کتابی که میخوای معرفی کنیم خدمتتون با جرئت میتونم بگم جزو بهترین فانتزیاییه که خوندم، حتا میتونم بگم تو نوع خودش بهترینه!
این کتابو نخونین ضرر کردین، البته شایدم ضرر نکنین، چون هیچ اتفاق خاصی نمی افته بخونین یا نخونین، مثلا میگن کسیکه نغمه ای از یخ و آتشو نخونده باشه ضرر کرده، ولی والا ما خوندیم خیلیام نخوندن فرقی ندیدیم، به جز این که ما کلاس میزاریم میگیم ما نغمه خوندیم!
یا خیلیا ارباب حلقه های خوندن و ما نخوندیم و بازم هیچ تفاوتی ندیدم!
البته بخونین خیلی باحاله!
من خودم اول از همه جلد دوم این مجموعه رو توی یه نمیاشگاه دیدم و به خاطر نمادای عجیب روش، خریدم ببینم چیه! و بعد سخت گرفتارش شدم! جلد اول، دوم، سوم، چهارم، پنجمو خوندم و جلد ششم یعنی افسونگر گیرم نمیاد، و اینقدر این کتاب اخر جلد 5 پیچشده شده که دارم می ترکم ببینم چی میشه اخرش، یعنی هر قوت بهش فکر می کنم می خوام سرمو بکوبم تو یه چیزی عغ76324ف5قغ6*]ـوئردثیزسش شصظ4طثهکعلبعغیعیفعیغعهفات سرمو کوبوندم تو کیبورد!
بعله میریم سراغ معرفی

نام: ششگانه نیکلاس فلامل جاودان
نویسنده: مایکل اسکات
مترجم: پونه اشجع
ناشر: انتشارات بهنام

جلد اول: کیمیاگر



خلاصه
حقیقت: نیکلاس فلامل 28 سپتامبر 1330 در پاریس به دنیا آمد. با گذشت نزدیک به هفتصد سال، هنوز هم از اوبه عنوان بزرگترین کیمیاگر تاریخ یاد می شود. انچنان که در تاریخ ثبت شده است نیکلاسدر سال 1418 از دنیا رفت اما....قبر او خالی است.
افسانه: نیکلاس فلامل زنده است، چرا که راز زندگی جاودان را از کتبی که از آن محافظت می کند کشف کرده است. کتاب آبراهام دانشمند کتابی با فدرت جادویی که در دستان نااهل میتواند جهان را به کام نابودی بکشد.
نابودی جهان همان نقشه ای که دکتر جان دی هنگام دزدیدن کتاب در سر داشت.نشل بشر خیلی دیر متوجه خواهد شد، اگر پیشگویی کتاب درست باشد نها سوفی و جاش نیومن قادر به نجات جهان هستن.
و گاهی افسانه و حقیقت در هم می آمیزند.

جلد دوم: جادوگر



خلاصه:
کالیفورنیا: کتاب ابراهام دانشمند اکنون در دستان دکتر جان دی و باستاناین خبیث است. کتاب قدرتمندی که راز زندگیجاودان در ان نهفته است و میتواند دنیا را به کام نابودی بکشد. دکتر تنها دو صفحه تا بازگرداندن باستانیان خبیث به دنیا فاصله دارد. اما برای رسیدن به خواسته اش با یک مشکل کوچک روبروست، دوقوهایی که کیلومترها با او فاصله دارند.
پاریس: نیکلاس، سوفی، جاش و اسکاتی بعد از فرار از اوهای، سر از پاریس در می آورند، شهر نور و زادگاه فلامل. اما این بازگشت به وطن چندان برای نیکلاس شیرین نخواهد بود. نیکولو ماکیاولی نویسنده شهیر و جاودان هم در پاریس زندگی می کند و در خدمت باستانیان خبیث است. زمان برای نیکلاس و پرنل به سرعت می گذرد هر یک روز بدون کتاب آنها را به اندازه یک سال پیر می کند. نیکلاس سعی دارد راهی برای تکمیل آموزش سوفی پیدا کند، اما ماکیاولی همه جا مانند سایه در تعقیبشان است.

جلد سوم: ساحره



خلاصه:
قلب نیکلاس فلامل از تماشای پاریس، شهرزادگاهش، به درد آمده سات. دی و ماکیاولی یادگاران تاریخی شهرش را نابود کردند، اما خود او هم چندان در به وقوع پیوستن این تراژدی بی تقصیر نبود. سوفی و جاش تمامی نشانه های دوقلوهای افسانه ای را بورز داده اند. فلامل باید از آن ها و دو صفحه آخر کودکس در مقابل باستانسان خبیث محافظت کند.
اما هر یک روزی که می گذرد، نیکولاس ضعیف و ضعیف تر میشود، پرنل همچنان در آلکاتراس زندانی است و اسکاتی گم شده است به همین ترتییب تنها راه شکست دادن دی آموزش سومین جادوی بنیادی به دوقلوهاست. اما این راه چندان هم بی خطر نیست. تنها کسی که میتواند جادوی آب را به دو قلوها آموزش دهد گلیگمش است. پادشاهی ه مدتها پیش به مرز جنون رسیده است...

جلد چهارم: احضارگر



خلاصه
سانفرانسیسکو: پس ازز گریختن به اوهای، پاریس و سپس لندن، جاش و سوفی نیمومن سرانجام به خانه باشگتند. هیچ کدام به جادوهای بنیادی مسلط نشده اند و دکتر جان دی در تعقیبشان است. اما از همه بدتر این است که نمیدانند به نیوکلاس فلامل اعتماد کنند یا نه؟
آلکاتراس: ساحره از آلکاتراس فرار کرد و ارتشی از موجودات ترسناک را پشت سر به جا گذاشت. اکنون ماکیاولی در جزیره است تا ارتش هیولا ها را در سانفرانسیسکو رها کند...
اندن: پس از ناکامی های پیاپی اربابان باستانی دی برای دستگیری او جایزه تعیین کردند، اما دکتر نقشه ای در سر دارد، حکومت بر جهان با کمک کودکس و ارتش خفته ی الکاتراس. اما برای این کار باید یکی از قدرتمندترین آرکون ها را بار دیگر به زندگی بازگرداند و چه کسی بهتر از دو قلوهای افسانه ای برای احضار آرکون؟

جلد پنجم: پیمان شکن



خلاصه
دوقلوها از هم جدا افتاده اند و این شروع یک پایان است.
آلکاتراس: اگه چه متحد ماکیاولی و بیلی بچه، دکتر جان دی، والوگا اعلام شده است اما آنها همچنان نقشه هایی را که باستانیان پیش پایشان گذاشته اند دنبال خواهند کرد، هیولاهای الکاتراس را در شهر سانفرانسیسکو آزاد می کنند و این پایانی برای حکومت نسل بشر بر زمین خواهد بود.
دانوتالیس:
قلمرویی که اسکاتی و ژان دارک وارد آن شده اند، به مراتب خطرناکتر از آن چیزی است که آنها تصور می کردند. آنها اتفاقی از آنجا سر در نیاورده اند- هر دو زن جنگجو به دلیلی احضارشده اند. همین طور، سنت ژرمن،پالامیدیس و شکسپیر آنها فراخوانده شدند تا در زمان به عقب سفر کنند و دانوتالیس را نابود کنند.چون جزیره دانوتالیس که در افسانه های بشر به نام شهر گمشده اتلانتیس معروف است باید سقوط کند تا دنیای مدرن امروزی پا به عرصه ی وجود بگذارد.
سانفرانسیسکو: پایان نزدیک است، جان نیومن یک جبهه را انتخاب کرده است و در کنار خواهرش سوفی و کیامایگز نیکلاس فلامل نخواهد جنگید. او در کنار دی و ویرجینیا دیر مرموز به میدان خواهد رفت. مگراینکه سوفی بتواند برادرش را قبل از جنگ و شروع نابودی همه چیز پیدا کند.

جلد ششم: افسونگر



خلاصه:
ان دو که یکی هستند باید به یکی که همه چیز است تبدیل شوند. یکی برای نجات دنیا و یکی برای نابودی ان.
سانفرانسیسکو:تنها یک روز از زندگی نیکلاس و پرنل باقی مانده و تنها یک کار باقی مانده که ان ها باید انجام دهند؛ دفاع کردن از شهر سانفرانسیسکو. هیولا هایی که در الکاتراس جمع شده بودند، ازاد شده و به سمت شهر در حرکتند. اگر کسی جلوی ان ها را نگیرد، همه چیز و همه کس را سر راهشان نابود می کنند.اما حتی با کمک دو تا از بزرگترین جنگجو های تاریخ، ایا ساحره و کیمیاگر افسانه ای قادر خواهند بود از شهر دفاع کنند؟ یا این اتفاق، آغاز پایانی است برای نسل بشر؟
دانوتالیس:سوفی و جاش نیومن، به دنبال دکتر جان دی و ویرجینیا دیر، ده هزار سال در زمان به عقب سفر کردند و از دانوتالیس سر درآوردند. و در این جزیره ی افسانه ایست که جنگ برای نجات دنیا شروع می شود و پایان می پذیرد.اسکاتاچ، پرومتیوس، پالامیدیس، شکسپیر، سنت ژرمن و ژان دارک هم در جزیره هستند. اما هیچکس مطمین نیست که دوقلوها به نفع چه کسی یا چه چیزی خواهند جنگید.امروز همه چیز مشخص می شود.ایا دوقلوها در کنار هم خواهند ماند؟یا از هم جدا می شوند یکی برای نجات دنیا و یکی برای نابودی آن.( خلاصه جلد ششم از http://bartimios-sb.blogfa.com)

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

بچه دونه دو نه خلاصه ها رو به جز جلد شش از پست جلد کتاب خودم تایپ کردم! میدونین چرا؟ از شدت خسته شدن از درس و بدیختی!

من فقط جلد اولش خوندم

خب من فقط جلد اول اینو خوندم... خب بدک نبود فقط از همون جلد اولش تابلو بود که راه جاش و سوفی از هم جدا میشه....ینی جاش میره طرف دی....بدش من وختی خلاصه های این تاپیکو خوندم دهنم باز موند چون انگار جلدای اخر جاش میره طرف دی....فک میکردم اخه تو جلد دومش میره و کلی میپیچونه داستانو ضد حال خوردم ولی خب داستانی هست که یه خوره فانتزی بخواد بره ادامشو بخونه(که من اینکارو نکردم )