خوب نیاز است؟
    کاراکترها. شخصیت هایی که با نوشته شدن داستان شما زنده می شوند، واقعیت پیدا می کنند و داستان را به پیش می برند.به عنوان نویسنده چگونه می توانید به این چنین شخصیت هایی زندگی ببخشید؟ چطور می توانید آن ها را بشناسید، اینکه ظاهرشان چگونه است و چگونه عکس العمل نشان می دهند.
    یکی از روش های مناسب مصاحبه با کاراکترتان است.یکی از راه های شروع مصاحبه، تصور کردن کاراکتر در ذهن است. تعداد بسیار زیادی از نویسنده ها را دیده ام که در مجلات به دنبال عکسی شبیه کاراکترشان می گردند و آن را می برند و کنار نوشته شان می چسبانند. تصور کردن ظاهر کاراکترتان کمک می کند که احساس کنید وجود دارند.
    تمام آموزش های داستان نویسی صرفا پیشنهاد و روش هایی برای بهتر نوشتن هستند و خلاقیت و خواسته نویسنده میتونه کاملا اینا رو نادیده بگیره. و چه بسا داستان هایی که بعضی از این نکته ها رو نداشتن و داستان های خیلی خوبی بودند.

    لازم نیست که یک عکس کامل از قهرمانتان داشته باشید، فقط کلیتی از ظاهر برای انجام مصاحبه کافیست
    و حالا چه چیزی باید بپرسید؟ از سوالات پایه ای شروع کنید.
    نویسنده ها بیاین همه تو این تاپیک خواننده هارو با ویژگی های کارکترامون اشنا کنیم (((: من خودم مقدم میشم
    1.اسم تو چیست؟
    دیوید.دیوید بلاک وود
    2. ظاهر (سن، چهره، لباس).
    سن 40 دارم میرم تو 41 چشم ها قهوه ایی.موها بور و پوست سفید.تیپ اسپرت.
    3. وضعیت تاهل(مجرد، متاهل، فرزندان)
    .مجرد.فکر کنم بچه نداشته باشم.
    4.خانواده(والدین، اعضای تاثیرگذار خانواده)
    خانواده... چیز خوبیه.چندین ساله پیش پدرمادرمو ترک کردم.خواهرمم کشته شده.
    5. پیشینه(تحصیلات، شغل،...).
    تو دانشکده نظامی درس خوندم و فرمانده ی سازمان مبارزه با مواد مخدر هستم.
    6.ویژگی ها( تکیه کلام ها، عادت ها، وسایلی که همراه دارد).
    تک خنده.خنده ایی ک بیشتر مواقع روی لبمه.و ضرب گرفتن با انگشت روی میز یا هرچیز دیگه.وقتی فهمیدید کاراکترتان کیست، زمان آن رسیده که او را بهتر بشناسید. بیست سوال زیر کمکتان خواهد کرد:
    1. اگر یک روز آزاد داشتی و تنها وظیفه ات این بود که لذت ببری، جه کار می کردی؟
    اومــمم خوب ... میرم کلوپ.با رفیقام جمع میشیم یه جا و تاصب پاسور بازی میکنیم.
    2. در زندگی ات به جه جیزی بیش از همه افتخار می کنی؟(جواب این سوال هم در مورد زندگی شخصی می تواند باشد هم زندگی حرفه ای).
    اینکه کارمو خوب بلدم.میدونم باید چ زمانی برم سراغ چ پروژه ایی .ثبات دارم و اینکه خوب قمار میکنم.بهتره مخ زدن خانوم های متشخص و خوشکل فراموش نشه.
    3. صبح که از خواب بیدار می شوی اولین کاری که انجام می دهی چیست؟
    پیشونیمو میخارونم.بعدشم فیسبوکمو چک میکنم.
    4. از چه چیزی در زندگی ات بیش از هر چیز شرمنده هستی؟
    اینکه ناچار بشم.یا اینکه ندونم چیکار کنم.
    5. فکر می کنی به چیزی که والدین ات می خواستند تبدیل شده ای؟
    نه...خوب مامانم همیشه میگفت تو باید یه بازیگر بشی.بابام هم میگفت باید وکیل بشم.هیچکدومشون نشدم که هیچ نه خوبی تو زندگی بودم و نه وکیل درست حسابی.حداقل برا خودم
    6. چه چیزی بوده که همیشه دوست داشتی انجام بدی و لی نتوانسته ای؟ چرا؟
    بچه که بودم نمایشی توی مهد کودکمون گذاشتن که فقط مخصوص دخترا بود.چرا اخه؟دوست داشتم ببینمش.یه بار هم بیشتر اجرا نمیکردن.هنوز که هنوزه افسوس میخورم
    7. بدترین اتفاق زندگی ات چه بوده؟ چه چیزی از آن یاد گرفته ای؟
    بدترین اتفاق... همیشه دور بودن ازش برام بدترین اتفاق بوده.. و یاد گرفتم هیچ چیز تا ابد متعلق ب کسی نیست.
    8. در مورد بهترین دوستت بگو، کجا آشنا شده اید؟ چه چیزی را در مورد او دوست داری؟ او از چه چیز تو خوشش می آید؟
    بهترین دوستم.توماس._تک خنده_ توی قمار.تو کلوپ برادران.پول هنگفتی رو باخت.ولی معرفتش.اون خیلی به فکر دوستاشه.این چیزیه ک باعث میشه اونو دوست داشته باشم.و اینکه امـمم اون صلابت منو دوست داره!تاحالا بت گفته بودم و مسابقات سال 2009 مشروب خوری من بودم ک جام طلایی رو گرفتم؟اخ اخ اخ ک چقدر روز باحالی بود.بین تمام کلوپ ها.تازه هنوزم جا داشتم.
    9. بدترین کاری که در حق یکی انجام داده ای چیست؟چرا؟
    بدترین کار ترجیح میدم درموردش حرف نزنم.
    10. دوست داری روی سنگ قبرت چه بنویسند؟
    ادم هایی عاشق نمیشوند مثل عروسک های مرده ایی هستند ک روحی وارد بدنشان نمی شود.
    11. دوست ایده آل ت رو توصیف کن و بگو اگه پیدایش کنی با او ازدواج می کنی؟.
    متاسفانه دیگه پیدا نمیشه.میرم سراغ سوال بعد
    12. بزرگ ترین ترست چیست؟
    اینکه ی روزی فراموشی بگیرم.و همه چیزهای مغزم ریست شه.و اینکه نتونم دیگه ببیینمش.حتی اگه بینمون ی سنگ سرد قرار گرفته باشه.
    13. با اهمیت ترین چیز زندگی ات چیست؟ برای چه چیزی بیشترین ارزش را قائلی؟
    خاطراتم.من هر روز و همیشه تو اونا زندگی میکنم.
    14. موقع رانندگی به چه آهنگی گوش می دهی؟
    ی اهنگ خوشکل هست از ریحانا و شکیرا.موزیک ویدیوشو خیلی دوسدارم.اسمش هست cant remember
    15. چه چیزی را در مورد خودت بیشتر دوست داری؟ چه چیزی را کمتر؟
    شم پلیسیمو دوسدارم (: احساسات بیش از حدم رو دوست ندارم
    16. چه احساسی در مورد زندگی ات داری؟ چه چیزی را دوست داری تغییر دهی اگر چیزی برای تغییر وجود دارد؟
    زندگی من مثل یه مثلثه.کار خواب کار.(بستگی به خودت داره ک اون کارا رو چی ببینی)نه.چیزی برا تغیر وجود نداره.دیره
    17. چه چیزی عصبانیت می کند؟
    اینکه دیگران بدون اینکه بدونن قضاوت کنند.
    18. خشم خودت را چطور نشان می دهی؟
    ضرب گیرم رو میز.دستامو مشت میکنم.اگه خر بشم شاید ی گلوله خالی کنم تو سر گلدون روی تاقچه(نکنه فکر کردی اینقد دیونم ک ادم بکشم؟ها ها ها)(منظورم از گلوله تیله های شیشه ایی هستن که جیکوب دوست قدیمیم برام خریده)
    19. صبحانه مورد علاقه ات چیست؟
    ی لیوان کاپوچینو و یه تیکه کیک شکلاتی
    20. از چه چیزی پرهیز می کنی؟
    سیگارو یک نکته دیگر پیش از پایان، اگر واقعا می خواهید به ذهن کاراکترتان وارد شوید. فقط جواب های او را ننویسید، واکنش هایش به سوال ها و نحوه نشستن ، ژست هایش، تن صدا و حالت چهره اش را نیز بنویسید.
    وقتی کارکترتان را به این شکل تصویر می کنید؛ او زنده می شود، برای خواننده واقعی تر می شود و زندگی را به داستان شما می آورد.

    دوستان عزیز شاید این کار برای شما مشکل باشد . ولی شخصیت اول را درست روی یک صندلی جلو خود و آنطرف میز فرض کنید . حتی یک بشقاب مقابلش بگذارید و لیوان آب . اشکالی ندارد اگر سیگار هم تعارف کنید.
    ویرایش توسط MIS_REIHANE : 2016/08/10 در ساعت 15:07
    اصلا حسین جنس غمش فرق میکند.
  2. #2
    تاریخ عضویت
    2014/04/28
    محل سکونت
    قبرستون
    نوشته‌ها
    304
    امتیاز
    172,578
    شهرت
    2
    1,885
    معاون سایت
    سوالات خوبیه البته یه مسئله ای هست که بنظر من الزاما نباید داستانی که نوشته میشه به تمام این سوالات خواننده پاسخ بده! مثلا یه رمان ایرانی مثال بزنم قدرت ذهن، سینا خیلی خانواده ی شخصیتشو بزرگ کرده بود خصوصا که واقعا به این مقدار شخصیت نبود اونم با دونستن اینکه تقریبا هیچکدوم تاثیر گذار نبودن تو داستان
    پس الزاما نباید اینا باشه بلکه اینارو تو ذهن داشته باشید ولی فقط چیزایی که واقعا به داستان مربوطه بنویسید
    باتشکر از تاپیکت و مطالب مفیدت
    فقط برای کشف #nobody ها زنده هستم و نفس میکشم!
  3. #3
    تاریخ عضویت
    2013/08/03
    محل سکونت
    قم
    نوشته‌ها
    492
    امتیاز
    33,625
    شهرت
    21
    2,308
    پليس سایت
    بهتره این نکته رو به این مطالبت اضافه کنی
    تمام آموزش های داستان نویسی صرفا پیشنهاد و روش هایی برای بهتر نوشتن هستند و خلاقیت و خواسته نویسنده میتونه کاملا اینا رو نادیده بگیره. و چه بسا داستان هایی که بعضی از این نکته ها رو نداشتن و داستان های خیلی خوبی بودن
    البته این آموزشا بیشتر به درد داستان بلند میخوره تا کوتاه
    یه سرباز وقتی که می‌رسه به ته خط تازه تبدیل به وزیر می‌شه
    _________
    چقدر عقده نگه داشتم تو دل پیرم چقدر دویدم و فهمیدم رو تردمیلم
    __________
    من اعصاب بیست سال دیگمو الان دارم از بدن خودم مساعده می‌گیرم
    یاس
  4. #4
    تاریخ عضویت
    2015/06/07
    محل سکونت
    همین دوربرا......،تهران البته!
    نوشته‌ها
    203
    امتیاز
    28,687
    شهرت
    0
    793
    کاربر انجمن
    نقل قول نوشته اصلی توسط admiral نمایش پست ها
    سوالات خوبیه البته یه مسئله ای هست که بنظر من الزاما نباید داستانی که نوشته میشه به تمام این سوالات خواننده پاسخ بده! مثلا یه رمان ایرانی مثال بزنم قدرت ذهن، سینا خیلی خانواده ی شخصیتشو بزرگ کرده بود خصوصا که واقعا به این مقدار شخصیت نبود اونم با دونستن اینکه تقریبا هیچکدوم تاثیر گذار نبودن تو داستان
    پس الزاما نباید اینا باشه بلکه اینارو تو ذهن داشته باشید ولی فقط چیزایی که واقعا به داستان مربوطه بنویسید
    باتشکر از تاپیکت و مطالب مفیدت
    در جواب امیر باید بگم که بله حق با اونه،خواننده نباید تمام جزئیات زندگی کارکتر رو بدونه و خیلی از اطلاعات اضافست
    اما نکته ای که لازمه اینه که من به عنوان یک نویسنده باید بدونم
    بذار این طوری بگم،به عنوان نویسنده برای اینکه بهتر بتونی شخصیت داستانیت رو تجسم کنی،به طوری که موجودیت واقعی برات پیدا کنه،لازمه که هرچه بیشتر اون رو بشناسی و تصورش کنی
    نکته ی دیگه اینکه میزان شناخت تو از هر کاراکتر به میزان اهمیت اون کاراکتر توی داستان برمیگرده،یعنی حتی عادت بردن موها پشت گوش شخصیت اصلی رو باید لحاظ کنی،ولی به عنوان مثال صرفا دونستن دختر بچه بودن فال فروش روی پل کافیه
    اما مهم ترین چیز اینه که همه اینا برای خود نویسندست و اصلا لزومی نداره و حتی نباید که بخواد توی داستان اصلی اورده بشه
    بیشتر نوعی راهنمای نویسنده.
    (اگه یه مدت دست رسی به کامپیوتر داشته باشم یه تاپیک مفصل با این عنوان میزنم)(کنکوره دیگه!)
    مهم نیست که شما چه هستید،فقط مهم این است که مردم چه فکری در مورد شما می کنند.
    [COLOR=#ff0000]لانس مورو[/COLOR]
  5. #5
    تاریخ عضویت
    2014/04/28
    محل سکونت
    قبرستون
    نوشته‌ها
    304
    امتیاز
    172,578
    شهرت
    2
    1,885
    معاون سایت
    نقل قول نوشته اصلی توسط س.ع.الف نمایش پست ها
    در جواب امیر باید بگم که بله حق با اونه،خواننده نباید تمام جزئیات زندگی کارکتر رو بدونه و خیلی از اطلاعات اضافست
    اما نکته ای که لازمه اینه که من به عنوان یک نویسنده باید بدونم
    بذار این طوری بگم،به عنوان نویسنده برای اینکه بهتر بتونی شخصیت داستانیت رو تجسم کنی،به طوری که موجودیت واقعی برات پیدا کنه،لازمه که هرچه بیشتر اون رو بشناسی و تصورش کنی
    نکته ی دیگه اینکه میزان شناخت تو از هر کاراکتر به میزان اهمیت اون کاراکتر توی داستان برمیگرده،یعنی حتی عادت بردن موها پشت گوش شخصیت اصلی رو باید لحاظ کنی،ولی به عنوان مثال صرفا دونستن دختر بچه بودن فال فروش روی پل کافیه
    اما مهم ترین چیز اینه که همه اینا برای خود نویسندست و اصلا لزومی نداره و حتی نباید که بخواد توی داستان اصلی اورده بشه
    بیشتر نوعی راهنمای نویسنده.
    (اگه یه مدت دست رسی به کامپیوتر داشته باشم یه تاپیک مفصل با این عنوان میزنم)(کنکوره دیگه!)
    خب دقیقا نکته اش همینجاست عزیز!
    مثلا خود من توی داستانم درباره شخصیت ها نوشتم(داستان گروهی) ولی بعد از یه مدت بچه ها میومدن سوالاتی رو از من میپرسیدن که این چرا اینجوری شد؟ قضیه چیبود؟ و بعد من تازه اینجا میفهمیدم اون طرحی که تو ذهنم از شخصیت داشتم رو کامل انتقال ندادم...بنابراین بهتره خود نویسنده هم فقط چیزایی رو از شخصیتش در نظر بگیره که نیازه ذکر بشه نه چیزی بیشتر! برای اینکه ممکنه قاتی کنه و بجای ننوشتن چیزای بی اهمیت مثل من چیزای مهمی درباره شخصیت رو ننویسه!
    در هرصورت این نظر من بودها نیایید بگید علمی نیست
    چون من خودم هم نوشتن رو علمی یاد نگرفتم و فقط بر اساس احساس و تجربه ام مینویسم (کما اینکه بسیاری از نویسنده های معروفی که میبینیم بصورت حرفه ای یاد گرفتن)
    فقط برای کشف #nobody ها زنده هستم و نفس میکشم!
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اموزش داستان نویسی"شناخت شخصیات"
    توسط MIS_REIHANE در انجمن آموزشگاه
    پاسخ: 5
    آخرین نوشته: 2018/09/07, 17:49
  2. اموزش داستان نویسی"زاویه دید"
    توسط MIS_REIHANE در انجمن آموزشگاه
    پاسخ: 2
    آخرین نوشته: 2016/08/20, 13:25
  3. اموزش داستان نویسی "دیالوگ نویسی"
    توسط MIS_REIHANE در انجمن آموزشگاه
    پاسخ: 7
    آخرین نوشته: 2016/08/08, 21:01
  4. اموزش داستان نویسی"شخصیت پردازی"
    توسط MIS_REIHANE در انجمن آموزشگاه
    پاسخ: 0
    آخرین نوشته: 2016/08/08, 18:13
  5. اموزش داستان نویسی"خط طرح"
    توسط MIS_REIHANE در انجمن آموزشگاه
    پاسخ: 2
    آخرین نوشته: 2016/08/07, 01:00

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •