داستان ها هنوز هم با نظریه ی عناصر اربعه سازگارند و احتیاجی به جدول مندلیف ندارند . با هم این مطلب رو می خونیم تا بفهمیم ،عنصر داستانی که می نویسید یا می خونید چیه؟
عناصر اربعه ی داستان ها
هوا ( رازآمیزی)
زمین ( پس زمینه)
آب ( شخصیت)
آتش ( پیش آمد )
انتخاب شما ، سمت و سوی علاقه تان را نشان می دهد . برای نوشتن باید بر همان عنصری که در داستان شما قوی تر است ، متمرکز شوید . البته نه به این معنا که بقیه را در نظر نگیرید بلکه باید بدین وسیله “صدای دلتان” و نقاط قوتتان را پیدا کنید . همه ی داستان ها به یک طرح قوی نیازمندند . پس باید فراموش نکنیم که مشخص کردن نوع قصه ای که می خواهید بنویسید با طرح ریزی داستان فرق می کند . اگرچه همین موضوع هم می تواند برای انتخاب طرح مناسب تر به شما کمک کند.
~~~
هوا – رازآمیزی
هوا پرسش گر است
اگر طرح داستان شما بر یک پرسش ، یا یک حقیقت در حال کشف یا پیدا کردن سرنخ ها و یا جستجوی فردی متمرکز شده ، باید بگوییم که عنصر قالب شما رازآمیزی است . داستانتان با پرسشی شروع می شود و با پاسخی به اتمام می رسد . همه ی رازآمیز ها مثل داستان های ماجراجویانه از قالب تعقیب و گریز پیروی می کنند .
مثال ها :
Sherlock Holmes (شرلوک هلمز)The Da Vinci Code ( راز داوینچی)Animal Farm (مزرعه ی حیوانات)The Firm (رمانی از جان گریشام)The Fugitive (نمایشنامه ای از نویسنده ی ایتالیایی ؛ اوگو بتی)Black & Blue ( داستانی جنایی از یان رنکین )The Star ( داستانی کوتاه از آرتور سی کلارک )The Poet ( رمانی از نویسنده ی آمریکایی مایکل کانلی)The Hunt for Red October ( داستانی از تام کلنسی )The Colour of Magic (کمیک فانتزی از تری پرچت )The Hitchhiker’s Guide to the Galaxy ( قسمت اول سه گانه ی راهنمای مسافران مجانی کهکشان )چه راهی را برای نقل این داستان ها انتخاب کنیم ؟ شما احتیاج به کاراکتری دارید که بفهمد : که ، چگونه و چرا کاری انجام شده . پیشنهاد می کنم که داستانتان را هم از منظر قهرمان و هم ضد قهرمان تعریف کنید
زمین – پس زمینه
زمین تجربه گر است
اگر طرح داستان شما بر پایه ی دنیایی که ساختید است ، پس زمینه مهمترین عنصر شماست . کاراکتر شما به “ دنیا”یی تازه سفر می کند ، تغییر می کند و نهایتن بر ماندن یا برگشتن تصمیم می گیرد . داستان با رسیدن قهرمان به زمینه شروع می شود و با رفتنش به پایان می رسد . بعضی از داستان های علمی تخیلی یا فانتزی از این قبیلند . داستان های تاریخی ، سفرنامه ای و پیشگویانه هم می توانند از این نوع باشند .
مثال ها :
Robinson Crusoe (رابینسون کروزوئه)Alice in Wonderland (آلیس در سرزمین عجایب)Treasure Island (جزیره ی گنج)Gulliver’s Travels (سفرهای گالیور)Charlie & The Chocolate Factory (چارلی و کارخانه ی شکلات سازی)The Wizard of Oz (جادوگر از)The Magic Faraway Tree ( ادبیات کودک)The Heart of Darkness ( دل تاریکی اثر جوزف کنراد)The Fountainhead ( سرچشمه از آین راد)Shogun (رمانی از جیمز کلاول)Mort ( از مجموعه ی Diskworld تری پرچت)On the Road (در جاده اثر جک کرواک)Spud ( داستانی از نویسنده ی اهل آفریقای جنوبی جان فن دورویت)چه راهی را برای نقل این داستان ها انتخاب کنیم ؟شما نیاز به کاراکتری دارید که آفریده ی شما را کشف و جست و جو کند . بهتر است که داستان را از نگاه شخصیت همان شخصیت نقل کنید .
آب – شخصیت
آب احساس می کند .
اگر طرح داستان شما درباره ی فردی است که شخصیتش تغییر می کند ، آب عنصر شماست . در چنین داستان هایی رول قهرمان قصه در اجتماع عوض می شود . احتمالن داستانتان وقتی اغاز می شود که شخصیت اصلی بسیار ناراضی است و تصمیم به تغییر می گیرد . این داستان ها وقتی به پایان می رسند که کاراکتر یا نقشی جدید بپذیرد و یا در همان کسوت قبلی باقی بماند . کاراکتر در پایان چنین کتابی هم می تواند خشنود باشد و هم ناخشنود ، بسته به این که داستان چگونه به پایان برسد .
مثال ها :
The Great Gatsby( گتسبی بزرگ )Pride & Prejudice ( غرور و تعصب )Gone with the Wind( برباد رفته )The Old Man & The Sea( پیرمرد و دریا )To Kill A Mockingbird( کشتن مرغ مقلد)The French Lieutenant’s Woman (رمان تاریخی پست مدرن از جان فاولز)The Prince of Tides ( رمانی از پت کنرای)A Man in Full ( رمانی از تام ولف)Room ( اتاق ، رمان تربیتی یا بیلدونگزرمان اثر اما داناهیو)The Pilot’s Wife ( رمانی از آنیتا شریو)Emma ( اما اثر جین استن)White Oleander ( رمان تربیتی از ژانت فیتچ)I Know This Much is True ( رمانی از والی لامب)چه راهی را برای نقل این داستان ها انتخاب کنیم ؟ شما به مشاهده ی تغییر یک شخصیت نیازمندید پس بهتر است که داستانتان را از منظر همان کاراکتر و بصورت اول شخص یا سوم شخص بازگو کنید . استفاده از زاویه دید شخصیت های دیگر به داستانتان عمق ، بافت و رازآمیزی می بخشد .
آتش – پیش آمد
آتش عمل گر است
اگر طرح داستان شما بر پایه ی “رخداد”ی است که دنیا را به جای بدتری تبدیل می کند ، آتش عنصر شماست . داستانتان با دریافت یک تهدید شروع می شود و با سیاحتی پیش می رود که سر آخر منجر به مبارزه ی نهایی می شود . چنین داستان هایی وقتی به پایان می رسند که نظمی نوین حکمفرما شود و یا نظم قدیمی از پس هرج و مرج ها بازگردد . تمام داستان های فانتزی و علمی تخیلی بر بنیان عنصر “پیش امد” بنا می شوند . قهرمان چنین قصه ای فردی است که برای نجات دنیا باید کسی یا چیزی را پیدا کند . گاهی هم خود قهرمان داستان ناجی اصلی است .
مثال ها :
Lord of the Rings ( ارباب حلقه ها)Harry Potter (هری پاتر)Twilight (توآیلایت)The Godfather( پدر خوانده )Macbeth( مکبث)Artemis Fowl( آرتیمیس فاول)The Hunger Games( بازی گرسنگان)Star Wars (جنگ ستارگان)Mad Max ( فیلم اکشن دیستوپیایی به کارگردانی جرج میلر و با بازی مل گیبسون )The Witch & The Wardrobe ( شیر ، کمد و جادوگر ، اولین کتاب از سری نارنیا اثر سی اس لوییس)The Count of Monte Christo ( کنت دو مونت کریستو از الکساندر دوما)The Lion ( رمانی از نویسنده ی فرانسوی ژوزف کسل)The Stand ( ایستادگی ، رمان فانتزی ترسناک – پسارستاخیزی از استیفن کینگ )Dune ( تل ماسه ، نام هشت گانه ی علمی تخیلی فرانک هربرت )چه راهی را برای نقل این داستان ها انتخاب کنیم ؟ شاید بزرگترین اشتباه برای نقل این داستان ها استفاده از راوی باشد . زاویه دیدی که از نگاه شخصیت های قصه باشد ، داستانتان را قوی تر خواهد کرد . آن چیزهایی که او می داند و او می فهمد ، راهنمای ما خواهد بود . نکته ی مهم این جاست که برای این که ادامه ی قصه برای خواننده مهم باشد ، باید همین کاراکتر را برای او پراهمیت کنیم .
~~~
آیا عنصر پنجمی هم هست ؟
پرتگاه – مشهور به دوزخ خوانندگان
این عنصر مخصوص داستان هایی است که باید آنها را با ارزش بخوانیم ولی در خفا می دانیم که این طور نیست . شاید به این دلیل که راهی برای تشریحشان نیست .
مثال ها :
The Lord of the Flies (سالار مگس ها)Catcher in the Rye (ناتور دشت)July’s People (خانواده ی ژوئیه اثر نادین گوردیمر)The God of Small Things ( خدای چیزهای کوچک اثر سوزانا آروندهاتی رو)The Reader ( کتاب خوان اثر نویسنده و قاضی آلمانی برنهارد شلینک )***
البته تشخیص عنصر اصلی بعضی داستان ها ساده تر است . مثلن سریال Breaking Bad به وضوح از عنصر آب است . شروع و پایان داستان بیشتر از همه چیز بر تحولاتی که والتر گذرانده ، به چشم می ایند . خب الیته همیشه ی همیشه هم تشخیص این مسئله آسان نیست . مثلن داستان Game of Thrones از آتش تشکیل شده ولی هوا و زمین و آب هم به فراوانی در حجم داستان به کار بسته شده اند . یعنی جدا از رخدادهای داستان که عمده جذابیت آن هستند ، ما با شخصیت هایی که تغییر می کنند ، سرزمین های جدید و رازهایی که کند و کاو می شوند ، رو به رو می شویم . مختارید که هر داستان دیگری را به این فهرست اضافه کنید. نظرتان درباره ی داستان ها دیگر چیست ؟عنصر اصلی اکثر نوشته های خودتان چیست؟