داستان دیگم، داستان با دیوها و ایزدهای زرتشت پیش میره!( دارم تبلیغ می کنم بخونینا) یه خورده بی نظم شد کل داستان، شایدم نظر خودمه!واقعا سخت بود نوشتنش ولی من نویسنده تواناییم و خیلی سعی کردم!( تف به ریا) ولی به هر حال یه جاهاییش مشکل داره ببخشید دیگه!
جان حمزه نظر بدین ایرادا رو بگین!
دو نفرم اذیت کردم سر نوشتن این داستان شرمنده هر جفتشون!
@H.A.M.I.D
@Raloga

http://s4.picofile.com/file/81793915...D9%87.pdf.html

نوشته اصلی توسط hana.asadi

بقیه نداره؟

نه دیگه!....

نوشته اصلی توسط hana.asadi

نمیشه به صورت رمان ادامه بدی؟توروخدا.....

هان؟ بی خیال بابا!
من در حد رمان نوشتن نیستم!

خیلی قشنگ بود ....ادامش بده

نوشته اصلی توسط Prince-of-Persia

خیلی قشنگ بود ....ادامش بده

شماها چطوری داستان کوتاه رو ادامه میدین؟ به منم یاد بدین شاید شد یه کاری کنیم! ول کنین دیگه!

نوشته اصلی توسط MaRs

اینقدر خوب بود باو. نکردم تو نوشتی

دمت گرم دیگه! این تعریف بود یا فحش؟

خنگ خدا اینطوری ادامه می دن که یا از اون ایده استفاده می کنن تا داستان بلند بنویسن یا با اون ایده داستان بلند می نویسن ولی داستان کوتاهه رو اول وسط یا اخر داستان بلنده قرار می دن گرفتی؟؟؟

نوشته اصلی توسط smhmma

خنگ خدا اینطوری ادامه می دن که یا از اون ایده استفاده می کنن تا داستان بلند بنویسن یا با اون ایده داستان بلند می نویسن ولی داستان کوتاهه رو اول وسط یا اخر داستان بلنده قرار می دن گرفتی؟؟؟

فک کنم گرفتم! شاید بعد از کنکور روش فکر کردم! تو سایتای دیگه گذاشتیش؟

نوشته اصلی توسط Ajam

فک کنم گرفتم! شاید بعد از کنکور روش فکر کردم! تو سایتای دیگه گذاشتیش؟

چرا توی افسانه ها گذاشتم توی بوک پیج هم باید صبر کنی تا بزارم