ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





صفحه 1 از 2 1 2 آخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    تاریخ عضویت
    2014/11/30
    محل سکونت
    همونجا که همه فیکن :)
    نوشته‌ها
    291
    امتیاز
    11,695
    شهرت
    0
    1,700
    کاربر انجمن

    چگونه یک داستان ترسناک بنویسیم؟(قــــــــــــسمت دوم)

    به نام خدا
    همیشه نوشتن یک داستان خوب سخته ولی میدونید سخت تر از اون چیه؟
    شاید نوشتن یک داستان خوب ترسناک سخت ترین نوع نوشتن باشه
    بنده براحتی برای شما یک فصل از کتاب نغمه ای از آتش و یخ را جوری می‌نویسم که جورج هم باورش بشه اما یک صفحه داستان ترسناک؟خیر(من صلح طلبم و اگر یک صفحه بنویسم مطمئناً جنایتی در حق بشریت است)
    خب، ببینیم چرا سخته؟اصن چرا اینقدر لقمه را می‌پیچونید؟
    جواب این پرسش این است که اگر داستان خوب فضاسازی نشده باشد و اشارات مبهم باشد داستان خسته کننده می‌باشد، اگر اشارات به عناوین مختلف و بی‌ربط به روند داستان باشد داستان لوث(شایدم لوس؟)می‌شود و هزاران دلیل دیگر.
    خب ببینیم ابتدا باید چه کنیم؟


    1. "با شخصيت ها و موقعيت ها آغاز كنيد" چيزي بايد در شخصيت ها و يا موقعيت ها وجود داشته باشد كه به آنچه كه قرار است در داستان روي دهد،كمك كند.مثلا چادر زدن يك خانواده در جنگل- نقل مكان يك زوج جوان به مكاني در همسايگي يك خانواده مرموز-يك مادر تنها كه با اقوامش ديدار مي كند و...، شما مي توانيد موقعيت را براي خواننده شرح دهيد.
    2. "سعی کنید شخصیتتان را در گیر خودش کنید"هر چه شخصیت شما زودرنج تر و بیمار تر باشد بهتر است، همان اول زندگی اورا تیره جلوه دهید طوری که خواننده بداند که چیزی در این مرد/زن هست که با دیگران متفاوت است، یک فرد مجرد برای شما بسیار عالیست، یک مردی که همسرش مرده و یک بیوه نیز کاری عالیست
    3. "افراط نکنید"در مورد صحنه های خشن و خون و خونریزی افراط نکنید به جای آن فکر کنید و تجربه های خود را به خاطر آورید، اگر برای شما ترسناک بوده حتماً برای دیگران نیز اینگونه است. می‌توانید به اینترنت مراجعه کنید، در چت روم ها از تجربه های ترسناک صحبت کنید و ترس آنها را حس کنید، کلید موفقیت شما ترس است
    4. "همانطور که در بالا گفتم کلید موفقیت شما در ترس است"ترس کلید شماست، مهم نیست کجا و چه موقع شروع می‌شود تا می‌توانید شخص را با خطرات کوچک و ترس های کوچک و بزرگ زهره‌تکان کنید، مهم نیست بالاخره که زنده می‌ماند.
    5. "ميان شخصيت هاي داستان، موقعيت آنها و كشمكش داستان ارتباط موثري برقرار كنيد."مثال:یک دورهمی دخترانه شبانه در هالووین در یکی از مناطق دور افتاده یکهو برق می رود و یک افسر پلیس تماس گرفته و در مورد یک زندانی فراری(که هفته پیش بعد از به قتل رساندن 5 دختر دستگیر شد)سوال می‌کند، یک صدای غیرژ در، و ...
    6. "داستان را پيچ و تاب دهيد" مي توانيد با موقعيت هاي عادي كمي داستان را پيچ و تاب دهيد؛ اين كار كمك مي كند كه خواننده از تنش داستان دور شود و كمي استراحت كند. همچنين مي توانيد با استفاده از درام داستان را پيچ و تاب دهيد.مردم مي دانند كه داستان ترسناك شما داراي بخش هاي جدي نيز هست.
      براي پيچ و تاب داستان مي توانيد از معما نيز استفاده كنيد با اين كار شما از داستانتان شاهكاري مي سازيد كه حتي خودتان را نيز متحير مي كند.
      خب دوستان فعلا به همین جا بسنده می کنم و این را بگوییم که این مطلب ادامه دارد(پس چی فکر کردین؟فکر کردین ولتون می‌کنم؟نه تازه گیرتون آوردم)
    ویرایش توسط Araa M.C : 2015/01/28 در ساعت 18:06 دلیل: اضافه شدن قسمت دوم
    [CENTER][SIZE=7](:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=6](:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=5](:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=4](:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=3]/:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=2]l:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=1]):[/SIZE][/CENTER]
  2. #2
    تاریخ عضویت
    2015/01/14
    نوشته‌ها
    24
    امتیاز
    3,768
    شهرت
    0
    58
    کاربر انجمن
    اما بنظر من مجبور کردن کسی ک هیچ مشکلی نداره به مشکل دار شدن بخصوص شخصیتی سختکوش مسئولیت پذیر و باهوش بهتره تا یک بیوه و.... اینا باید قربانی هایی باشن ک دلت بسوزه براشون تو داستان ترسناک ی نویسنده داستان ترسناک بایییید بیرحم باشه
    [COLOR=#2f4f4f][B][FONT=verdana]لازم نیست خیلی آدم دورتان باشد
    همان چندتایی که هستند آدم باشند کافیست
    (حسین پناهی)[/FONT][/B][/COLOR]
  3. #3
    تاریخ عضویت
    2014/11/30
    محل سکونت
    همونجا که همه فیکن :)
    نوشته‌ها
    291
    امتیاز
    11,695
    شهرت
    0
    1,700
    کاربر انجمن
    نقل قول نوشته اصلی توسط پریشانی نمایش پست ها
    اما بنظر من مجبور کردن کسی ک هیچ مشکلی نداره به مشکل دار شدن بخصوص شخصیتی سختکوش مسئولیت پذیر و باهوش بهتره تا یک بیوه و.... اینا باید قربانی هایی باشن ک دلت بسوزه براشون تو داستان ترسناک ی نویسنده داستان ترسناک بایییید بیرحم باشه
    اصلا بیوه با فرد مشکل دار جداست
    من تو یک مقوله دوتا مثال متفاوت زدم
    مثلا یک بیوه را بخاطر تنهاییش و خاطرات تلخش از شوهرش مثال زدم
    این دو مثال با هم فرق داره دقیق تر مطالعه کنید
    [CENTER][SIZE=7](:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=6](:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=5](:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=4](:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=3]/:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=2]l:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=1]):[/SIZE][/CENTER]
  4. #4
    تاریخ عضویت
    2014/06/25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    44
    امتیاز
    5,938
    شهرت
    0
    142
    کاربر انجمن
    سلام.
    داشتم مطالب جدید رو میخوندم اینو دیدم. از نظر من که شخصا به هر سبکی داستان نوشتم حرف هایتان هم کمی اشتباه داشت هم کمی ناقص بود.
    میدونید؟... داستان ترسناک باید تو روح طرف مقابل نفوذ کنه! مثلا از یکم کش دادن داستان که ضرر نمیکنید! یکم از جزئیات محیط بگید.مثلا میخواید یک پرنس رو توصیف کنید(این تو هر سبکی هست.یعنی فقط بره ترسناک نیست) بگید:
    پرنس،سوار با اسب سفیدش به سمت در قصر راه افتاد، موهای تاب خورده اش در نور برق میزد و شنل آبی اش در هوا پیچو تاب میخورد. صدای سم اسبش دل هارا میلرزاند و از فرم نشستنش بر روی اسب،اصیل زادگیش معلوم بود. در چهره اش میشد اضطراب را دید؛انگار همین چند لهظه پیش با پدرش دعوا کرده بود. پس از...
    اینجوری خواننده هم در تصور داستان راحت تر بود.
    و چیز های دیگه...
    اشتباهاتم بگم یا سعی میکنی خودت پیدا کنی؟
    ویرایش توسط سالار : 2015/01/27 در ساعت 20:13
    [CENTER]در همین روزهای بارانی[/CENTER]
    [CENTER]یک نفر خیره خیره میمیرد[/CENTER]
    [CENTER]تو بدی کردی و کسی با عشق[/CENTER]
    [CENTER]از خودش انتقام میگیرد[/CENTER]


    [CENTER]#علیرضا_آذر[/CENTER]
  5. #5
    تاریخ عضویت
    2014/11/30
    محل سکونت
    همونجا که همه فیکن :)
    نوشته‌ها
    291
    امتیاز
    11,695
    شهرت
    0
    1,700
    کاربر انجمن
    نقل قول نوشته اصلی توسط سالار نمایش پست ها
    سلام.
    داشتم مطالب جدید رو میخوندم اینو دیدم. از نظر من که شخصا به هر سبکی داستان نوشتم حرف هایتان هم کمی اشتباه داشت هم کمی ناقص بود.
    میدونید؟... داستان ترسناک باید تو روح طرف مقابل نفوذ کنه! مثلا از یکم کش دادن داستان که ضرر نمیکنید! یکم از جزئیات محیط بگید.مثلا میخواید یک پرنس رو توصیف کنید(این تو هر سبکی هست.یعنی فقط بره ترسناک نیست) بگید:
    پرنس،سوار با اسب سفیدش به سمت در قصر راه افتاد، موهای تاب خورده اش در نور برق میزد و شنل آبی اش در هوا پیچو تاب میخورد. صدای سم اسبش دل هارا میلرزاند و از فرم نشستنش بر روی اسب،اصیل زادگیش معلوم بود. در چهره اش میشد اضطراب را دید؛انگار همین چند لهظه پیش با پدرش دعوا کرده بود. پس از...
    اینجوری خواننده هم در تصور داستان راحت تر بود.
    و چیز های دیگه...
    اشتباهاتم بگم یا سعی میکنی خودت پیدا کنی؟
    دوست عزیز شاید من درست منظور را نرسوندم
    ابتدا بگم که ما داریم درباره داستان ترسناک صحبت میکنیم
    شما تصور کن در اوج داستان که شخصیت آماده میشه برای ترس ما مثلا بیاییم از مارک چاقوی قاتل صحبت کنیم؟آیا شما وقتی در حال مرگید(خدایی نکرده روم به دیوار)به مارک چاقوی طرف نگاه می‌کنید یا به راه فرار؟
    من منظورم این بود مثلا توی یک داستان ترسناک عالی توصیف لحظه ای شخصیت قاتل در حد 3 خطه و بعد از ماجرا شخص فکر می‌کنه و جزئیاتو به خاطر میاره
    در ضمن من خیلی خوشحال می‌شم کارم رو نقد کنید
    [CENTER][SIZE=7](:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=6](:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=5](:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=4](:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=3]/:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=2]l:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=1]):[/SIZE][/CENTER]
  6. #6
    تاریخ عضویت
    2014/06/25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    44
    امتیاز
    5,938
    شهرت
    0
    142
    کاربر انجمن
    نقل قول نوشته اصلی توسط آرمان صبوری نمایش پست ها
    دوست عزیز شاید من درست منظور را نرسوندم
    ابتدا بگم که ما داریم درباره داستان ترسناک صحبت میکنیم
    شما تصور کن در اوج داستان که شخصیت آماده میشه برای ترس ما مثلا بیاییم از مارک چاقوی قاتل صحبت کنیم؟آیا شما وقتی در حال مرگید(خدایی نکرده روم به دیوار)به مارک چاقوی طرف نگاه می‌کنید یا به راه فرار؟
    من منظورم این بود مثلا توی یک داستان ترسناک عالی توصیف لحظه ای شخصیت قاتل در حد 3 خطه و بعد از ماجرا شخص فکر می‌کنه و جزئیاتو به خاطر میاره
    در ضمن من خیلی خوشحال می‌شم کارم رو نقد کنید
    منظور من اینجور چیزا نبود. مثلا وارد یه اتاق ترسناک میشی تعریف میکنی چجور مکانی داشت. یا وقتی قاتل وارد صحنه میشه مینویسی: از کنار کمد کهنه ناگهان مردی در کتو شلوار مشکی ظاهر شد. چاقویی در دست داشت که ازش خون میبارید و...
    بعد کارهایی که انجام میداد رو تعریف میکردید. مثلا: چاقویش را به سمت عکسی در دیوار پرتاب کرد. تونی به ان عکس توجه نکرده بود. انگار مالک سابق خانه بود. قاتل رویش را به سمت آنتونی چرخاند و به سمتش حرکت کرد. آنتونی به سمت در خیز برداشت و نوک شلوارش با برخورد به شی ای تیز پاره شد. وقتی آنتونی از اتاق دور شده و به پیش دوستان خود رفت، قاتل تیکه شلوار را برداشت و چند ثانیه ای بهش نگاه کرد. بعد به سمت دری که آنتونی فرار کرده بود رفت و درحالی که به طرفی که فرار کرده بود چشم دوخته بود، در فکر فرو رفت...
    بعد مثلا فصل تموم میشد!
    منظورم اینه که تو هر داستان زیبا یکی از مهم ترین بخش ها صحنه سازی هستش تا خواننده بتونه خودشو اونجا احساس کنه. مثلا بگی وقتی وارد خانه ترسناک شد. ترس و دلهره اش تنیدن گرفت! قطره های درشت عرق در پیشانی اش معلوم بود...
    ویرایش توسط سالار : 2015/01/27 در ساعت 20:49
    [CENTER]در همین روزهای بارانی[/CENTER]
    [CENTER]یک نفر خیره خیره میمیرد[/CENTER]
    [CENTER]تو بدی کردی و کسی با عشق[/CENTER]
    [CENTER]از خودش انتقام میگیرد[/CENTER]


    [CENTER]#علیرضا_آذر[/CENTER]
  7. #7
    تاریخ عضویت
    2015/01/14
    نوشته‌ها
    24
    امتیاز
    3,768
    شهرت
    0
    58
    کاربر انجمن
    نقل قول نوشته اصلی توسط آرمان صبوری نمایش پست ها
    اصلا بیوه با فرد مشکل دار جداست
    من تو یک مقوله دوتا مثال متفاوت زدم
    مثلا یک بیوه را بخاطر تنهاییش و خاطرات تلخش از شوهرش مثال زدم
    این دو مثال با هم فرق داره دقیق تر مطالعه کنید
    خوب منم منظورم شخص بیوه نبود منم مثال زدم مثالی به عنوان قابل پیشبینی بودن و در جای دیگه بودن
    درضمن ممنونم از حسن نیتتون بابت راهنمایی ما
    [COLOR=#2f4f4f][B][FONT=verdana]لازم نیست خیلی آدم دورتان باشد
    همان چندتایی که هستند آدم باشند کافیست
    (حسین پناهی)[/FONT][/B][/COLOR]
  8. #8
    تاریخ عضویت
    2014/06/25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    44
    امتیاز
    5,938
    شهرت
    0
    142
    کاربر انجمن
    نقل قول نوشته اصلی توسط sea-ax نمایش پست ها
    شخصیت shiny رو وارد داستان کنید خود به خود داستان ترسناک می شه
    [CENTER]در همین روزهای بارانی[/CENTER]
    [CENTER]یک نفر خیره خیره میمیرد[/CENTER]
    [CENTER]تو بدی کردی و کسی با عشق[/CENTER]
    [CENTER]از خودش انتقام میگیرد[/CENTER]


    [CENTER]#علیرضا_آذر[/CENTER]
  9. #9
    تاریخ عضویت
    2014/11/30
    محل سکونت
    همونجا که همه فیکن :)
    نوشته‌ها
    291
    امتیاز
    11,695
    شهرت
    0
    1,700
    کاربر انجمن
    خب دوستان اینم قسمت دوم چگونه یک داستان ترسناک بنویسیم
    امیدوارم نهایت لذت را ببرید
    خب چنتا نکنه هست که ما باید در نوشتن داستان ترسناک به آن دقت کنیم که عبارتند از:
    1. 'در نوشتن کمدی ترسناک دقت کنید، درام را گریه‌دار نکنید'اگر مشغول نوشتن يك كمدي ترسناك هستيد، بيش از حد آن را خنده دار نكنيد چون مردم زماني كه مي خندند نمي توانند بترسند.اگر پيچ و تاب داستان شما با ماجرايي رمز آلود است از بيان معماي بيش از حد خودداري كنيد چون مردم نياز پيدا مي كنند كه درك كنند چه اتفاقي در حال روي دادن است و اين آنها را از ترسيدن دور مي كند.اگر از درام استفاده مي كنيد ماجرا را بيش از حد غمگين نكنيد چون قرار است مردم از شنيدن و خواندن داستان ترسناك شما جيغ بكشند و نه از شدت گريه!
    2. 'هالیوود؟اصلا فکرشم نکن'از الگوي داستانهاي ترسناك هاليوودي دوري كنيد. از الگوهاي فيلم هاي ترسناك معمولي الگو بگيريد تا داستانتان به سادگي قابل پيش بيني نباشد.تلاش كنيد كه مبتكر باشيد.
    3. 'دست خالی ترسناک تره'انفجار و نبرد با اسلحه ترسناك نيست. به كلي از نوشتن آنها دوري كنيد.اگر پليس هاي مسلح يك ساختمان را به كلي نابود كنند،هرچند كه نبردي ترسناك و ماوراءطبيعي داشته باشند،وجود اين نبرد با اسلحه ساختار داستان شما را خراب مي كند.بهتر است از شخصيت هاي بي سلاح كه هيچ وسيله اي براي دفاع از خود ندارند استفاده كنيد.
    4. 'خواهشاً به هوش خواننده توهین نکنید'كاركترهاي بي عرضه خواننده را آزار مي دهند . پس هيچ گاه شعور خواننده را دست كم نگيريد. يك كاركتري كه شمع روشن مي كند ،تنها و به آرامي از پله هاي تاريك بالا مي رود، در حاليكه مي داند يك هيولا آن بالاست نمي تواند تنش داستان را افزايش دهد. يك انسان واقعي در چنين موقعيتي فرار مي كند و يا از ديگران كمك مي خواهد مگر اينكه دليل موجهي براي به خطر انداختن زندگي اش داشته باشد. خواننده اين ها را مي داند.
    5. 'اعتدال؟فقط میدونم خیلی مهمه'در خلق جنايات باور نكردني از مسير خود خارج نشويد.ايرادي ندارد كه از جنايت و خونريزي به ميزان كم و براي توصيف صحنه استفاده كنيد. ولي در اين مورد نيز اعتدال را رعايت كنيد. بيان بيش از حد جزئيات جنايت و خونريزي هيچگاه داستان را از آنچه كه هست ترسناك تر نمي كند. اين كار به داستان شما ظاهري منزجر كننده و خشن مي دهد كه ترسناك نيست؛ احمقانه است!

    ​خیلی خب دوستان مقاله من همینجا به پایان می‌رسد؟(شاید؟)امیدوارم که مورد قبول دوستان واقع شود و دوستان همه فن حریف سایت بزنن بخش داستان ترسناکو نابود کنن
    حال برای نوشتن یک داستان ترسناک به اینها نیاز دارید:

    • يك كامپيوتر و پرينتر(يا مداد و كاغذ)
    • يك ميز تميز و مرتب
    • يك قوه تخيل خوب
    • يك ذهن آرام و مقداري زمان

    همین حالا شروع کنید

    [CENTER][SIZE=7](:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=6](:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=5](:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=4](:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=3]/:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=2]l:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=1]):[/SIZE][/CENTER]
  10. #10
    تاریخ عضویت
    2014/06/25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    44
    امتیاز
    5,938
    شهرت
    0
    142
    کاربر انجمن
    نقل قول نوشته اصلی توسط آرمان صبوری نمایش پست ها
    خب میشه بگید من کجا گفتم شخصیتارا و مکان ها را توصیف نکنید؟
    میشه عیناً برای من نقل قول کنید؟
    درسته ولی چیزی که به بیننده میرسه اینه که خیلی خلاصه باید بنویسه.
    هر نکته ایکه دادینو نقل قول کنم یا فقط یکیو؟
    [CENTER]در همین روزهای بارانی[/CENTER]
    [CENTER]یک نفر خیره خیره میمیرد[/CENTER]
    [CENTER]تو بدی کردی و کسی با عشق[/CENTER]
    [CENTER]از خودش انتقام میگیرد[/CENTER]


    [CENTER]#علیرضا_آذر[/CENTER]
صفحه 1 از 2 1 2 آخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بیوگرافی آر.ال.استاین
    توسط Samara در انجمن بایگانی
    پاسخ: 1
    آخرین نوشته: 2015/06/29, 18:49
  2. بیوگرافی استالین
    توسط MaRs در انجمن بایگانی
    پاسخ: 0
    آخرین نوشته: 2014/08/09, 14:03
  3. بیوگرافی داستان و انواع آن
    توسط Prince-of-Persia در انجمن بایگانی
    پاسخ: 0
    آخرین نوشته: 2014/02/06, 12:32

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •