ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





صفحه 3 از 5 نخست 1 2 3 4 5 آخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 43

    سه گانه رهگذر (فصل سوم افزوده شد)

    • نویسنده کتاب: امید.م
    • ژانر: فانتزی
    • دنبال کننده: 4
    • ایجاد شده در: 2015/04/19
    • امتیاز:
    • کتاب کامل نیست!
    • فرستنده،نویسنده کتاب است
    • دارای خلاصه و کاور
    داستان یه سبک فانتزی عاشقانه داره(که خودم بیشتر این سبک رو دوست دارم)
    توش همه چیز داریم جادوگر،شیاطین،موجودات افسانه ای،دنیاهای مختلف عشق و عاشقی،قدرت ها و پیشگویی های کهن!


    وقتی برگزیده بیدار می شود،وقتی صدای قدم های سرنوشت به گوش میرسد،وقتی نفس سرد مرگ در پشت حصار زندگی به تو میرسد،شاید مرگ بسی اسانتر از زندگی باشد باید تصمیم بگیری ایا زندگی در پس ناامیدی را قبول میکنی یا در پرتگاه دنیا برای تغییر سرنوشت تلاش میکنی،باشد که سرنوشت اسودگی را برای دوستان ما ، و سختی را برای ما کنار بگذارد.



    دانلود:
    پیکو فایل
    جلد یک میراث
    فصل 1
    ویراستار:بدون ویراستار!
    پراز غلط های املایی!
    2015/04/21
    سه شنبه
    فصل 2
    ویراستار:داداشم مهدی!
    مسئول املاء
    2015/04/24
    جمعه
    فصل 3
    ویراستار:داداشم مهدی!
    مسئول املاء
    2015/05/01 جمعه
    فصل 4
    ویراستار:داداشم مهدی!
    مسئول املاء
    2015/05/08 جمعه




    تصاویری برای کاور جلد دوم به نظرتون کدوم بهتره؟
    اگه تونستن دوستان با ترکیب این تصاویر کاوری هم برای ما طراحی کنن چه بهتر.

    تصاویر پیوست شده

    e.jpg   3.jpg  


    ویرایش توسط ambrella : 2015/05/17 در ساعت 16:11 دلیل: (فصل چهارم افزوده شد)
  1. #22
    تاریخ عضویت
    2014/09/16
    محل سکونت
    هرجا خدا حکم کنه!
    نوشته‌ها
    60
    امتیاز
    2,353
    شهرت
    0
    375
    کاربر اخراجی
    نقل قول نوشته اصلی توسط smhmma نمایش پست ها
    خب این فصل خیلی بهتر بود
    به ویژه در زمینه املا و ویرایش
    خود داستان هم داره راه میوفتخ
    فقط یه مورد اونم اینکه توی فصل اول اگر درست یادم باشه گفت که این پیرمرد جادوگره میاد این مناطق رو میگرده دنبال جادوگرا و بچه های مستعد
    اما توی این فصل گفت نمی دونم کی پیشگویی کرده که یه پسری اینجاست


    جدای از اون بازم شیوه ی نگارشتو می توین بهتر و جذاب تر بکنی ولی اشکال خاصی ندیدم و خوب بود واقعا
    با تشکر از بابا بزرگ عزیز!
    انگار بازم یه کوچولو دقت نکردی! صفحه 10 از قصل 1 رو بخون بند 4
    "همینطور نشست بودم و به خاطرات گذشتم فکر میکردم هیچ وقت توی این ناحیه فردی فرستاده نشده بود که کسی رو با خودش بیاره اما اینبار در خواب بینی، استاد بزرگ گفته بود که اینجا هم کسی هست که باید دنبالش بیام و همینطور گفته بود که قدرت این پسر از حد معمول بالاتره "

    خوب فکر کنم مشکل حل شد!
    اما دست گلت درد نکنه!

    - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط neo نمایش پست ها
    امید جان فصل خوبی بود و واقعا از لحنت خوشم میاد ولی چون یه پیش زمینه ای از داستانت ندارم یه جورایی موقع خوندن احساس بلا تکلیفی بهم دست میداد.به نظرم چندتا فصل بزار تا با دید بازتری بتونیم نقد کنیم یا نظر بدیم ولی یا این وجود دمت گرم داری که همچین کتابی رو نوشتی و داری ادامه میدی
    مچکرم از لطف شما دوست عزیز که وقت گذاشتین و این فصل رو هم خوندین
    خداییش نمیخواستم از جلد یک چیزی بزارم اما وقتی فصل یک رو گذاشتم و اونطور نقد شد به نظرم خیلی احساس خوبی داشت که میتونم نظر دیگر دوستانمرو بدونم و در داستان دخیل کنم تا یه داستان خوب ازش در بیاد دارم داستان رو از اول باز نویسی میکنم و فعلا قصد دارم همینطور به گذاشتن فصلا ادامه بدم تا جایی که به جاهای حساسش میرسه.
    اون موقع هم فصل ها رو میزارم اما کمی دیرتر تا بتونم رویداد ها رو با جلد دو هماهنگ کنم.

    - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط narsisa نمایش پست ها
    داستانتون ایدۀ خیلی خوبی داره. اما به نظر من خیلی سریع از روی این ایده ها رد میشین. بیشترش فکر میکنم به خاطر اول شخص بودن راویه و اینکه این راوی اول شخص داره ما جرا رو تعریف میکنه. این ریتم سریع به نظرم باعث میشه ادم گیج بشه و از داستان جا بمونه.
    مثلا پیدا کردن اولیه پیتر تنها توی چند جمله در کل دو فصل اتفاق افتاد در حالی که به نظرم میشه حتی یک فصل رو بهش اختصاص داد.
    نکته دیگه اینکه به نظرم توصیف و فضاسازی کم بود یه خورده طول میکشید ادم بفهمه که الان دقیقا چه اتفاقی داره میوفته.

    با این حال ایده فوق العاده ای دارید.
    از اینکه وقت گذاشتین و این فصل رو هم خوندید و همراهی کردید و نظر دادید بسیار متشکرم
    خوب اما در باره ایده ها یی که در داستان ذکر کردم یا موقعیت هایی بوجود اوردم توی داستان یا شخصیت های زیادی در داستان ساختم از هیچ کدوم نگذشتم تک تک شخصیت ها رویداد ها اتفاق ها معما ها و هر چه که در داستان ایجاد کردم رو میتونید درک کنید و مطمئن باشید از ایده هام سر سری نمیگذرم داستان نسخه اولش 1500 صفحه بوده با اینکه ازش دارم میزنم اما بازم فکرشو بکنید چقدر از داستان میمونه در باره فضا سازی ها هم قصه اصلی داستان از اینجا شروع نمیشه که اونطور بخوام صفحه اضافی بزارم لای فصلام و همش اینجا رو توصیف کنم به همین زودی ها فصل های بعد رو که بدم متوجه ظریف کاری های داستان میشید.

    بازهم منتظر نقد های دیگر شما دوستان عزیز هستم.
    با تشکر.
  2. #23
    تاریخ عضویت
    2015/02/05
    نوشته‌ها
    8
    امتیاز
    3,228
    شهرت
    0
    11
    کاربر انجمن
    داستان قشنگیه فقط اینکه داستان از دید پیرمده (گرت) تعریف میشه به نظرم جالب نبود و به داستان هیجان نمیداد و یجورایی بی روح بود به طوری که تو این 2 فصل هیچچ حسی مثله کنجکاوی و نیاز به دونستن اینکه چه اتفاقی برای پیتر میفته در من ایجاد نکرد داستان باید طوری نوشته بشه که ادم در هر لحظه بهش حس کنجکاوی و نیاز به دونستن حقیقت ایجاد کنه به طوری که همراه قهمران داستان بخنده و در مواقعی همراه قهرمان داستان ناراحت و اندوهگین بشه
    به نظرم اگر داستان را از دید پیتر که قهرمان داستانه و داستان در مورد اونه که نوشته میشه مینوشتی بهتر و جذابتر وهیجان انگیز تر میشد تو اکثر داستان ها و کتاب های فانتزی معروف جهان هم از دید قهرمان داستان کتابو پیش میبرن چون میدونن خواننده از این دید خوشش میاد و حس میکنه که خودش قهرمان داستانه به طوری که عشق قهرمان عشق اون میشه و دشمنش هم دشمن اون و رازش هم راز خود خواننده میشه.
    بعد یه سوالی که برام پیش امد اینه که میخوای کل داستان را از دید پیرمده بگی؟؟ یعنی قراره قهرمان با این پیرمرده گرت تو کل داستان با هم باشند و از هم جدا نشند ؟ اگه این طور باشه که داستان به نظرم نمیتونه خوب پیش بره و تو فصل های بعد مشکل ایجاد میشه بری مثال زمانی که بخوان به یه جای جدید و مکان های جدید برن که قبلا گرت رفته و دنیا دیدس با تعریف دنیای جدیدی که میخوای به خواننده معرفی کنی به مشکل میخوری بر فرض که برن نزد پیشکو برن چه طور میخوای فضایی را که پیتر برای اولین باره میبینه و تعجب سر تا پاش را فرا میگیره حسش را برسونی؟؟
  3. #24
    تاریخ عضویت
    2014/09/16
    محل سکونت
    هرجا خدا حکم کنه!
    نوشته‌ها
    60
    امتیاز
    2,353
    شهرت
    0
    375
    کاربر اخراجی
    نقل قول نوشته اصلی توسط shomare نمایش پست ها
    داستان قشنگیه فقط اینکه داستان از دید پیرمده (گرت) تعریف میشه به نظرم جالب نبود و به داستان هیجان نمیداد و یجورایی بی روح بود به طوری که تو این 2 فصل هیچچ حسی مثله کنجکاوی و نیاز به دونستن اینکه چه اتفاقی برای پیتر میفته در من ایجاد نکرد داستان باید طوری نوشته بشه که ادم در هر لحظه بهش حس کنجکاوی و نیاز به دونستن حقیقت ایجاد کنه به طوری که همراه قهمران داستان بخنده و در مواقعی همراه قهرمان داستان ناراحت و اندوهگین بشه
    به نظرم اگر داستان را از دید پیتر که قهرمان داستانه و داستان در مورد اونه که نوشته میشه مینوشتی بهتر و جذابتر وهیجان انگیز تر میشد تو اکثر داستان ها و کتاب های فانتزی معروف جهان هم از دید قهرمان داستان کتابو پیش میبرن چون میدونن خواننده از این دید خوشش میاد و حس میکنه که خودش قهرمان داستانه به طوری که عشق قهرمان عشق اون میشه و دشمنش هم دشمن اون و رازش هم راز خود خواننده میشه.
    بعد یه سوالی که برام پیش امد اینه که میخوای کل داستان را از دید پیرمده بگی؟؟ یعنی قراره قهرمان با این پیرمرده گرت تو کل داستان با هم باشند و از هم جدا نشند ؟ اگه این طور باشه که داستان به نظرم نمیتونه خوب پیش بره و تو فصل های بعد مشکل ایجاد میشه بری مثال زمانی که بخوان به یه جای جدید و مکان های جدید برن که قبلا گرت رفته و دنیا دیدس با تعریف دنیای جدیدی که میخوای به خواننده معرفی کنی به مشکل میخوری بر فرض که برن نزد پیشکو برن چه طور میخوای فضایی را که پیتر برای اولین باره میبینه و تعجب سر تا پاش را فرا میگیره حسش را برسونی؟؟

    با سلام و تشکر از این نظر خوب و فنی شما دوست عزیز.
    من هم صد درصد با نظر شما موافقم اینکه از نگاه یه نفر جز شخصیت اصلی بخوای داستانو بگی خیلی بد در میاد اما این رو بهت قول میدم که اونطور که شما فرض کردی نیست این دو دو فصل از زبان گرت بود،فصل سه رو نمیگم!حدث بزنید از زبان کیه!؟
    داستان به این روش نیست که تنها از زبان یک شخصیت باشه به نظرم اونطوری خیلی بد از کار درمی اومد رمانهای شمشیر حقیقت یا پرسی جکسون یا رنجر یا خیلی های دیگه رو اگه خونده باشی هر فصل اون از زبان یه شخصیت میتونه باشه و من هم از این روش استفاده کردم، این داستان رو من قبلا نوشتم و کامل شده ولی درحالی که دارم جلد دوم رو مینویسم این جلد رو هم بازبینی و دوباره نویسی کردم تا بتونم برای دوستان بزارم اگه پایین صفحات اخر یه فصل رو ببینید نوشتم نسخه 2 چون در نگارش اولیه فصل های اول داستان از زبان پیتر بود بعد از یه بار خوندن دیدم اگه یه نفر از بیرون به شخصیت اون نگاه کنه برای شروع کار میتونه بهتر باشه ولی در فصل سوم متفاوت تر از فصل های قبله. توش خیانت داریم!درگیری داریم!و خیلی چیز های دیگه!
    به نظرم با خوندن تنها دوفصل نمیشه درباره کل داستان حکم داد.
    یه چیز دیگه!شما اصلا از کجا میدونید پیتر قراره کجابره؟شاید سرنوشت چیز دیگه ای براش رقم زده باشه!مطمئن باشید روند داستان اونطوری نیست که دوستان اخرش رو حدث بزنن!
    منتظر فصل بعدی باشید همین روزا میزارمش!
  4. #25
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته‌ها
    1,534
    امتیاز
    64,504
    شهرت
    0
    7,570
    رئیس پليس سایت
    نقل قول نوشته اصلی توسط ambrella نمایش پست ها
    با تشکر از بابا بزرگ عزیز!
    انگار بازم یه کوچولو دقت نکردی! صفحه 10 از قصل 1 رو بخون بند 4
    "همینطور نشست بودم و به خاطرات گذشتم فکر میکردم هیچ وقت توی این ناحیه فردی فرستاده نشده بود که کسی رو با خودش بیاره اما اینبار در خواب بینی، استاد بزرگ گفته بود که اینجا هم کسی هست که باید دنبالش بیام و همینطور گفته بود که قدرت این پسر از حد معمول بالاتره "

    خوب فکر کنم مشکل حل شد!
    اما دست گلت درد نکنه!
    خخخخخخخخ اری اری من گفته بودم که حافظم....یادم می ره
    خب زود باش فصل بعدی رو بده
    :Its my family's house,Its my children's house




  5. #26
    تاریخ عضویت
    2014/09/16
    محل سکونت
    هرجا خدا حکم کنه!
    نوشته‌ها
    60
    امتیاز
    2,353
    شهرت
    0
    375
    کاربر اخراجی
    نقل قول نوشته اصلی توسط smhmma نمایش پست ها
    خخخخخخخخ اری اری من گفته بودم که حافظم....یادم می ره
    خب زود باش فصل بعدی رو بده
    درود بر بابا بزرگ عزیز
    چشم رو چشم به محض حل شدن مشکل املا نگارش میزارمش!
  6. #27
    تاریخ عضویت
    2014/09/16
    محل سکونت
    هرجا خدا حکم کنه!
    نوشته‌ها
    60
    امتیاز
    2,353
    شهرت
    0
    375
    کاربر اخراجی
    فصل سوم اپلود شد
    لطفا نظراتتون رو هم بگید.

    حتی پیام خالی!
  7. #28
    تاریخ عضویت
    2014/07/10
    نوشته‌ها
    223
    امتیاز
    11,600
    شهرت
    0
    1,117
    مترجم
    سلام.
    ایده ی قشنگی برای داستان دارید. شروع زیبایی داشت و اتفاقا این که از زبون یک پیرمرد نقل میشد جدید و جالب بود. چون اصولا نویسنده ها برای جلوگیری از کسل شدن داستان اون رو از زبون افراد جوون نقل میکنن . ولی به نظرم خیلی ربطی نداره. ممکنه شخصیت اول داستان سنش خیلی زیاد بشه ولی این هیچی از ارزش های داستان کم نکنه مثه ارباب حلقه ها که فرودو فک کنم200 سالش بود و مطمئنا کتاب نه تنها کسل کننده نبود بلکه تبدیل به یک شاهکار هم شد. هرچند که شما از فصل3 تغغیر راوی دادید و خب اینم خودش جالب بود. داستانو پویا می کنه.
    یه کم با نظر دوستمون نارسیسا موافقم . به نظرم بهتره یه کم داستان رو بسط بدین . اشکال نداره حتی اگه 2000 صفحه بشه به نظرم. مهم اینه خواننده از تک تک لحظه هایی که برای خوندن داستان میذاره لذت ببره . هرچند داستان خوب بود ولی بهتر بود یه کم اوج بیشتری میگرفت خیلی تند تند وقایع اتفاق میفتند.
    با این که به شخصه از داستانایی که به زبان عامیانه نوشته میشن خوشم نمیاد ولی داستان شما خوبه و من باهاش مشکلی نداشتم.
    کلا خیلی خوب بود. ادامه بدین.
    فقط عجب غلط املایی هایی. دهنم باز مونده بود.
    ویرایش توسط the ship : 2015/05/02 در ساعت 01:55
  8. #29
    تاریخ عضویت
    2013/08/20
    محل سکونت
    اراک
    نوشته‌ها
    252
    امتیاز
    10,379
    شهرت
    0
    1,022
    کاربر انجمن
    خوب این فصل یه خرده ریتم اروم تری داشت و من خواننده رو بیشتر درگیر خودش کرد. یه سری معمای جدیدتر وارد داستان شد مثه اینکه گرت کجاست؟ زن جادوگر کیه؟ و... که خواننده رو درگیر میکنه اما یادتون باشه که با جلو رفتن داستان همیشه قبل از وارد کردن معما های جدید، به یه سری از معما های قبلی جواب بدین تا اونقدر زیاد نشن که خواننده رو گیج کنه.
    در اخر هم خیلی ممنون که داستانتون رو برای ما میذارین
    ویرایش توسط Magystic Reen : 2015/05/02 در ساعت 15:04 دلیل: ندارم
    [IMG]http://www.upsara.com/images/z12q_imagine_sticker.jpg[/IMG]
  9. #30
    تاریخ عضویت
    2014/09/16
    محل سکونت
    هرجا خدا حکم کنه!
    نوشته‌ها
    60
    امتیاز
    2,353
    شهرت
    0
    375
    کاربر اخراجی
    نقل قول نوشته اصلی توسط the ship نمایش پست ها
    سلام.
    ایده ی قشنگی برای داستان دارید. شروع زیبایی داشت و اتفاقا این که از زبون یک پیرمرد نقل میشد جدید و جالب بود. چون اصولا نویسنده ها برای جلوگیری از کسل شدن داستان اون رو از زبون افراد جوون نقل میکنن . ولی به نظرم خیلی ربطی نداره. ممکنه شخصیت اول داستان سنش خیلی زیاد بشه ولی این هیچی از ارزش های داستان کم نکنه مثه ارباب حلقه ها که فرودو فک کنم200 سالش بود و مطمئنا کتاب نه تنها کسل کننده نبود بلکه تبدیل به یک شاهکار هم شد. هرچند که شما از فصل3 تغغیر راوی دادید و خب اینم خودش جالب بود. داستانو پویا می کنه.
    یه کم با نظر دوستمون نارسیسا موافقم . به نظرم بهتره یه کم داستان رو بسط بدین . اشکال نداره حتی اگه 2000 صفحه بشه به نظرم. مهم اینه خواننده از تک تک لحظه هایی که برای خوندن داستان میذاره لذت ببره . هرچند داستان خوب بود ولی بهتر بود یه کم اوج بیشتری میگرفت خیلی تند تند وقایع اتفاق میفتند.
    با این که به شخصه از داستانایی که به زبان عامیانه نوشته میشن خوشم نمیاد ولی داستان شما خوبه و من باهاش مشکلی نداشتم.
    کلا خیلی خوب بود. ادامه بدین.
    فقط عجب غلط املایی هایی. دهنم باز مونده بود.
    با تشکر از شما که وقت گذاشتین و فصل سوم رو هم خوندین
    البته درباره سبک نقل کردن داستان هر یکی از دوستان و خوانندگان نظری دارند که همگی برای من محترمه اما این داستان رو بیشتر از نظر شخصیت اصلی داستان نقل خواهم کرد و در بعضی مواقع بستگی به شرایط از زبان دیگر افراد حاضر در داستان اینطور نیست که تا ته داستان از زبان یک نفر باشه.
    درباره بسط دادن داستان که گفتین نظر خودمم همینه اما به خاطر زیاد بودن اتفاقاتی که در هر جلد میافته اگه بخوام برای هر کدوم یه فصل بزارم میشه داستان هزار فصل!
    و درباره غلط های املایی خوب یه دنیا شرمندم همه اینو بهم میگن ولی امیدوارم به بزرگواری خودتون ببخشید اخه املام از بچگی به قولی خراااااااااااااااااب خررااااااااااب بود
    بازم از اینکه نظرتون رو بیان کردین بسیار متشکرم منتظر نظرات دیگر شما هستم.

    - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط narsisa نمایش پست ها
    خوب این فصل یه خرده ریتم اروم تری داشت و من خواننده رو بیشتر درگیر خودش کرد. یه سری معمای جدیدتر وارد داستان شد مثه اینکه گرت کجاست؟ زن جادوگر کیه؟ و... که خواننده رو درگیر میکنه اما یادتون باشه که با جلو رفتن داستان همیشه قبل از وارد کردن معما های جدید، به یه سری از معما های قبلی جواب بدین تا اونقدر زیاد نشن که خواننده رو گیج کنه.
    در اخر هم خیلی ممنون که داستانتون رو برای ما میذارین
    مچکرم که وقت میزارین و میخونین و مهمتر از همه اینکه نظر میدین!
    البته باید اعتراف کنم که چند تا ماجرای دیگه برای این فصل کنار گذاشته بودم!اماده هم بود!اما وقتی دادمش داداشم برای ویرایش همون نظر شما رو برام تکرار کرد و گفت بهتره همینجا این فصلو ببندی و باقی رو بزاری برای فصل های بعد که منم دیدم فکر بسیار خوبیه.
    درباره معما ها کاملا با شما موافقم توی داستان یه سری اتفاق داریم که توی همین جلد جواب داده میشن ولی یه سری از معما ها توی جلد دوم و یک سری هم تا جلد اخر جوابی براشون نمیزارم و در نتیجه گیری اخر کاری میکنم که خواننده خودش به اونها پی ببره.
    من از شما مچکرم برای دادن نظر و مشاوره بسیار خوبو بجاتون.
    ویرایش توسط ambrella : 2015/05/02 در ساعت 15:19
  10. #31
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته‌ها
    1,534
    امتیاز
    64,504
    شهرت
    0
    7,570
    رئیس پليس سایت
    خب فصل سوم به نظرم از دو فصل قبل بهتر بود و در کل خیلی خوب بود
    داستان داره به خودش شکل می گیره خیلی کاملا خوب شده حتما ادامه بده
    :Its my family's house,Its my children's house




صفحه 3 از 5 نخست 1 2 3 4 5 آخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 43

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •