ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





صفحه 2 از 2 نخست 1 2
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13

    گرگینه ها نمی گریند نوشته هدر دیویس

    • نویسنده کتاب: هدر دیویس
    • ژانر: فانتزی
    • دنبال کننده: 1
    • ایجاد شده در: 2013/03/17
    • امتیاز:
    • کتاب کامل است.
    • دارای خلاصه و کاور
    • ترجمه است

    دوست خوبم حمید یکتا تقریبا نزدیک به یکسال هست که رخت ازاین جهان بسته و رفته ما رو با ترجمه هایش که میدانم لا اقل تا زمانیکه
    فانتزی دوستان هستند مورد دقت قرار خواهد گرفت در یادها باقی خواهد ماند و زنده در دلها و چشمها.......روحت شاد
    کتاب گرگینه ها نمی گریدند شروع ایشان و با پایان دوست خوبمان کیارش هست وبلاگ داستان زحمت کشیده و برای دانلود گذاشته اند پس با سپاس فروان از همیت بروبچه های این سایت برای دوستان خوب
    لایف هم می گذارم لطفا برای شادی روح دوستمان حمید یکتا حتما کتاب را بخوانید و به یادش دقیقه ای سکوت کنید ......روحت شاد و دلت بی غم و راهت روشن باد ...آمین


    گرگینه ها نمی گریند

    خلاصه کتاب :

    در ابتدای کتاب با شلبی آشنا می شیم که با پدر شیمی دان ثروتمند و نامادریش زندگی می کنه، و قراره تابستون برای اصلاح رفتارش به یه کمپ فرستاده بشه،
    ولی خوشبختانه شلبی حق انتخاب داره و به کمپی می ره که خودش انتخاب کرده و در کمپ با آستین پل که پسر یه ستاره راک افسانه ای هست آشنا می شه اما ....


    gorgine1.jpeg




    ویرایش توسط Paneer : 2016/07/22 در ساعت 06:24
  1. 1
  2. #12
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته‌ها
    1,534
    امتیاز
    64,504
    شهرت
    0
    7,570
    رئیس پليس سایت
    وای می دونستم فوت شده سوگنامش رو خوندم که یکی از دوستان نوشته بود ولی نمی دنستم دختر داره
    وای اصن خیلی بدجور ناراحت شدم
    همسرش...
    دختر...
    وای
    سرطان خون بود درسته؟؟
    من دختر نداشتم
    همسرم نداشتم
    فقط مادر و پدر داشتم که اونم داشت
    اگر اون سرطان ریه می داشت به جای خون خیلی بهتر بود
    اگر جای ادما می شد عوض بشه...
    جای بیماری بیمارا عوض بشه...
    چقدر بهتر می شد
    نمی گم دنیا بی بیمار بشه یا همه درمان بشن چون نمی شه زندگی بدون مرگ نمی شه ولی کاش می شد جاها عوض بشه
    حیفش
    حیف دخترش و همسرش که بی پدر و بی شوهر بزرگ می شن
    :Its my family's house,Its my children's house




  3. #13
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    محل سکونت
    Holy Hell
    نوشته‌ها
    510
    امتیاز
    15,923
    شهرت
    0
    739
    وبمستر
    خدا روحش را شاد کنه
    طفلی به نام شادی دیریست گم شده است .
    با چشم های روشن براق با گیسویی بلند به بالای آرزو .
    هر کس از او نشانی دارد ما را کند خبر .
    این هم نشان ما :
    یک سو خلیج فارس سوی دگر خزر .
  4. #14
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    نوشته‌ها
    116
    امتیاز
    10,564
    شهرت
    0
    727
    نویسنده
    موافقم این موضوع که همسر و مخصوصا یه بچه داشتن، قضیه رو ناراحت کننده تر می کنه.
    اما این هم کار خداست و توی هر کاری حکمتیه که ما ازش سر در نمیاریم.
    تنها چیزی که می شه گفت اینه که روحش شاد و انشا... که خانواده شون همه جا خوشبخت باشن.
    یکی از بزرگترین لذت های زندگی اینه که از خواب بیدار بشی و ببینی باز هم فرصت خوابیدن داری.
    چارلی چاپلین
صفحه 2 از 2 نخست 1 2
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •