حس میکنم تازه به این انجمن اومدی پس خوش آمدی!
راجب سفر تو زمان و واقعی بودنش دوست دارم به تایپیک سوالات فیزیک کوانتوم سر بزنی شاید برات جالب باشه تیکه تیکه میکنم پستت رو
حالت دیگه اینه که ما بیایم و بگیم که زمان شروع و پایانی نداشته و این بینهایت باطل نیست، آیا باز هم میشه حرفی از خدا زد؟ به هر حال این فقط یکی از مشکلات این دیدگاهه، گفتم این نگرش چند ایراد داره، یکیش محدود یا نامحدود بودن بازه زمانیه، دومی اینکه اگر ما بیایم و همینطور علتهای علتها رو پیدا کنیم تمامی وقایع رو به هم مربوط کردیم و در نهایت نمی تونیم بیشتر از یک علت واحد برای تمامی پدیده ها و وقایع در هر فریم زمانی پیدا کنیم، خوب این یعنی چی؟ یعنی اینکه باید بپذیریم همه چیز از یک جا منشا شده و هم اینکه باید کلا از وجود اختیار فاکتور بگیریم و دورش بریزیم، مثله دومینو... دوست دارم در این باره بحث کنیم.
این دیدگاهه مادی گریونه! اتفاقا بر عکسه اون چه بنظر میرسه خیلی راحت میشه باطلش کرد تو این پست کامل برات توضیح نمیدم چرا این دیدگاه رده میخوام بعدا با وقته بیشتری توضیح بدم راجبش ولی همین رو بدون اگه جهان ازلی ابدی (همون بینهایتی که گفتی) باشه خالق خوده این جهان میشه خودش! و این یعنی علته وجود این جهان خودشه و اگه اینطور بشه درواقع میشه تقدم شئ بر خودش که رده حالا این رد بودنه رو میشه گفت بدیهیه که این بدیهی بودن رو با یه مثال ساده میشه متوجه شد
مثلا فرض کن علت وجود x خوده x ه این یعنی x قبل از خوده x وجود داشته حالا اینجا یه پارادوکس به وجود میاد اونم اینه که x بالاخره علته یا معلول؟یا اصلا x بعده یا قبل؟!
فرض کنیم، یه جا آتیش گرفته و به ما میگند که علت آتش سوزی، اتصال برق بوده، اینجا سوال کردی (و خودت هم جواب دادی) که آیا میشه گفت علت اتصال برق، آتش سوزی بوده؟ خوب، باید بگم که با وارونه کردن جهت زمان میشه چنین حرفی رو زد، اگر فکر می کنی که این حرف یعنی وارونه کردن جهت زمان تخیلی بیش نیست، باید بگم که در ابعاد کوانتومی چنین اتفاقی می افته و در دنیای کوانتومی گاهی جای علت و معلول با هم عوض میشه، منطق کوانتومی چیز جالبیه، ما حتی در فیزیک کوانتومی وقوع معلول پيش از علت رو داریم که با اینکه وقوع معلول زودتر از علتش هست، اما هنوز هم معلوله و علت نیست، بذار فعلا ازش بگذریم
نهنمیشه بازم علته اتصال برق رو بگی آتش سوزی حتی با معکوس کردنه زمان! بازم علته اتصال برق ناشی بودنه اون سیم کشه بوده!و بازم علته آتش سوزی اتصال برق خودت دو دقیقه فکر کن مگه آتش سوزی میتونه علته اتصال برق باشه؟!
راستی برمنکره سفر تو زمان لعنت!خودم از طرفدارایه پرو با قرصه این قضیه هستم!
فرض کنیم، یه جا آتیش گرفته، و علت آتش سوزی اتصال برقه، حالا علت این اتصال برق چیه؟ فرضا، همونطور که خودت گفتی، سیم کشی نادرست، حالا سوالم اینه، آیا علت این علت، علت معلول ما هست؟ یعنی میشه گفت که علت آتش سوزی سیم کشی نادرست بوده؟ حالا می پرسیم علت سیم کشی نادرست چی بوده؟ جواب ناشی بودن برقکار، حالا آیا میشه گفت علت آتش سوزی ناشی بودن برقکاری بوده که ساختمون رو سیم کشی کرده؟ خوب، می دونی که اگر بخواهیم اینطوری ادامه بدیم، باید تا ابد ادامه بدیم که این چندتا ایراد داره، اولیش این که این بینهایت توی منطق و فلسفه باطله (من دلیلی بر باطل بودنش نمی بینم اما باطل فرض میشه) ایراد ما اینجاست که فلسفه و منطق ما یک ابتدا و انتها برای زمان در نظر میگیره و بالاخره توی پیدا کردن علت علتها به جایی می رسیم که دیگه نمیشه علتی پیدا کرد و باید متوقف شد، اینطوری ما باید قبول کنیم که بعضی از وقایع بی علت اند، حالا شما پرسیدی علت خدا چیه؟ یه سوال ازت می پرسم، با تمام این حرفها، چه نیازی به خدا هست؟ ما علت این جهان رو خدا در نظر گرفتیم، فرض کردیم این دنیا رو خدا آفریده پس یه شروع و پایان برای زمان در نظر گرفتیم، حالا که اینطوره و زمان شروعی داره و با توجه به حرفی که زدیم و گفتیم که در جستجوی علت علتها آخرش به علتی می رسیم که بی علته، چرا اون علت خدا باشه؟ چرا خود این دنیا نباشه؟ باز هم بگذریم.
قضیه تسسل. خب همین جواب این سوالت رو دادم
چرا خود این دنیا نباشه؟
البته خیلی سردستی و جمع و جور تقدم شی بر خودش محاله!بعدا توضیحه مفصل تر میدم لازم داشته باشی
این که چرا تسسل رده اینم دوباره بطلان لازم داره! که گفتی نمیدونم پس توضیحش میدم ببین هر معلولی علت میخواد حالا اگه هر علتی معلول باشه (عینه همین قضیه آتشسوزیه!) تسسل به وجود میاد یه مثال برات میزنم یه سلسله عدده 0 رو فرض کن که باهم جمع قراره بشن حالا ممکنه این سلسله یه عدده دیگه ای جز 0 بهمون بده؟!اینجا هم همینه کله این سلسله رو بگیریم بازم به یه معلول میرسیم که اون معلوله آخری نیاز به یه علت داره علتی که معلول نباشه و علتی که معلول نیست خداست حالا جالب اینه خوده همین قضیه جبر سازه یعنی علته سوخته شدنه این ساختمون وفتی ادامه بدیم سلسله رو به خدا میرسه پس انگار اصلا خدا علته سوخته شدنه اون ساختمونه که خوده این برام سوال ایجاد کرده چطور؟!
یعنی اتصال برق معلوله ناشی بودنه سیمکشه!ناشی بودن سیم کشه معلول عدم سوادشه ! عدم سواد سیم کش ناشی از خانواده بدشه! خانواده بدش بخاطر فقر بد شدن! فقر از ...... همینطور ادامه بدیم به خدا میرسیم پس علت العلل که خداست انگار باعثه همه ی این قضایا شده اینجا برا خودمم سوال شده کسی میتونه بیاد بگه چطور میشه از زیره این جبر در رفت