ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

    پرنس گوتیک | خراشی از سوی مرگ | جلد اول

    • نویسنده کتاب: ن. افشار
    • ژانر: فانتزی
    • دنبال کننده: 3
    • ایجاد شده در: 2015/01/29
    • امتیاز:
    • کتاب کامل نیست!
    • فرستنده،نویسنده کتاب است
    ســـــــــــلااااااااام!
    من برگشتم!
    با چی ؟ با یه کتاب جدید بازگشتم!
    این شما و این هم کتاب :

    ~ به نام خدا ~


    پرنس گوتیک
    خراشی از سوی مرگ

    [ جلد رمان | در صورتی که می توانید کمک کنید و میال هستید، به من پیام دهید. ضروری ]


    اونطور که می دونم و ادب مجبور میکنه، باید در ابتدای هر کاری سلام کرد. پس به نظرم بهتره بگم ...
    به امید دیدار!
    چرا؟ برای اینکه ممکنه این داستان دیگر جایی برای سلام کردن نگذارد.
    همیشه داستان هایی هستند که با هر فراز و نشیب و با هر تلخی ای که در خود دارند، با پایانی خوش روبرو می شوند. حتی اگر اتفاقات بر خواسته ی شخصیت داستان پیش نرود ( و داستان به چالشی تلخ کشیده شود )، باز رگه ای از امید را در قلب تان می بینید.
    اما ... اما ... !
    پرنس گوتیک حتی با آغازی خوش، نمی تواند پایان و خواسته هایی را که دیگران انتظار دارند، برآورده کند. پس بهتر است که قبل از شروع داستان ( و همان طور که قصد داشتم ) بگویم : من کسی نیستم که اتفاقات را خلق می کند.
    ترایلایت همیشه همین گونه بوده. بنابراین هیچ نویسنده ای نمی تواند اتفاقات آن را بر روی قائده ی تخیل اش پایدار و استوار سازد - زیرا لغزش و سقوط را همیشه در پی دارد.
    بنابراین از هیمن الان می خواهم که داستان را درک کنید. چگونه؟
    از شما می خواهم که این داستان را حس کنید. ترایلایت و اتفاق های درون آن، تنها برای سرگرمی و پر کردن وقت خالی نوشته نشده است. نمی خواهم که این ترایلایت را دنیایی بدانید که از ذهن و قائده ی یک پسر بچه ی دوازده ساله بیرون می آید. می خواهم آن را باور کرده و به آن اعتماد داشته باشید. این تنها راه برای ادامه ( و صد البته ) به پایان رساندن شاهزاده گوتیک است.
    خب، فکر کنم دیگه زیادی حس جذبه گرفتیم! بهتره که داستان رو شروع کنیم!

    خلاصه :
    _________________________

    به نظرم از خلاصه چیزی نگم بهتر باشه. اینجوری با اتفاقات بهتر می تونید ارتباط ناگهانی برقرار کنید ( که مطمئنا خواسته ی من اینه، اما دست من نیست! ( اتفاقات خودشون اتفاق می افتن!! ))
    اما سعی می کنم که یک درون مایه ی کلی از داستان براتون بنویسم.

    تصویری از ترایلایت :
    _________________________

    تمام جلد های داستان در این سرزمین است ( به غیر از فصل یک در جلد یک ).
    این یک نارنیا یا یک سرزمین میانه ی دیگر نیست. این یک سرزمین واقعی در دنیای ذهن شماست. این دنیایی که همه ی ما داریم، می تواند گاهی اوقات به قدری قوی شود که دنیایی واقعی برای ما خلق کند. ( فکر کنم متوجه شده باشید که منظورم از درک ترایلایت چیست! )
    ترایلایت تشکیل شده از :
    سه دروازه ( دروازه ی مرگ ، دروازه ی ذهن و دروازه ی ترس ).

    دو کوهستان ( هر دو به نام های مالرک هستند ).
    چهار قبلیه ( به نظرم بهتره که خودتون با اونها آشنا بشین ).

    نمای کلی داستان و هدف :
    _________________________

    هر داستانی شخصیت مخصوص خود را دارد. ولی به نظرم بهتره که در مورد کاسپر بگم : هر دنیایی شخصیت مخصوص به خود را دارد.
    کاسپر شخصیتی نیست که جایی در بین انسان ها داشته باشد. پس شاید بهتر باشد که هر چه سریع تر به دنیایی که به آن تعلق دارد بازگردد. اما ...
    هدف کلی داستان، پیدا کردن پراکسی ( کلید های دروازه های ترایلایت ) است. کلید هایی که با باز کردن دروازه ها، می توان تکه ی پازل گمشده ای را پیدا کرد. تکه پازل هایی که همه ی آنها با به هم پیوستن، گذشته ی کاسپر و شخصیت واقعی اش را تشکیل می دهند.
    هدف دیگر داستان پیدا کردن پدرش و پرنس گوتیک است. ( در رابطه با پرنس گوتیک و پدر کاسپر حرفی نمی زنم | پدر کاسپر را در فصل یک به طور مبهم می شناسید. )
    و سرانجام آخرین هدف داستان، درست کردن پازل دیگری است؛ دروازه ها چگونه به وجود آمده اند و برای چه.

    فصل دهی :
    _______________________

    سوالات مهم شما :
    _______________________
    [ اونطور که تجربه گفته، بهتره یه هچین جایی رو هر رمانی داشته باشه! هر وقت سوال مهمی داشتید، در این بخش من جواب میدم]

    شاد باشین!
    ویرایش توسط abramz : 2015/02/05 در ساعت 10:15
  1. 9
  2. #2
    تاریخ عضویت
    2013/08/03
    نوشته‌ها
    633
    امتیاز
    27,109
    شهرت
    1
    3,905
    مدیر گرافیک
    نادر راستشو بخوای هیچی از حرفاتو نفهمیدم برم داستتنو بخونم بلکه بفهمم
    پ.ن : ترایلایت چیه؟
    [LEFT][INDENT=2].If Plan A didn't work, the alphabet has 25 more letters[/INDENT]
    [/LEFT]
  3. #3
    تاریخ عضویت
    2014/04/02
    محل سکونت
    شهر باران های نقره ای
    نوشته‌ها
    32
    امتیاز
    8,179
    شهرت
    0
    181
    کاربر انجمن
    من کلا هیچی نفهمیدم.
    میشه در حد زیر دیپلم سادش کنی؟
    اصن قضیش چیه؟
    گلوله نمی دانست،
    تفنگ نمی دانست،
    شکارچی نمی دانست،
    پرنده داشت برای جوجه هایش غذا میبرد...
    خدا که می دانست، نمی دانست؟
    حسین پناهی


    آن هایی که بهشت زندگی را برایمان جهنم کرده اند،
    مجبورند متقاعدمان کنند که بهشت جای دیگری است.
    کارل پوپر
  4. #4
    تاریخ عضویت
    2014/03/08
    نوشته‌ها
    336
    امتیاز
    19,797
    شهرت
    0
    2,616
    نویسنده
    نادر راستشو بخوای هیچی از حرفاتو نفهمیدم برم داستتنو بخونم بلکه بفهمم
    پ.ن : ترایلایت چیه؟
    سلام مهدی! خوبی؟
    میدونم! زیادی با جذبه حرف زدم!
    جواب پ. ن :
    دنیایی که کاسپر واردش میشود!
    امیدوارم شاد باشی!

    من کلا هیچی نفهمیدم.
    میشه در حد زیر دیپلم سادش کنی؟
    اصن قضیش چیه؟
    سلام! خوبی دوست عزیز
    درسته! هم حرفهام گنگ بود، هم مقدمه.
    اما به ترتیب با نوع نوشتن من آشنا میشن! ( حس جذیه )
    قضیه ش رو که باید خوند و فهمید!
    هوف..
  5. #5
    تاریخ عضویت
    2014/07/15
    نوشته‌ها
    49
    امتیاز
    7,881
    شهرت
    8
    177
    مترجم
    سلام نادر عزیز.اولا از دستت خیلی عصبانیممن خیلی منتظر گرگینه خفته بودم اما تمومش نکردی.دوما خوشحالم که مشکلت با درسات حل شد سوما تبریک بابت کتاب جدیدت امید وارم مثل گرگینه خفته نشه.به همین خاطر نمی خونم تا چند فصل بیاد یه هو بخونم.لطفا سریع تر بنویسش چون مقدمه گنگت کنجکاوم کرده.
    پ.ن:مقدمش یه جوری منو یاد کتاب ادریا می ندازه.
    [CENTER][SIZE=5][/SIZE]
    [/CENTER]
    [CENTER][COLOR=#333333][FONT=tahoma][SIZE=5]ای تاج سر تمام گیتی[/SIZE][/FONT][/COLOR]
    [COLOR=#333333][FONT=tahoma][SIZE=5]ای نام بلند اسم اعظم[/SIZE][/FONT][/COLOR]
    [COLOR=#333333][FONT=tahoma][SIZE=5]ای بال رسیدن به لاهوت[/SIZE][/FONT][/COLOR]
    [COLOR=#333333][FONT=tahoma][SIZE=5]ای چار گل شکوه سبزم[/SIZE][/FONT][/COLOR]
    [COLOR=#333333][FONT=tahoma][SIZE=5]ای کوه تو را به درد پهلو[/SIZE][/FONT][/COLOR]
    [COLOR=#333333][FONT=tahoma][SIZE=5]ای ابر تو را به چاه سوگند[/SIZE][/FONT][/COLOR]
    [COLOR=#333333][FONT=tahoma][SIZE=5]ای ماه تو را به فرق خونین[/SIZE][/FONT][/COLOR]
    [COLOR=#333333][FONT=tahoma][SIZE=5]ای قبله تو را به راه سوگند

    من بی سروپا نیازمندم.[/SIZE][/FONT][/COLOR]

    [/CENTER]
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. جالوت پرنده خوار (نوعی روتیل)
    توسط d.z.sh در انجمن بایگانی
    پاسخ: 3
    آخرین نوشته: 2016/06/21, 13:43
  2. خردمندی نردبانی بسوی آسمان
    توسط behabadi در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 2
    آخرین نوشته: 2015/01/19, 21:47
  3. جنگ، دری به سوی نابودی یا راه حلی دردناک؟؟
    توسط Percy Jackson در انجمن آموزشگاه
    پاسخ: 17
    آخرین نوشته: 2014/06/15, 12:34
  4. موفقیت هری پاتر فرانسوی در بازار جهانی
    توسط khas در انجمن اخبار دنیای کتاب
    پاسخ: 12
    آخرین نوشته: 2014/01/08, 15:12
  5. یاهو ثبت نام از سوی ایران را تحریم کرد
    توسط Paneer در انجمن خبر خونه
    پاسخ: 8
    آخرین نوشته: 2013/10/15, 22:27

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •