ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    تاریخ عضویت
    2013/09/19
    محل سکونت
    یه جای دیگه):
    نوشته‌ها
    217
    امتیاز
    5,417
    شهرت
    0
    1,235
    پليس سایت

    دل‌نوشته‌های Sepehr.Dejavou

    يه موقع هايي هس ساعت يكو نيم دو شب
    تو تختت دراز كشيدي يهو احساس تنگي نفس ميكني عرق سرد ميشينه رو پيشونيت احساس ميكني داري خفه ميشي ميري سمت پنجره ،پنجره رو چهارطاق باز ميكني يكم اروم ميشي بر ميگردي سمت تختت دراز ميكشي يهو ميري تو خاطراتت سه تا كلمه ي بي معني تو ذهنت مياد ازارت ميده ميره و مياد و كلي خاطره رو با خودش مياره
    هر حرفيو هر كلمه ي برات ازار دهنده ميشه حس ميكني همه ميخوان مسخرت كنن و هيچ كي دركت نميكنه هم ميخوان بگن ديدي گفتم؟
    از همه عاصي ميشي دوست داري ول كني بري يه جايي كه هيچ كي نباشه اما نميتوني پاهات گيره به اين دنياي لعنتي
    يجور بغض كينه تو دلت حبس شده ميخواي فرياد بزني دهنتو ميكني صدات در نمياد مثه يه حيون كه تو دام افتاده باشه به هرچيزي دست ميندازي تا فرار كني دنبال راهي تا بدويي توش و فرار كني راهي نيس

    دل‌نوشته‌ها در پست‌های بعدی ادامه دارند.
    برای نظم بخشیدن به تاپیک قفل شد

    ویرایش توسط JuPiTeR : 2015/12/17 در ساعت 00:59
    سالهاست که توی "اینتررنت" توی فروم های مختلف عضو میشم و هنوز که هنوزه نفهمیدم فلسفه ی امضا چیه!
    آیا میخواهند جمله ای که سرلوحه ی زندگی ـمان است برای دیگران بنویسیم؟
    آیا همین را میخواهید؟
    باشه!
    ولی جمله ای سرلوحه زندگی منه بی ادبیه و بابام بهم گفته عفت کلامم رو هرجـــــــایی حفظ کنم.
  2. #2
    تاریخ عضویت
    2013/09/19
    محل سکونت
    یه جای دیگه):
    نوشته‌ها
    217
    امتیاز
    5,417
    شهرت
    0
    1,235
    پليس سایت
    موقعي كه شمع داره خاموش ميشه و نفس هاي اخرشو ميزنه يه لحظه طلايي هست يه لحظه كه يهو روشن ميشه خيليي روشن از اولين لحظات زندگيشم بهتر يه لحظه كه فكرشم نميكنيو يهو تو بد ترين وضعيتت ظاهر ميشه
    زندگي ماهم همين طوريه تو يه غروب پاييزي مثه همين الان وقتي نشستي گوشه ي خونه بغل شومينه و تو خاطرات فرو رفتي يهو يه اتفاق خوب يه عزيزي بهت زنگ ميزنه و صداشو كه ميشنوي زنده ميشي
    بهت ميگه كه اونم دوست داره اونم تورو ميخواد جون ميگيري تو صحبت هاي اون حس ميكني مثه يه گل كه زير نور افتاب داره رشد ميكنه تو هم با صحبتاش شكوفا ميشي
    اتيش به اوج خودش ميرسه يهو يه باد سرد مياد
    پر سوز و گداز اتيش سرد ميشه زندگي سنگ ميشه
    شعله ي شمع سوسو ميزنه عين جميله تو تاريكي ميرقصه و به خاموشي بدل ميشه
    اخرين درخشش اخرين جرقه ي زندگي...
    سالهاست که توی "اینتررنت" توی فروم های مختلف عضو میشم و هنوز که هنوزه نفهمیدم فلسفه ی امضا چیه!
    آیا میخواهند جمله ای که سرلوحه ی زندگی ـمان است برای دیگران بنویسیم؟
    آیا همین را میخواهید؟
    باشه!
    ولی جمله ای سرلوحه زندگی منه بی ادبیه و بابام بهم گفته عفت کلامم رو هرجـــــــایی حفظ کنم.
  3. #3
    تاریخ عضویت
    2013/09/19
    محل سکونت
    یه جای دیگه):
    نوشته‌ها
    217
    امتیاز
    5,417
    شهرت
    0
    1,235
    پليس سایت
    يه زماني دراز كشيدي و دستت زير سرته
    تو تختتي
    ياد يه خاطره ميفتي خيلي يهويي مثه سكته ي قلبي
    يهو تو سينت داغ ميشه نميفهمي حس خوبي داري يا بد ترين حس زندگيته
    حس ميكني يه خورشيد تو سينته نميدوني داري ميسوزي يا گرم ميشي
    يهو سوزش بيشتر ميشي تير ميكشه و داغ ميشه احساس ميكني داري ميميري ُيهو اون حس ميره حالا احساس تنهايي ميكني انگار تو هيمن چند ثانيه به اون حس عادت كردي تو تمام وجودت دنبالش ميگردي انگار از شصت با تا نوك سرتو اناليز كردي ولي ديگه نيست...
    به انتظار ميشيني وحشت ميكني كه اگه نباشه چيكار كنم بعد يادت مياد كه اين ازارت هم ميداده و تعجب ميكني چه دردي ممكنه انقد شيرين باشه؟
    سالهاست که توی "اینتررنت" توی فروم های مختلف عضو میشم و هنوز که هنوزه نفهمیدم فلسفه ی امضا چیه!
    آیا میخواهند جمله ای که سرلوحه ی زندگی ـمان است برای دیگران بنویسیم؟
    آیا همین را میخواهید؟
    باشه!
    ولی جمله ای سرلوحه زندگی منه بی ادبیه و بابام بهم گفته عفت کلامم رو هرجـــــــایی حفظ کنم.
  4. #4
    تاریخ عضویت
    2013/09/19
    محل سکونت
    یه جای دیگه):
    نوشته‌ها
    217
    امتیاز
    5,417
    شهرت
    0
    1,235
    پليس سایت
    مردم دو دسته ان يا يه بار ميكشنن و تا اخر عمرشون خورده هاشونو جمع ميكنن كه به هم بچسبونن و هركي رد ميشه يه لگد بزنه و پخششون كنه
    دسته ي دوم خيلي مظلومنُ خيلي گناه دارن اينا هر بار كه ميكشنن همون لحظه خورده شيشه هاشونو جمع ميكنن ميگن اشكال نداره عمدي نبوده كه خمدشو درست ميكنه و ميره جلو ميشكنه ولي اين بار سخت تر بار سوم سخت تر و و همينحور سخت تر ميشه ولي به شكستن ادامه ميدن يه لحظه اي ميرسه كه اينا ديگه درست نميشن هرلحظه كه يه جا نشستن با ديدن يه عكس يا يه اتفاق ميزنن زير گريه يا اروم سيگارشونو روشن ميكنن اينجور افرادو يا كنار ديوارا ميبيني با يه سيگار روشن يا تو كافه ها زل زده به ديوار
    دسته ي دوم رو راحت ميشه تشخيص داد از كبودي هاي روي مشتاشون يا دستابندايي كه ميندازن تا دستشون درست ديده نشه
    سالهاست که توی "اینتررنت" توی فروم های مختلف عضو میشم و هنوز که هنوزه نفهمیدم فلسفه ی امضا چیه!
    آیا میخواهند جمله ای که سرلوحه ی زندگی ـمان است برای دیگران بنویسیم؟
    آیا همین را میخواهید؟
    باشه!
    ولی جمله ای سرلوحه زندگی منه بی ادبیه و بابام بهم گفته عفت کلامم رو هرجـــــــایی حفظ کنم.
  5. #5
    تاریخ عضویت
    2013/09/19
    محل سکونت
    یه جای دیگه):
    نوشته‌ها
    217
    امتیاز
    5,417
    شهرت
    0
    1,235
    پليس سایت
    تا حالا شده يه دفعه بزني از خونه بيرون و بري تو خيابون؟
    تو سوز دلنشين پاييز راه بري نم نم بارونو حس كنيو با سايه ها يكي شي؟
    حس ميكني ميخواي تا ابد راه بري و مقصدت دوره قدماتو تند تر ميكني كلاه سويشرتتو ميكشي جلوتر و هدفونتو ميزاري رو گوشت يهو حس ميكني داري از اين دنيا جدا ميشي انقد سريع راه ميري كه انگار ميخواي مثه يه هواپيما بپري
    به مقصدت رسيدي يه دكه ي كوچيك و زشت ولي معشوق تو توش به فروش ميره
    يه اسكناس تا خورده سمت فروشنده ميگيريو ميگي يه پاكت عقاب مثه هميشه چپ چپ نگاهت ميكنو ميده
    مثه يه ادم قحطي زده ميري سراغش ميخواي روشن كنيو تند تند بكشيو اروم بشي
    كام اولو ميگيري و پشيمون ميشي نگاه رهگذرا مثه خنجر به سمتت پرت ميشن سردرگمي نميدوني خاموش كني تا به پاتوقت برسي يا تو يه كوچه ي خلوت پنهان بشي
    فرار رو بر قرار ترجيح ميديو سيگارو با حرص زير پات له ميكني
    ميرسي به باتوقت با قدماي بلندي كه هيچ كي به گرد پات نميرسه
    مثه هميشه رو يه اجر ميشينيو عكسشو از تو گوشيت مياري بيرون
    با ديدن خندش قلبت مثه هميشه تند تند ميزنه نخ اولو باز ميكنيو به چشاش زل ميزني قبل اينكه بفهمي چيشده اخر نخ به دستت رسيده و دستتو سوزونده
    كلافه ام و مثه هميشه دلم فرياد ميخواد فرياد از جنس سكوت
    سالهاست که توی "اینتررنت" توی فروم های مختلف عضو میشم و هنوز که هنوزه نفهمیدم فلسفه ی امضا چیه!
    آیا میخواهند جمله ای که سرلوحه ی زندگی ـمان است برای دیگران بنویسیم؟
    آیا همین را میخواهید؟
    باشه!
    ولی جمله ای سرلوحه زندگی منه بی ادبیه و بابام بهم گفته عفت کلامم رو هرجـــــــایی حفظ کنم.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تولد سپهر (Sepehr.Dejavou) مبارک
    توسط JuPiTeR در انجمن مناسبت‌ها
    پاسخ: 10
    آخرین نوشته: 2016/11/19, 16:07

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •