ﺍﻭﻟﺶ ﻋﺎﺷﻘﺘﻪ⇝
ﺣﺎﺿﺮﻩ ﺩﻧﯿﺎﺭﻭ ﺑﻪ ﭘﺎﺕ ﺑﺮﯾﺰﻩ
ﺍﺩﻋﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﮐﺮﺩﻧﺶ ﺩﯾﻮﻭﻧﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ
ﻋﺎﺷﻘﺶ ﻣﯿﺸﯽ
ﺑﺎ ﺷﺎﺩﯾﺎﺵ ﺷﺎﺩﯼ ﻭﺑﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯿﺎﺵ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ
ﮐﻢ ﮐﻢ ﺍﺯﺕ ﺩﻭﺭ ﻣﯿﺸﻪ
ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﻭﻗﺖ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ ﺑﺠﺰ ﺗﻮ
با دخترای دیگه راحت تره تا تو
دیگه کم کم خبری ازش نمیشه
فقط وقتی شبا میاد بهت زنگ میزنه
با یه صدای خمار بهت میگه خیلی خستس
فردا بهت توضیح میده کجا بوده
فردا میشه
خبری ازش نیست ، بهش زنگ میزنی دم ظهره
میگه با دوستاشو چندنفر دیگه بیرونه
قول میده کارش تموم شد زنگ بزنه
منتظر میمونی ، خبری نمیشه
بازم مثل شب قبل
از اون شب به بعد حس میکنی سرد شده
حس میکنی ازت خسته شده
چیزی نمیگی بازم مثل چند دفعه ی قبل
سکوت سکوت سکوت
چرا؟؟ چون دوسش داری
چون حاضر نیستی اعصابش خورد شه
چون برات مهمه
یه شب که دیگه زنگ نزد میخوابی
صبح که بیدار میشی میبینی اس ام اس داده
کلی ذوق میکنی
پیش خودت میگی بازم شدی همون عشق خودم
اس ام اس و باز میکنی
میبینی نوشته : ببین من نمیخوام ناراحتت کنم ، دوست ندارم ناراحتتیتو ببینم ،نمیخوام اذیت بشی واسه همین بهتره دیگه با هم نباشیم! امیدوارم ناراحت نشی خداحافظ

میگن پاییز هوا بس دونفره است
تحویل بگیرین
میرن پاییز عشق و حال و صفا سیتی باقلوا، زمستون که میشه ما رو سرویس میکنن با این شکستای عشقیون
خب عزیز من یه نفر درست را ا نتخاب کن، یکی مث من!
البته تف به ریا من فقط مثال زدم
اصن بچه بهتر من اگه پیدا کردین، بازم تف به ریا
تـــــــف به ریا
جدا از شوخی بابا همه که مث هم نیستن، همین خود من عاشقم ولی روابطم با اون در حد یه سلام و علیکه!
برای پایدار موندن عشق ها از یسری مرز ها نباید گذشت!
البته من روشنفکرم(تف به ریا) اما یسری روابط سنگین تر باشه بهتره