ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





صفحه 5 از 11 نخست ... 3 4 5 6 7 ... آخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 102

    هری پاتر و تجارت مرگ ( ارائه‌ی فایل کامل)

    • نویسنده کتاب: Dark Sider
    • ژانر: فن فیکشن
    • دنبال کننده: 4
    • ایجاد شده در: 2015/07/20
    • امتیاز:
    • کتاب کامل است.
    • لینک کتابخانه موجود است.
    • فرستنده،نویسنده کتاب است
    • دارای خلاصه و کاور
    • دارای مسائل 18+
    تنها چیزی که میتونم بگم اینه که این فن تمام اعتقاداتتون باورهاتون آرزوهاتون در آرمان های هری پاتر رو به چالش میکشونه.با ماهمراه باشید در تجارت مرگ..حماسه ای از قدرت برتر
    خلاصه:

    ...آنچیست که تمام آرمان ها و اعتقاداتت را به هم میکوبد..چیست که حاضری به خاطر آن عشق و احساست را نابود کنی؟و تمام چیزهایی که در طی سال ها برای آن میجنگیدی زیر پا بگذاری؟تجارت مرگ..مبادله ای از جنس نور با عوامل رستاخیز....فرشتگان ، سرنوشت پسر هفده ساله را رقم میزنند....
    trade  death.jpg
    پیشنهادات و انتقادات یادتون نره



    جلد دوم کتاب با نام «هری پاتر و آخرین نگهبان» در حال ارائه است.
    با تشکر از تمامی دوستانی که ما را در نگارش این نثر یاری فرمودند.

    نام داستان :هری پاتر و تجارت مرگ
    نام داستان به انگلیسی : Harry Potter & Trade Of Death
    زبان : پارسی
    نویسنده : Dark Sider
    ویراستار : _
    وضعیت : در حال بازنویسی
    جلد : اول
    وضعیت جلد دو : توقف در ارائه (هری پاتر و آخرین نگهبان)
    تعداد صفحات : در حال بازنویسی
    تعداد فصول : در حال بازنویسی
    بیشترین صاحب امتیاز در میان فن فیکشن های قرار گرفته در سرور با نثری زیبا...اثری از Dark Sider
    ویرایش توسط Dark 3had0W : 2015/11/21 در ساعت 21:59
  1. 19
  2. #42
    تاریخ عضویت
    2013/08/03
    نوشته‌ها
    633
    امتیاز
    27,109
    شهرت
    1
    3,905
    مدیر گرافیک
    خوب بریم سر نقد فصل اول ^____^ با اجازه :

    به رون بگو فحشم نده.خخخ.
    اگه فکر کردی که رابطتون از دیدم مخفی مونده کور خوندید.خخخ
    لابد الان داری فحشم میدی.خخخ
    نامردا..خو آدم حسادت میکنه
    خخخ فحش نده.
    حال میکنی.منم به تو رفتما.
    و....

    خوب تا اینجاش رو دوستان گفتند فکر میکنم مشخص باشه که استفاده از اینجور کلمات خیلی خودمونی که تو چت به کار میبریم مناسب نیست اصلا !


    اما مشکلات فنی :

    .به خاطرشاسنیپ بدبخت به روش کاملا مشنگی کتک خورد و بعد من به یه حقایق خیلی جلب و
    وحشتناک و ناامید کننده رسیدم.پس مجبور شدم آزادش کنم بره.اگه دیدینش زیر میزی
    ردش کنین بره.فقط اینو میگم که طرف ماست.
    به نظرم بهتر بود این که چطور فهمیده اسنیپ طرف اوناست مشخص میشد ... اونم وقتی که به این زودی تونست بفهمه که خودش عجیبه

    بار دیگر به نامه نگاه کرد.برای بار دوم تصویر دختر ماگل زاده در ذهنش تداعی شد.اگر کمیزودتر اقدام کرده بود..ولی این فکر را فورا عقب راند و فک رقابت عشقی با رون را از سر بیرون
    راند.
    خوب به عنوان یه فن فیشکن نویس شما در انتخاب داستان آزادی ولی حق عوض کردن روحیه و احساسات شخصیتا رو ندارید به نظرم ^_^
    تو کتاب چهار که ریتا اسکیتر مقاله ای درباره رایطه هرمیون با هری و کرام نوشته بود ، هری چندین بار به صراحت اعلام کرد که هرمیون فقط یه دوست معمولیه همین ! همچنین توی دو کتاب بعدی ما کوچکترین تمایلی از هری برای شروع رابطه عشقی با هرمیون نمیبینیم ! چطور میشه که هری یهو حسرت میخوره ؟

    بودند.او که از اینکه هری اینگونهدر باره ی دراکو مالفوی صحبت میکرد نا امید شده بود او را تنها گذاشته بود تا درباره رفتارش
    فکر کند
    خوب اگه مشخص شده که اسنیپ طرف محفله ، پس قطعا مشخص شده که مرگ دامبلدور نقشه بود و اون به هرحال بخاطر نفرین انگشتر میمرده ..... در نتیجه حرف هرمیون درست در میاد دیگه ! اینکه دامبلدور میدونه داره چیکار میکنه و باید اعتماد کرد بهش و اسنیپ طرف اوناست ! این بارم هرمیون درست گفته در این صورت ...... خوب پس ناراحتیش برا جیه ؟

    آن چشمان زیبا و سرشار از هوش هر دختری را به خود جذب میکرد.علاوه بر آن استعداد و توانایی او در جادو مثال نزدنی بود.به طور کل هری نمونه ی یک
    پسر ایده آل بود.
    خوب یه تناقض دیگه
    توی شش کتاب اول به کرات تاکید شده بود که کاملا پسر عادی ای هست ! و تا آخر کتاب شیشم دیدیم که توی جادو ( بجز سپر مدافع ) هیچ استعداد خفنی چیزی نداره و خودشم قبول داشت ! همچنین هری هر دختری را به خود جذب نمیکرد ! بازم تا کتاب شیش تاکید شده که هری اینجوری نیست .. برای مثال توی کتاب چهار که هری دنبال یه دختر برای دعوت به جشن کریسمس بود ، دیدیم دخترای زیادی پا پیش نذاشتن ! و اون دو سه نفر هم ( از سنشون ) مشخص بود که برای اینکه هری یکی از قهرمانای سه جادوگره و مرحله ی اولو برده ازش خواستن که باهاش برم
    تو کتاب ششم هم دیدیم که افراد داوطلب برای عضویت تو تیم کوییدیچ گریفندر خیلی زیاد بودن و وقتی هری پرسید که چرا اینقدر همه به کوییدیچ علاقه مند شدن هرمیون جواب داد که اونا به تو علاقه مند شدن نه کوییدیچ ...چرا که مشخص شد تو فرد برگزیده هستی و در تمام مدت داشتی حقیقتو درباره ولدمورت میگفتی :
    “I dunnowhy the team’s this popular all of a sudden.”
    “Oh, come on, Harry,” said Hermione, suddenly impatient. “It’s
    not Quidditch that’s popular, it’s you! You’ve never been more interesting,
    and frankly, you’ve never been more fanciable.”
    Ron gagged on a large piece of kipper. Hermione spared him one
    look of disdain before turning back to Harry.
    “Everyone knows you’ve been telling the truth now, don’t they?
    The whole Wizarding world has had to admit that you were right
    about Voldemort being back and that you really have fought him
    twice in the last two years and escaped both times. And now they’re
    calling you ‘the Chosen One’ — well, come on, can’t you see why
    people are fascinated by you?”
    پس به نظرم میشه نتیجه گرفت که هری کاملا عادی بوده و فقط بخاطر شهرتش میخواستنش !؟


    در رابطه با سریوس هم باید بگم یادت میاد چیزی که هنگام استفادهاز ساعت زمان برگردان بت گفتم؟!سرنوشت تغییری نمیکنه و اگه هم بکنه نتیجش وحشتناک
    تر میشه!ما اشتباه کردیم که تو سرنوشت دخالت کردیم
    امممم نتیجه وحشتناکش چی بود دقیقا ؟ مسلما سیریوس کشته شدن به دست بلاتریکس رو به بوسه دمنتور ها ترجیح میده
    نکته خییییلی مهم هم این که دامبلدور گفت که به عقب برگردن ! مردی که تا حالای کتاب لااقل هیچ اشتباهی نکرده !

    اهم همین دیگه ^____^ شرمنده زیاد بود
    [LEFT][INDENT=2].If Plan A didn't work, the alphabet has 25 more letters[/INDENT]
    [/LEFT]
  3. #43
    تاریخ عضویت
    2015/01/22
    محل سکونت
    خوزستان
    نوشته‌ها
    192
    امتیاز
    11,239
    شهرت
    0
    647
    نویسنده
    نقل قول نوشته اصلی توسط پرسی نمایش پست ها
    دوست عزیز قصد داری چند فصله کتابو تموم کنی
    دوست عزیز من نمیدونم چند فصل میشه فقط روند داستان رو میدونم.ممکنه یک فصل بیشتر 50 صفحه داشته باشه و یکی 5 صفحه..بستگی به روند داستان داره

    - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط M.Mahdi نمایش پست ها
    خوب بریم سر نقد فصل اول ^____^ با اجازه :







    و....

    خوب تا اینجاش رو دوستان گفتند فکر میکنم مشخص باشه که استفاده از اینجور کلمات خیلی خودمونی که تو چت به کار میبریم مناسب نیست اصلا !


    اما مشکلات فنی :


    به نظرم بهتر بود این که چطور فهمیده اسنیپ طرف اوناست مشخص میشد ... اونم وقتی که به این زودی تونست بفهمه که خودش عجیبه



    خوب به عنوان یه فن فیشکن نویس شما در انتخاب داستان آزادی ولی حق عوض کردن روحیه و احساسات شخصیتا رو ندارید به نظرم ^_^
    تو کتاب چهار که ریتا اسکیتر مقاله ای درباره رایطه هرمیون با هری و کرام نوشته بود ، هری چندین بار به صراحت اعلام کرد که هرمیون فقط یه دوست معمولیه همین ! همچنین توی دو کتاب بعدی ما کوچکترین تمایلی از هری برای شروع رابطه عشقی با هرمیون نمیبینیم ! چطور میشه که هری یهو حسرت میخوره ؟



    خوب اگه مشخص شده که اسنیپ طرف محفله ، پس قطعا مشخص شده که مرگ دامبلدور نقشه بود و اون به هرحال بخاطر نفرین انگشتر میمرده ..... در نتیجه حرف هرمیون درست در میاد دیگه ! اینکه دامبلدور میدونه داره چیکار میکنه و باید اعتماد کرد بهش و اسنیپ طرف اوناست ! این بارم هرمیون درست گفته در این صورت ...... خوب پس ناراحتیش برا جیه ؟



    خوب یه تناقض دیگه
    توی شش کتاب اول به کرات تاکید شده بود که کاملا پسر عادی ای هست ! و تا آخر کتاب شیشم دیدیم که توی جادو ( بجز سپر مدافع ) هیچ استعداد خفنی چیزی نداره و خودشم قبول داشت ! همچنین هری هر دختری را به خود جذب نمیکرد ! بازم تا کتاب شیش تاکید شده که هری اینجوری نیست .. برای مثال توی کتاب چهار که هری دنبال یه دختر برای دعوت به جشن کریسمس بود ، دیدیم دخترای زیادی پا پیش نذاشتن ! و اون دو سه نفر هم ( از سنشون ) مشخص بود که برای اینکه هری یکی از قهرمانای سه جادوگره و مرحله ی اولو برده ازش خواستن که باهاش برم
    تو کتاب ششم هم دیدیم که افراد داوطلب برای عضویت تو تیم کوییدیچ گریفندر خیلی زیاد بودن و وقتی هری پرسید که چرا اینقدر همه به کوییدیچ علاقه مند شدن هرمیون جواب داد که اونا به تو علاقه مند شدن نه کوییدیچ ...چرا که مشخص شد تو فرد برگزیده هستی و در تمام مدت داشتی حقیقتو درباره ولدمورت میگفتی :


    پس به نظرم میشه نتیجه گرفت که هری کاملا عادی بوده و فقط بخاطر شهرتش میخواستنش !؟




    امممم نتیجه وحشتناکش چی بود دقیقا ؟ مسلما سیریوس کشته شدن به دست بلاتریکس رو به بوسه دمنتور ها ترجیح میده
    نکته خییییلی مهم هم این که دامبلدور گفت که به عقب برگردن ! مردی که تا حالای کتاب لااقل هیچ اشتباهی نکرده !

    اهم همین دیگه ^____^ شرمنده زیاد بود
    با تشکر از نقد کوبنده و عالیتون(شوخی) خوب باید بگم درباره ی توضیحات من توی فصل های آینده هر چیزی رو توضیح میدم .در واقع خودم از اول برنامه داشتم که وقایع هاگوارتز رو توی خاطرات بیان کنم.پس این مشکل حل شد.
    در رابطه با اون روابط احساسی تنها چیزی که من میتونم بهتون بگم شما این همه کتاب رو خوندید متوجه احساسات متناقص و عجیبی که هری به هرمیون داشت نفهمیدید؟متوجه نگاه های هرمیون به هری وقتی که با جینی بود نشدید؟ببین نظر خواننده تعیین کننده داستانه ولی خوب من چیزی که خودم متوجه فیلم و داستان شدم رو نوشتم.تمام اون نگاه ها..حسادت ها..فکر ها رو کنار هم قرار دادم تا به این نتیجه رسیدم پس این قضیه هم جواب داده شد.خوب یه لیوان آب بخوریم.تشنمون شد..قلپ قلپ قلپ...
    خوب منم همین رو گفتم تو داستان..همه به خاطر شهرتش میخواستنش..افراد کمی بودن که به خاطر خودش میخواستنش و خوب..اینم تیموم شد..درباره با سریوس هم یه سری توضیحاته که از اول میخواستم تو فصلای آینده توضیح بدم.دوستان لطف کنید تا فصل یازده کامل بخونید فصل دوازده یکم طولانیه و درباره ی هاگوارتز و یه توضیح دهنده ی مکمل و مفیده..یعنی هرکی نگرفته چی شده تا اون چهار سال اینجا میگیره چی شده
    حاصل آخرین درگیری قلب و مغز من،
    یه اشتباه خوب بود.
  4. #44
    تاریخ عضویت
    2015/01/22
    محل سکونت
    خوزستان
    نوشته‌ها
    192
    امتیاز
    11,239
    شهرت
    0
    647
    نویسنده
    ............
    ویرایش توسط Dark 3had0W : 2018/09/10 در ساعت 06:34 دلیل: مقدار زیادی چرت و پرت از دوران کودکی :/
    حاصل آخرین درگیری قلب و مغز من،
    یه اشتباه خوب بود.
  5. #45
    تاریخ عضویت
    2013/08/07
    نوشته‌ها
    47
    امتیاز
    8,752
    شهرت
    0
    91
    مترجم
    یه درخواست موقعی که اون نفری داستان داره براش اتفاق می افته عوض میشه اسم نفر بعدو بالا ی قسمت بنویس که بفهمیم داستان درباره ی کیه
  6. #46
    تاریخ عضویت
    2015/01/22
    محل سکونت
    خوزستان
    نوشته‌ها
    192
    امتیاز
    11,239
    شهرت
    0
    647
    نویسنده
    نقل قول نوشته اصلی توسط پرسی نمایش پست ها
    یه درخواست موقعی که اون نفری داستان داره براش اتفاق می افته عوض میشه اسم نفر بعدو بالا ی قسمت بنویس که بفهمیم داستان درباره ی کیه
    موقع دادن فیل کلی تو لیست این کار انجام میشه..با تشکر از نظراتتون.و یک درخواست من یک فایل پی دی اف دارم که میخوام وردش کنم برای گذاشتن فایل کلی..دوستانی که میتونن این کا رو بکنن لطف کنن و فصل سه رو تبدیل به ورد کنن و واسم بفرستن..با تشکر
    حاصل آخرین درگیری قلب و مغز من،
    یه اشتباه خوب بود.
  7. #47
    تاریخ عضویت
    2013/08/04
    محل سکونت
    اصفهان
    نوشته‌ها
    202
    امتیاز
    20,459
    شهرت
    0
    1,459
    ویراستار
    شرکت گوگل شخصا اعلام کرد که بیشترین عبارات جست و جو شده در صفحه ی گوگل در سال 2005 که جلد شش منتشر شد و 2007 که جلد هفت منتشر شد در رابطه با روابط احساسی هرمیون و هری بود....ترکوند!
    ببخشید میشه برای این بیشترین سرچ در گوگل یه مدرک ارائه کنین؟ ممنون میشم!
    I played solider, you played king
    Struck me down when I kissed that ring
    You lost that right to hold that crown
    I built you up, but you let me down
    So when you fall, I'll take my turn
    And fan the flames as your blazes burn

    Burn It Down
    Linkin Park

  8. #48
    تاریخ عضویت
    2015/01/22
    محل سکونت
    خوزستان
    نوشته‌ها
    192
    امتیاز
    11,239
    شهرت
    0
    647
    نویسنده
    چرت و پرت پشت سرهم
    (ادیت شد)
    ویرایش توسط Dark 3had0W : 2018/09/10 در ساعت 06:35
    حاصل آخرین درگیری قلب و مغز من،
    یه اشتباه خوب بود.
  9. #49
    تاریخ عضویت
    2013/08/07
    نوشته‌ها
    47
    امتیاز
    8,752
    شهرت
    0
    91
    مترجم
    یکم طولانی ینی چند صفحه اگه بالا ی 40 صفحس دو پارتش کن
  10. #50
    تاریخ عضویت
    2013/08/04
    محل سکونت
    اصفهان
    نوشته‌ها
    202
    امتیاز
    20,459
    شهرت
    0
    1,459
    ویراستار
    نقل قول نوشته اصلی توسط lordjavad نمایش پست ها
    ...تو ویکی پدیاس...دهنم آسفالت شد تا تونستم اینا رو بفهمم

    - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

    یک سوال؟ به نظرتون فصل دوازده رو تو دو پارت بزارم یا یه پارت؟چون یکم طولانیه؟و من الان پارت یکش و نصف پارت دو رو نوشتم!
    میشه لینک مطلب ویکی پدیا یا اسمشو بگین؟ ببخشید و ممنون
    I played solider, you played king
    Struck me down when I kissed that ring
    You lost that right to hold that crown
    I built you up, but you let me down
    So when you fall, I'll take my turn
    And fan the flames as your blazes burn

    Burn It Down
    Linkin Park

  11. #51
    تاریخ عضویت
    2015/01/22
    محل سکونت
    خوزستان
    نوشته‌ها
    192
    امتیاز
    11,239
    شهرت
    0
    647
    نویسنده
    چرت و پرت های بیشتر
    (ادیت شد )

    - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط پرسی نمایش پست ها
    یکم طولانی ینی چند صفحه اگه بالا ی 40 صفحس دو پارتش کن
    آره خوب.بیشتر 40 صفحس تقریبا
    ویرایش توسط Dark 3had0W : 2018/09/10 در ساعت 06:36
    حاصل آخرین درگیری قلب و مغز من،
    یه اشتباه خوب بود.
صفحه 5 از 11 نخست ... 3 4 5 6 7 ... آخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 102

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •