ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





صفحه 1 از 7 1 2 3 ... آخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 63

    نفرین ابدی(ارائه فصل7)

    • نویسنده کتاب: Ghazal Y.
    • ژانر: فانتزی
    • دنبال کننده: 11
    • ایجاد شده در: 2015/04/05
    • امتیاز:
    • کتاب کامل نیست!
    • فرستنده،نویسنده کتاب است
    و آن هنگام که پایان، آغاز همه چیز است و مرگ دریچه‌ای رو به دنیای جدید؛ خاطراتی ناآشنا که گویای حقیقت است و رویاهایی حاوی پیشگویی.
    چرخه‌ایی که آغاز گشته پایان خواهد یافت.

    خیلی وقته که می خوام این کتاب رو بزارم، اما هر بار با یک سری مشکلات مخصوصا تنبلی مواجه می شدم. این بار دل رو زدم به دریا و با کمک های بی انتهای فاطمه بالاخره فصل گذاشتن رو شروع کردم.
    این یک مجموعه ی دو کتابه است. کتاب اول با عنوان نفرین ابدی و کتاب دوم با عنوان پیشگویان. هنوز هیچ کاوری براش در نظر ندارم اما به مرور، همزمان با گذاشتن فصل ها روی اون هم کار می کنم و طراحی صفحه هم بهش اضافه می کنم. بنابه قولی که داده بودم با وجود تمام این کاستی ها می خواستم فصل رو بزارم.
    احتمالا هر هفته یا دو هفته یک بار یک فصل گذاشته میشه.
    امیدوارم از کتاب لذت ببرید و منتظر نظراتتون هستم.
    اما قبل از هر چیز باید از @JuPiTeR @snap @Fateme به طور مخصوص تشکر کنم که توی این مدت من رو همراهی کردن و با تشویق هاشون بهم امید دادن تا به این مسیر ادامه بدم.
    واقعا ممنونم به خاطر همه چیز!

    فصل اول: دعوت
    فصل دوم: مارتا
    فصل سوم: اولین دیدار
    فصل چهار: اولین دردسر
    فصل پنجم: مراسم تدفین
    فصل ششم: بیان حقیقت
    فصل هفتم: پیش به سوی شهر
    ویرایش توسط feel : 2015/07/29 در ساعت 21:59
  1. 32
  2. #2
    تاریخ عضویت
    2014/09/12
    محل سکونت
    اصفهان شهر زیبای خدا...
    نوشته‌ها
    255
    امتیاز
    5,323
    شهرت
    0
    1,249
    گرافیست
    افرین ادامه بده...
    ما تو سایت استعداد های درخشانی داریم که در هر کدوممون نهفته شده
    باید اشکارش کرد...
    به احترام آرزو های بر باد رفته ام سکوت می کنم
    بلند تر از فریاد


    زنده باد زندگی پیشتاز
  3. #3
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    نوشته‌ها
    524
    امتیاز
    14,029
    شهرت
    8
    3,225
    مدیریت کل سایت
    واقعا به طور جدي پيشنهاد ميكنم كه اين داستان رو از دست نديد!
    من يكي كه غزل رو كچل كردم بس كه به زور ازش فصل گرفتم!
    خولاصه من ته مسيري ام كه شماها سرشيد! و واقعا داستان خوبيه!
    ميخونيد نقد يادتون نره ورنه ميسپارم فصلا فقط به كسايي داده شه كه نقد ميكنن و نظر ميدن! ها بعله!
    لايمكن الفرار از عشق
  4. #4
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته‌ها
    1,534
    امتیاز
    64,504
    شهرت
    0
    7,570
    رئیس پليس سایت
    اقا چرا ما رو اینجا تگ نکردی؟؟؟؟؟
    همچنین بهت پیشنهاد می کنم کل کتابو بنویسی زودتر که خیال خواننده رو هم راحت کنی برای فصل گذاری
    دمتم گرم دخترم
    :Its my family's house,Its my children's house




  5. #5
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    محل سکونت
    بندرعباس
    نوشته‌ها
    1,093
    امتیاز
    16,745
    شهرت
    4
    7,179
    مدیریت کل سایت
    به به بالاخره این کتاب هم اومد
    کتاب قشنگی هست دوستان پیشنهاد میکنم بخونید
    من که ازش لذت بردم

    غزل موفق باشی


    - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

    اهم راستی غزل ورد فصل رو بفرست که فونتش خوب نیست یه دستی هم روش بکشم

  6. #6
    تاریخ عضویت
    2012/12/02
    نوشته‌ها
    319
    امتیاز
    24,777
    شهرت
    0
    1,781
    تایپیست
    غزززززل! خیلیییییییی عاااااالی بود!
    خواهر! رو نکرده بودی که از این استعدادها هم داری هاااا!
    خیلی خیلی خوب نوشته بودی!
    منکه از همین الان منتظر فصل بعدیش نشستم!


    +خخخخخ پس هی میگفتی خیلی سرم شلوغه یکیش به همین خاطر بود؟!!


    اگر خواستی چیزی را پنهان کنی لای یک کتاب بگذار
    این ملت کتاب نمی‌خوانند....

    احمد شاملو


    A.A
  7. #7
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    نوشته‌ها
    116
    امتیاز
    10,564
    شهرت
    0
    727
    نویسنده
    محمدحسین همین که فصل رو گذاشتم خودش کلی بود از فاطمه بپرس که می دونه با چه بدبختی هایی فصل رو گذاشتم. بنده خدا رو دیوانه کردم.
    کتاب یک به طور کامل نوشته شده. الان داریم روی ویرایش نهاییش کار می کنیم. پس تاخیر فصل ها با این اوصاف یه کم کاهش پیدا می کنه.
    (پ.ن: جلد دو هم تقریبا تمومه!!! هووورررررا ! )


    بلی بالاخره کتاب رو شروع کردم به گذاشتن.
    آقا یعنی این قدره ضایع است؟؟؟؟؟
    من واقعا شرمنده ام به خدا فونت دیگه ای ندارم. دفعه ی آینده تغییرش می دم.
    پ.ن: دستت درست ژوپی امروز برات میلش می کنم.

    مررررررررررسی خواهر. فقط سه چهارتا از بچه ها می دونستن وگرنه تلاش می کردم به کسی نگم.
    مرررررررسی خواهر کلی بهم امیددادی.
    + این هم میشه یکی از اون ها به حساب آورد. اما نوشته ی اصلی یک ساله وخورده ایه که تموم شده. قرار بود کتاب رو عید سال پیش بزارم (سوت زدن )
    یکی از بزرگترین لذت های زندگی اینه که از خواب بیدار بشی و ببینی باز هم فرصت خوابیدن داری.
    چارلی چاپلین
  8. #8
    تاریخ عضویت
    2013/08/03
    محل سکونت
    قم
    نوشته‌ها
    492
    امتیاز
    33,625
    شهرت
    21
    2,308
    پليس سایت
    خب من اومدم
    اول بگم که داستان جالبی به نظر میاد منتظر فصل های بعدی هستم
    سه چهارتا پاراگراف اولت رو دوست داشتم خوب شروع کرده بودی
    اما گیر دادن
    من عاشق گیر دادنم
    خخخخخخخخخ
    یکی این که متن داستانت به جز قسمت مکالمه ها به صورت نوشتاری بود اما در بعضی از جا ها البته به ندرت بعضی از فعل ها و یا کلمات به صورت گفتاری نوشته شده بودن وشکل صحیح نوشتاری کلمه نبودند مثل صفحه پنج یا در صفحه نه و ده(بقیش رو خودت بگرد پیدا کن )
    یه نکته دیگه
    اون قسمتی که تو شیشه به چهره خودش نگاه کرده بود
    رو شیشه صورتک کشیده بود پس شیشه بخار زده بود
    شیشه بخار زده تصویر رو بازتاب نمیکنه پس چه جوری خودش رو دیده بود
    در اخر
    حق با امیره حتما فونتت رو عوض کن
    شماهم که ماشالله دستت بازه و هرکی باشا حاضره کمکت کنه حتما طراحی صفحه کن و کاور بزار
    همین
    امیدوارم اوقات خوشی داشته باشید
    یه سرباز وقتی که می‌رسه به ته خط تازه تبدیل به وزیر می‌شه
    _________
    چقدر عقده نگه داشتم تو دل پیرم چقدر دویدم و فهمیدم رو تردمیلم
    __________
    من اعصاب بیست سال دیگمو الان دارم از بدن خودم مساعده می‌گیرم
    یاس
  9. #9
    تاریخ عضویت
    2014/10/02
    محل سکونت
    !!!Officiousness
    نوشته‌ها
    177
    امتیاز
    7,308
    شهرت
    0
    788
    کاربر انجمن
    داستانت قشنگه.خسته نباشی..
  10. #10
    تاریخ عضویت
    2013/08/23
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    495
    امتیاز
    97,773
    شهرت
    8
    3,651
    مدیر تایپ و اسکن
    عاقا یکی از بهترین نویسنده‌های سال 94 سایت از همین الآن معلوم شد... (ببینین کی گفتم!)
    به شدت منتظر فصل دومیم!
    ...though the truth me vary, this ship will carry out body safe to shore

    little talks - the monsters and men
صفحه 1 از 7 1 2 3 ... آخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 63

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •