با سلامو دروووودو احترامات واجبه و....

خعلی سریع میریم سراغ کار اصلیمون
خب
از اسم تایپک مشخصه که ما قرارع چه کتابی را نقد کنیم....درسته یکی دیگر از کتابهای دارن شان.
خب لازمه بگم این کتاب تک جلدی یکی از استثنا های دارن شان بوده و شایدم خواهد بود
خب چیزی که توجه منو به این کتاب جلب کرد این بود که فضا سازی و جو سازی مثبتی داشت
در رده دوم...اگر ما بخواهیم به دید یک منتقد ادبی نگاه کنیم باید اول از همه ساختار اونو بررسی کنیم
منظور از ساختار اینه که نویسنده جوری عواملو کنار هم قرار بده که در نهایت همچیز به هم متصل شه
خب من تاجای ممکن میخوام که مانع از اسپویل داستان برای کسانی بشم که علاقمند شدن و میخوان این داستانو بخونن و فقط به این نکته اشاره میکنم که این داستان تونسته قوانین نا نوشته ی" ساختار داستان" را بخوبی رعایت کنه
در درجه سوم ما باید به شخصیت و نوع کشمکش اون در داستان اشاره کنیم...
آغاز مرز اسپویل

متن مخفي!

خب جبل یک فرد ضعیفه که در خانواده ی جلاد شهر بزرگ شده...طبق رسوم جلاد جدید باید از خانواده جلاد قبلی انتخاب بشه و جلاد بعد از حاکم قدرت دوم شهره...خب بر سر جلادی هم برادران اون دارن رقابت میکنن....در مرحله ی بعد هم باید همسر خودشو انتخاب کنه و.....

پایان مرز اسپویل
خب اگه قسمت اسپویلو خونده باشید متوجه ی کشمکش درون داستان میشید
خب ما در مرحله ی بعد دایالوگ های داستانو بررسی میکنیم
یکی از نقاط ضعف داستان دیالوگ های اونه...خب اما باید یاداوری کرد که هنگامی که یه متن به فارسی ترجمه میشه از ارزش ادبی اون هم تا حدی کاسته میشه(البته من به تیم ترجمه ی این کتاب اهانت نمیکنم و وقتی متنو تطابق میدم تازه متوجه میشم که کارشون خوب بوده)خب دلیلی که من میگم دیالوگ ها قوی نبودن عوامل بروز احساسات بوده(کلا دارن شان فرد احساسی نیستش!!)
خب احساس میکنم که پست اول طولانی شدش
خوشحال میشم نقد های شما را هم بدونم
این یه تایپک تعاملیه پس من فقط نقد نمیکنمهاااا....از شمام انتظار دارم....
خب فعلا

راستش رو بخوای اصلا یادم نیست موضوعش چی بود
اگه اشتباه نکنم 10 سالم بود خوندمش...ولی همون موفع خیلی دوستش داشتم
ممنون از تاپیکت

امممممم
کتاب بد نیست
ولی خب تقریبا با سبک دارن شانی که من میشناختم فرق داشت
میشه گفت داستانی بود که ارزش خوندن حداقل یه بارو داشت
نسبت به دو مجموعه دیگه ای که خوندم از دارن شان
پایانش رو اعصاب نبود و قابل تحمل بود هرچند یه کم ضایه بود
خخخخخخخخ
خب همین دیگه

خب جلاد لاغر اولین کتاب اینترنتی بود که من خوندم! برا همین کلی برام مهمه!
کتابی بود که منو جذب کرد به کتاب اینترنتی خوندن، دوسش داشتم ولی دس داشتم پیایانش اینقدر خوب تموم نشه! یعنی چی اینقدر خوب و خوش؟؟؟ باید اخر داستان بدتر تموم میشد البته باید توجه داشت که این پایان خوب هدف داشت و هدفش نشون دادن تغییر نگرش جبل بود!
دیگه عرض کنم، قبول دارم یه کم دیالوگا نسبت به فضای داستان ضعیف بود ولی بارم خوب بودن!
ارزش یه دور خوندنو داره! البته به نظرم نسبت به بقیه اثار دارن شان یه کم ضعیف بود!( حالا مثلا من چقدر اثار دارن شان خوندم!!)
همینا دیگه!

بین کتاب های دارن شان یکی از داستان هایی هست که شروع مناسب و پرداخت داستانی خیلی خوبی داره
روند داستان زیبا طی می شه و غیرمنطقی نیست.ایده های جالب در داستان زیاده و به خوبی از پس توصیفات کتاب بر اومده
هیجان و کشش به نسبت مناسبی داره تا اینکه به پایان نزدیک می شیم.قسمت های پایانی هم خیلی خوبن تا اینکه به پایان قسمت پایانی داستان یم رسیم و اونجا دارن شان بار دیگر استعدادشو در گند زدن به پایان داستان ها به نمایش دراورد.پایانی واقعا ضایع داشت.یعنی کتابی که اینقدر خوب کار شده بود یه دفعه افت کرد با این پایان نامناسب.
حتی هوشمندانه هم نبود حیف این کتاب با اون پایانش

منم با پایانش موافق نبودم
اما جدا کتاب استعداد خوبی تو جذب کردنم داشت
نقطه ضعف هم داشت اما جدا دوسش داشتم
راستش پایانش با اینکه خوب نبود به شدت غافلگیرم کرد

من به شخصه خوشم نیومد از پایانش
..................................

خب بزارین به یه جمع بندی برسیم
شما بیشترتون موافقید که پایان داستان اونقدر گیرا نبود
خب به آرتاس منتیل@ خب بعضی داستانها مثل این دیگه نویسنده برای ادامه ی داستان برای ادامه ی داستان انگیزه ای نداره چون داستان رسما با پایان خوش تموم شد
مثلا نه مث مجموعه شمشیر حقیقت نع چیزی کسی را تهدید می کند و نه واقعه ی بدی مییخواهد رخ بدهد
سیر داستان هم بشدت جذب کنندس