از روزی که قاضی حکم طلاقش را مهر کرد دو سال و چند ماه می گذشت.دوسالی که دختر نوجوانش آیدا به او سپرده شده بود زیرا پدر بی درنگ بعد از طلاق به سفر رفته بود.سفری به درازای 2 سال و چند روز.
دو سال دخترش را بدون پدر بزرگ کرد و اکنون باید او را به پدرش ،سهراب، می سپرد.سخت بود دل کندن از تنها دخترش.
اما باید دل می کند چون این انتخاب دخترش بود.
شاید اگر مادر دیگری بود ارزو می کرد دخترش در کنار پدرش آنقدر سختی بکشد تا از پدر بریده و به کنار خودش برگردد.اما او این ارزو را نداشت.پس بی درنگ بعد از پایان ساعت کاری سوار تاکسی شد و به خانه ی سهراب رفت.باید با او صحبت می کرد.
برای خوشبختی دخترش خیلی چیزها بود که به او بگوید.

1 ساعت بعد:

پرستو(مادر):
وقتایی که عصبانی یا ناراحته تنهاش نزار.خودش احتمالا بهت می گه بری و تنهاش بزاری ولی اگر اینکارو بکنی خیلی بیشتر ناراحت می شه.باید بری کنارش و دلداریش بدی.این زمانا باید یکمی حوصله به خرج بدی چون معمولا بیشتر از یک ساعت وقت می بره ولی بعدش اروم می شه.
تنها زمانی که باید تنهاش بزاری وقتیه که از دست خودت عصبانی یا ناراحته اون زمانا وقت می گه برو واقعا باید بری.
دلش نازکه سریع می بخشه اگر ناراحته با یه پیتزا خانواده گوشت و قارچ ترجیحاً از پیتزا پیتزا می بخشتت.دوتا تکشو بیشتر نمی خوره بقیشو یا باید خودت بخوری یا بزاری فردا بازم خودت خودت بخوریش.
ولی چون دو تکه بیشتر نمی خوره نکنه یه وقت پیتزا یه نفره بگیریا...وگرنه اصلا نمی بخشتت
هر از گاهی با لپ تاپش می ره چنتا سایت جلوشو نگیر چون اگر اینکارو نکنه هر روز توی خیابون ول می شه.خودت که می شناسیش ظاهرش خیلی خوبه پسرا بهش تیکه می ندازن اینم جوون و خامه نمی تونه جلوی لبخندشو بگیره براش دردسر می شه.
خیلی به رفتارای ادما دقت می کنه اگر بهش بی محلی کنی خیلی ناراحت می شه فک می کنه برات ارزشی نداره برای همین همیشه مواظب باش توی ذوقش نخوره.
یه همکلاسی داره به اسم ساناز که اصلا دختر خوبی نیست.هر از گاهی دعوتش می کنه با هم برن بیرون.هیچوقت اجازه نده چون ساناز به تنها چیزی که فکر می کنه پسرا و سیگاره.خودم دختره رو دیدم که داشت سیگار می کشید.
وقتی امتحان داره همش براش خوراکی ببر چون خیلی کالری می سوزونه و نیاز داره وگرنه امتحانش رو خراب می کنه.اگر امتحانش خراب بشه تا دو روز توی خونه قشقرقه.
هر روز که از مدرسه میاد باید بشینی به حرفاش گوش بدی چون باید همه ماجرا های توی مدرسه رو برات تعریف کنه.خودتو مشتاق نشون بده وگرنه تا فرداش دمغه.
بعضی شبا خوابای بدی می بینه.دو سال پیشش نبودی لطفا اون شبا پیشش باش و نزار تنها باشه.وقتایی که اینجوری می شه اگر بهش یه لیوان شیر گرم بدی خیلی بهتر می شه.می دونم برای این چیزا زیادی بزرگه ولی اگر موهاشو نوازش کنی خیلی زودتر خوابش می بره و بهتر هم می خوابه.
هیچوقت هیچوقت یادت نره براش نوار بهداشتی بخری چون اگه یادت رفته باشه تمام هفته رو توی خونه می مونه و آه و ناله می کنه.
کم خونی داره باید هر سه ماهی بری براش شربت اهن بخری.
هرجا می ره برسونش چون همینجوریشم مزاحم زیاد داره.
صبحا براش لقمه بپیچ بده بهش چون غذای مدرسشون بده معدش هم ضعیفه مسموم می شه.
شبا قبل خواب...

دو ساعت و نیم بعد:

پرستو(مادر): خب هرچی یادم بود بهت گفتم اگر چیز دیگه ای هم بود بهت زنگ می زنم می گم.هیچکدوم از حرفامو که یادت نرفت؟؟؟؟اخه ندیدم چیزی یادداشت کنی.

سهراب با چشمای گرد شده و چهره ملتسم: تو همه این کارا رو انجام می دادی؟؟؟

پرستو: اره دیگه پس چی؟

سهراب:یعنی منم باید همه اینکارا رو بکنم؟؟؟؟

پرستو: من سه ساعته دارم یاسین می خونم؟؟؟

سهراب:می گم پرستو نظرت چیه دوباره ازدواج کنیم؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نکته اخلاقی:
هرکی زنشو طلاق می ده خره
با قیمتی که سکه الان داره دیه از مهریه با صرفه تره













این نکته اخلاقیه از خودم نبود یکی از طنزپردازای ایران گفتتش

شیرمو حلالتون نمی کنم اگه نقدی دیدگاهی چیزی ننویسید

کاملا با نکته ی اخلاقی متحول شدم
این چیزارو میزارین! بعد میگیرن چرا ازدواجها کم شده
ولی قشنگ بود
ممنون بابابزرگ

نوشته اصلی توسط abramz

کاملا با نکته ی اخلاقی متحول شدم
این چیزارو میزارین! بعد میگیرن چرا ازدواجها کم شده
ولی قشنگ بود
ممنون بابابزرگ

خخخخخخخخ اصل نکتش توی درخواست ازدواج سهراب بود خنگه
خواهش پسرم ولی قرار نشد الکی بگی
راستشو بنال

اقا این داستان تخیلیه
اخه کی میتونه از پس مهریه بر بیاد که بخواد طلاق بده زنشوووو؟
تازه کی وقتی از دست زنش راحت شده دوباره باش ازدواج میکنه؟؟

نوشته اصلی توسط smhmma

خخخخخخخخ اصل نکتش توی درخواست ازدواج سهراب بود خنگه
خواهش پسرم ولی قرار نشد الکی بگی
راستشو بنال

خنگ? بابابزگ شما الگوی این سایتی
من تو زندگیم همیشه میخواستم شما الگوی باشین
الکی نگفتم
چون خوب کپی کرده بودی
بی ادف (بی هدف ) زشته
درضمن من با این وضعیت متاسفانه قادر به درک نکته ی اصلی نیستم
بازم مرسی

نوشته اصلی توسط abramz

خنگ? بابابزگ شما الگوی این سایتی
من تو زندگیم همیشه میخواستم شما الگوی باشین
الکی نگفتم
چون خوب کپی کرده بودی
بی ادف (بی هدف ) زشته
درضمن من با این وضعیت متاسفانه قادر به درک نکته ی اصلی نیستم
بازم مرسی

خخخخخخخخ
کپی؟
کپی نکردم می تونی هرچقدر دوس داری توی سایتای مختلف چک کنی
از بس خنگی دیگه

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

نوشته اصلی توسط آرمان صبوری

اقا این داستان تخیلیه
اخه کی میتونه از پس مهریه بر بیاد که بخواد طلاق بده زنشوووو؟
تازه کی وقتی از دست زنش راحت شده دوباره باش ازدواج میکنه؟؟

اقا این ماجرا مال الان نیست
مال 10 سال پیشه قبل انتخابات ریاست جمهوری ....
جون تو

اولا مرسی از پست خوبت بابا بزرگ!
دوما! من متحول شدم! باس برم از زن اولم عذر خواهی کنم! طفلی....
سوما! این داستان یه نکته ی اخلاقی داشت که از رئیس پلیس سایت بعیده یه همچی نکته ای رو فراموش کنه!
چهارما! چیز دیگه ای به نظرم نمی رسه! واقعیت واقعیته!

نوشته اصلی توسط HELT

اولا مرسی از پست خوبت بابا بزرگ!
دوما! من متحول شدم! باس برم از زن اولم عذر خواهی کنم! طفلی....
سوما! این داستان یه نکته ی اخلاقی داشت که از رئیس پلیس سایت بعیده یه همچی نکته ای رو فراموش کنه!
چهارما! چیز دیگه ای به نظرم نمی رسه! واقعیت واقعیته!

خواهش پسرم
خخخخخخخخخ
والا نکته اخلاقی واقعی که چنتا داشت معمولا هم به نفع زنا بود
اصن طنز که بدون نکته اخلاقی نمیشه

خخخخخخخخخخخخ خدا بده از این مامانا اصا بند بند وجودم متحول شد و این نکنته ی اخلاقی تو مغزم رسوخ کرد که دقت کنم وقت ازدواج حتما مهریم از دیه بیشتر بشه حق طلاق و حظانت بچه رم می خوام!

بلی بلی.
برین حال کنین. دو ساعت و نیم ما نکته رو ما با هم به یاد میاریم