خب من خوندمش ( فصل اولو
) و اینکه خوشم اومد.
می دونی اول از هر چیزی من احساس کردم که یه ویراست دوباره نیاز داره
یکی دو جا هم احساس کردم که نثر عامیانه رو با کتابی قاطی کردی،
این مشکل خیلی پیش میاد چون داستان رو داری بطور عامیانه تو ذهنت پردازش می کنی و بعد می خوای تبدیلش کنی به نثر کتابی.
به نظرم بهترین راه حل این مشکل اینه که یک دور داستان رو روی ورق کاغذ بنویسی، بعد رو کاغذ ویرایشش کنی، بعد یه دور هم تو کامپیوتر بنویسی و ویرایش کنی ( کار سختیه ولی نتیجه خیلی خوب می شه
)
سومین مشکل هم بنظرم این بود که یه جاهایی خیلی سریع داستان رو پیش بردی.
ببین می تونی صورت اون دو تا جا به جا کننده، مکان زندگی قبلی دانیل، طول مسیری که دانیل طی کرد، می تونی همشو بیشتر توصیف کنی.
همیشه من اینو به چند نفر گفتم به تو هم میگم
سعی کن محیط رو جوری توصیف کنی که خواننده بتونه خودش رو جای شخصیت بزاره،
وقتی سر بر می گردونه، بتونه محیط رو ببینه، وقتی راه میره بتونه ادم هایی که از کنارش رد می شن ، ساختمونا، ماشینا، پرنده های اسمون، بتونه همه چیزو ببینه.
باید جوری توصیف کنی که همه چیز کامل باشه. شاید حتی بتونی یه داستان خیلی کوتاه هم توی یه فصل از داستانت بیاری ( مثلا می تونی یه حیوونو مثال بزنی که دنبال شکاره و چگونگی شکار کردن و وضع زندگیشو توضیح بدی بعد با وضع مردم مقایسش کنی )
در کل سعی کن روی جزئیات کار کنی ولی یادت باشه ، همونجوری که هیچ دو نفری تو دنیا عین هم نیستن، نباید جزئیات داستان مثل هم باشه،
مورد بعدی که به نظرم جالب نبود، مکالمه ها بود.
می دونی خیلی ساده منظور رو رسوندی، چرا یکم زیبا ترش نمی کنی ؟ ( خدا وکیلی کی حاضره با دو جمله بره هروئین جا به جا کنه ؟ )
و اینکه سعی کن کارکترهات رو از هم متفاوت کنی.
مثلا می تونی لحجه خاصی به هر کارکتر اضافه کنی، ( یه پست محمد حسین زده ، راجب شخصیت پردازی، اونو حتماً بخون خیلی کاربردیه، توی تاپیک نکات نویسندگی هستش فک کنم )
یا از عادت ها و رفتار های مارسلا و دانیل توضیح بدی ( اینجور وقت ها هر چقدر بیشتر فیلم و داستان ببینی ، بیشتر کمکت می کنه
)
یا هر چیز دیگه ای که به ذهنت می رسه استفاده کن تا شخصیتات خاص بشن، اونطوری خواننده خیلی راحت باهاشون مچ می شه.
نکته نهایی هم اینکه وقتی داستان رو تایپ کردی الان. فردا یک دور بیا به چشم یک خواننده ( و با سخت گیر ترین حالتت) داستان رو بخون، و روی جمله بندی دقت کن، شاید بتونی بهترش کنی، شاید مشکلش رو رفع کنی، شاید هم بکل به نظرت بی ربط بیان، پس اون موقع می تونی داستانتو دوباره ویرایش کنی
و به یک داستان درجه یک تبدیلش کنی.
همین دیگه.
در آخر باید بگم که فکر قشنگی اومد تو ذهنت ولی بدون خیلی داستان ها تو همین مایه نوشته شدن و خیلی موفق هستن، پس برای اینکه ازونا بهتر شی باید کارکتر های مخصوص خودتو داشته باشی. ( و البته هزاران نکات دیگر ولی خب برا شروع رو اینا کار کنی به نظرم خیلی خوب تر می شه داستانت )
و ازونجایی که خیلی داستانت رو دوست داشتم، کل نظرم رو گفتم
امیدوارم که ادامه بدی و مشکلاتت رو حل کنی.
نمره ای که من فعلا به فصل یک داستانت می تونم بدم چهار از ده هستش که با احتساب اینکه اولین داستانت هستش، این نمره رو دادم، ولی می دونم پتانسیلشو داری که از من ده بگیری
سوالی هم داشتی می تونی ازم بپرسی ( البته مطمئنم خیلی افراد باتجربه تری از من می تونی تو سایت پیدا کنی
)
موفق و پیشتاز باشی