ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





صفحه 2 از 2 نخست 1 2
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13
  1. #1
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    محل سکونت
    ایران - تهران
    نوشته‌ها
    197
    امتیاز
    23,003
    شهرت
    0
    2,286
    تیم فنی نشریه

    نکات کلیدی داستان پیشتاز

    سلام دوستان اینجا یک سری جمع بندی از قوانین و نکاتی که تا به حال در داستان هر شخص موظف به انجامش هست رو
    قرار دادیم جهت هماهنگی بیشتر و یکی شدن این داستان گروهی ..و جلوگیری از گمراهی در روند داستان :

    قوانین برای ارسال پست :
    ۱- اسپم ممنوع حداقل محتوای پستتون باید ۱۲ خط باشه
    ۲- چارت و جدول زمانی طبق توضبحات اول هر پست زده میشه . داستان بدون چارت قابل قبول نیست .
    ۳- قوانین داستان نویسی گروهی طبق توضیحات رعایت شده باشه .
    ۴ - تمامی افراد موظف به نوشتن ۴ مرحله ی داستانی در بخش اول هستن .


    مراحل داستانی بخش اول :
    - قدرت انتخابی خود را با مسول داستان هماهنگ کنید .
    - در مرحله اول داستان پس از تایید قدرتون ، مشخص کردن فرایند ها ( تعریف کلیت قدرتتون ) و چه گونگی کشف ان برای اولین .
    - در مرحله ی دوم تعریف گذشته ی خودتون و چه گونگی ورود به قصر پیشتاز ( توسط چه کسی و چه طور ) .
    - در مرحله ی سوم افکار و اهداف و شغل خودتون رو در زمان حال مشخص کنید . ( احساسات کلی ) .
    -در مرحله چهارم یک اتفاق ساده و توصیف کوتاه از زندگی الانتون در قصر ( میتونه با ماجراهای جالب و کوتاه باشه مثلا بر خورد با محمد حسین و یا توصیف اتاقتون .مشخص کردن روند روزانه ی شما و فعالیت هاتون در حال حاظر تو قصر )‌

    - بخش اول داستان ، شامل ۱۳ روز است که تمامی افراد میتوانند تا مهلت مشخص شده ( جمعه ۲۵ دی ماه ) تمامی مراحل داستان خودشون رو به صورت پست های متفاوت ارسال کنند .
    (برای اطلاع از روز اول و تاریخ شروع ماجراها در زمان حال به اولین پست فاطمه مراجعه شود )


    نکات کلیدی :
    - ازدیالوگ گوی زیاد پرهیز کنید .
    - پرش های زمانی را کم کنید .
    ( ۷ سال بعد . ۴ سال قبل ....)‌ و یا اگه پرش زمانی دارید سعی کنید در یک پست جدا متفاوت از زمان حال اون رو ارسال کنید .
    - شخصیت خودتون رو بدون نقطعه ضعف طراحی نکنید . سعی کنید تمام خصوصیات بد و خوب رو باهم شرح بدید .
    - داستان های همدیگه رو بخونید و سیر داستانی همدیگه رو دنبال کنید . هدایتگر همدیگه باشید تا یه خط مستقیم ایجاد بشه .
    - به قوانین . نکات کلیدی . سیر داستانی تعریف شده . و تعاریف اولیه دقت کنید .

    - چارت جمع بندی ‌: طبق مثال تمام دوستانی که تا به حال در داستان حضور داشته اند موظف هستند این چارت را پر کرده و در همین پست قرار دهند .
    ( هدف داشتن یه جمع بندی از هر شخصیت در داستان و جمع اوری یک خلاصه از کلیت بخش اول و تمامی نوشته های بچه ها است . )
    مثال :

    متن مخفي!
    معرفی : شهرزاد . سن زمان حال : ۲۳ .
    نقش در قصر : مدیر کار های داخلی قصر
    قدرت : با قدرت چشمام میتونم بسته به انتخابم یک فردو از حرکت انجام هر چیزی جز فکر کردن باز دارم تا افزایش قدرتم که در ثانیه و پلک زدنی شخص به خاکسر تبدیل میشه . هنگامی که قدرتم میخواد عمل کنه چشمام برق کوتاهیی میزنه .
    یکی از پدید های همراه قدرتم جذب خاطرات مهم هر شخص فقط در لحظه ی مرگشه که مثلا میتونم مهم ترین شخص زندگی یک فرود هنگام مرگش تو مردمکش لحظه ای ببینم .
    ورود به قصر : ۳ سال بعد از نقطه شروع .
    توسط چه کسی و چه طور : در ۱۰ سالگی توسط امیر حسین که در حال گشتو گذار بود به قصر اورده شدم .
    گذشته : در کودکی با کشتن دوستانم خیلی اذیت میشم … امیر حسین که یه پسر بزرگ بوده کمکم میکنه به قصر بیام و کنار فاطمه و حانیه و دو سه نفر دیگه که جمعا ۱۲ نفر فقط تو قصر بودن بزرگ میشیم کنار هم .
    در ۱۵ سالگی از اینکه به درد نمیخوردم کاری کنم تو قصر یه دور بیرون میزنم . سه سال بعد با اوردن دختر کوچیکی به نام نرگس دوباره به قصر میزنم و یک ماه بعدش با پیدا کردن تهمورث و کشتن یه مرد بچه ها دوباره من زخمیو به قصر میارن سعی در فرار میکنم اما چند ماه بعد برای اخرین بار بلاخره تسلیم قدرت و کشش قصر میشم و میمونم و اونجا مدیر داخلی قصر میشم .
    افکار و هدف زمان حالم : به کشف و اداره کردن جاهای مختلف قصر ادامه مدم هدف خاصی ندارم و اصلا تمرین نمیکنم چون از قدرتم جز کم کردن روی بچه پرو ها استفاده ندارم . به تهیه نقشه از قصر پرداختم و نصبت به شوک و ترسیدن حساسم .
    اتفاقات مهم از روز اول تا روز ۱۲ اول :‌ روز سوم اتفاقی باعث مرگ اعظم میشوم و بقیه روز ها مشغول حل کردن معماری ورود به کتابخانه ی مخفیم . و روز ۱۲ اهم اتفاقی وارد نقطه ی ۱۳ و اتاق داوری میشوم و چند روزی همراه سپهر و حریر غیب میشم .
    و در اخر در چیز مهمی رو باهم کشف میکنیم .
    برخورد با اشخاص در ۱۲ روز اول :
    با اعظم در روز سوم که اتفاقی وارد اتاقم شد و باعث مرگش شدم . و روز چهارم هنگام توضیح کشف کتابخانه مخفی .
    با حانیه در روز چهارم هنگام راضی کردنم برای خروج از اتاق .
    با سپهر در روز چهارم و خشک کردنش .
    با تهمورث در روز چهارم در حال گفت و گو .
    با هادی در روز پنجم در سال مبارزه و روز های بعدش جهت تمرین و تخریب دیوار .
    با مهسا در روز دوازهم زمانی که از انرژیش برای ورود استفاده میکنم .
    با حریر : در روز دوازدهم زمانی که توسط دیوار جذب و مهو میشم .
    با محمد حسین در روز دوازدهم زمانی که در دالان نا امید شده بودم .
    با فاطمه . امیر کسرا . در روز های متفاوت . بر خورد کوتاه .


    - چارت زمان بندی : طبق مثال در اول تمام پست ها قرار میگیرد . ( تاریخ . مکان . زمان داستان . راوی . اشخاص . ماجرا )
    ( هدف مشخص کردن زمان داستان هرشخص . جلوگیری از گیج شدن بچه ها . هماهنگی بیشتر . یکی کردن کلیت داستان )


    مثال :
    متن مخفي!
    تاریخ : امروز روز ۱۲ اهم از شروع داستان .( صبح . )
    مکان : ورودی کتابخانه مخفی .
    زمان داستان : حال .
    راوی : شهرزاد
    اشخاص داخل داستان : شهرزاد . حریر . محمد حسین .
    نوع ماجرا : در زمان حال اتفاق می افتد . از کشف ورودی نا امید شده ام . گپی با محمد حسین میزنم . بعدم مهو شدنم در دیوار .

    مثال دیگه :
    تاریخ : ۷ سال قبل از روز اول داستان .
    مکان : خیابان در یک روستای قدیمی
    زمان داستان : گذشته
    راوی : شهرزاد
    اشخاص داخل داستان : مردم دهکده . شهرزاد . دختر بچه .
    نوع ماجرا :‌ در حال حاظر در یک اتاق هستم در افکارم به گذشته رجوع کرده ام .



    و در اخر تعاریف کلی :

    نقطه ی شروع : زمانی که سهراب و مرتضی و مهدی ،امیر حسین را ترک میکنند و او در قصر با محمد حسین تنها میشود . تمامی افراد تاریخ ورود خودشون رو به قصر از اون زمان به بعد مشخص میکنند. به طور مثال مشخص کنید من ۴ سال بعد از نقطه ی شروع به قصر امده ام .

    پیر مرد : محمد حسین اولین شخص در قصر بوده است که درگذشته ۵ تا رهبر اصلی را ملاقات میکند … تمام اشخاص حداقل یک بر خورد کوتاه در داستان با او دارند .

    ۱۳روز اول :
    بخش اول داستان شامل ۱۳ روز اصلی میباشید . به معنی که کل بخش اول از کتاب پیشتاز ( شمال معرفی اشخاص ) در ۱۳ روز اتفاق می افتند .
    روز اول از پست فاطمه و از خواب بلند شدنش تا ملاقاتش با سپهر در نیمه شب اتفاق می افتد . تمامی اشخاص موظف هستند که تمامی پست های خود را تاریخ گذاری کنند . و زمان اتفاق ماجرا های خود را تا قبل از ۱۲ روز اول بنویسند . به طور مثال : امروز روز چهارم بعد از شام
    دقت کنید که این روزها خیالی و طبق داستان است . (دلیل ایجاد این ۱۳ روز .ایجاد یک نقطه ی اغاز برای ماجراهای دوستان است )


    افکار : به دلیل انکه هرشخص گذشته ی خودش را با زمان حال ترکیب کرده یعنی بازه زمانی داره هعی پرش دارید …باید مشخص کنید که در حال حاظر در افکارتون به گذشته فکر میکنید .


    کلیت قصر :‌ قصر شامل ۵ طبقه ی اصلی و دو دو طبقه زیر زمین است .از دو طرف با باغ و چمن زار و مرتع پوشیده شده است . از روبه رو با سوکی بزرگ اغاز میشود .
    یک کتابخانه ی بزرگ . سالن های درس . اموزش . پلکان های چهار طرفه . سال های مختلف جهت تمرین . غذا خوری . گالری .و ... است . ورودی اصلی ان از سمت خیابان تنک و باریکی است . که پس از ورود با یک خانه ی کهنه و درب چوی که دسته ی اسب بالدار است روبه میشوید و بعد ورود با باغ بزگ سیب مواجه میشوید . و بعد از گذر از باغ و چمن زار و برکه به قصر میرسید .
    ورودی دیگر ان شامل دو تنه ی بزرگ اسب غول پیکر که به ۵ متر میرسند که دروازه ی ورودی را روی شانه های خود حمل میکنند ( شبیه تخت جمیشید )
    تمام جزییات اتاق ها . نقشه ی قصر و فضاهای ان در انتها بخش اول ( معرفی کاراکتر ها ) همراه عکس ها در اختیار شما قرار داده میشود .
    پس خواهشا در داستان خود فقط . . از بزرگی ان . سال ناهار خوری و تمرین .کتابخانه . تعریف ظواهر اتاقتون طبق خواسته اتون ... و طبقه ی محل اقامتتون .همراه باغ و مرتع صحبت کنید . به توصیف جزییات ساختمون اصلی تا موقع اعلام نپردازید .



    ویرایش توسط shery : 2016/01/10 در ساعت 01:07

    http://up.vbiran.ir/uploads/43091140...1406543666.gif

    سخن بزرگان : وقتی میمیرید نمیفهمید مردید ...بیشعور بودن هم همینطوریه پس بیشعور نباشید.
  2. #11
    تاریخ عضویت
    2014/07/20
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    250
    امتیاز
    10,102
    شهرت
    4
    507
    نویسنده
    مظلوم کی بودی تووووو
    کانال شعر خودم توی تلگرام

    ghoghnous13_1365@
  3. #12
    تاریخ عضویت
    2014/04/28
    محل سکونت
    قبرستون
    نوشته‌ها
    304
    امتیاز
    172,578
    شهرت
    2
    1,885
    معاون سایت
    نقل قول نوشته اصلی توسط ملکه عشق نمایش پست ها
    هیچ وقت حفظ نخواهد شد.
    دیگه شناخته شدی. تلاش نکن
    کی گفته من مظلوم نیستم؟ اسماشونو بگید...
    فقط برای کشف #nobody ها زنده هستم و نفس میکشم!
  4. #13
    تاریخ عضویت
    2015/06/29
    محل سکونت
    سمنان
    نوشته‌ها
    85
    امتیاز
    5,679
    شهرت
    0
    179
    ویراستار
    نقل قول نوشته اصلی توسط admiral نمایش پست ها
    کی گفته من مظلوم نیستم؟ اسماشونو بگید...
    هیچکی به خدا(همه)
صفحه 2 از 2 نخست 1 2
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. داستان(خیلی) گروهی پیشتاز
    توسط The Holy Nobody در انجمن داستان کوتاه
    پاسخ: 12
    آخرین نوشته: 2017/05/30, 16:53
  2. بحث و گمانه زنی | داستان پیشتاز
    توسط admiral در انجمن داستان گروهی
    پاسخ: 4
    آخرین نوشته: 2016/02/02, 13:36
  3. نشریه پیشتاز (شماره اول -تابستان ۹۴ )
    توسط shery در انجمن بایگانی
    پاسخ: 21
    آخرین نوشته: 2015/10/02, 05:09
  4. پاسخ: 12
    آخرین نوشته: 2014/09/09, 14:34
  5. جام پیشگوی برتر ! استرالیا - هلند !
    توسط M.Mahdi در انجمن بایگانی
    پاسخ: 5
    آخرین نوشته: 2014/06/19, 18:50

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •