نوشته اصلی توسط
pmirzad
رویای من، دنیایی است که انسانها در آن، تنوع عقیده را در حد تنوع گلهای زیبای یک باغ بپذیرند و آن را نه به عنوان یک «ضرورت اجتناب ناپذیر» بلکه به عنوان یک «زیبایی الهام بخش» درک کنند.
دنیایی که در آن، باغبان هیچ باغچه ای، تبر به دست پا به باغ همسایه نگذارد و هیچ پدری، سر بریدن گل باغچه ی آن سوی باغ را توسط خاندانش، با لبخند و مهربانی پاداش ندهد.
دنیایی که در آن بیاموزیم و به خاطر بسپاریم که گل، به خودی خود هیچ ارزشی ندارد، اگر رنگ و بو و زبیایی آن، نوید بخش آرامش نباشد.
دنیایی که در آن، مردم بپذیرند که هیچ گلی نشانه نفرت نیست و هر چقدر که گل سرخ میتواند شور و حرارت تو را بر انگیزد، گل زرد نیز میتواند مرا با خود به دنیای رویاها ببرد…
رویای من این است…
هر چند شاید در طول عمر خود، برآورده شدن آن را نبینم. اما میدانم که رشد و تعقل، ما را روزی به باغ رنگارنگ اندیشه های انسانی رهنمون خواهد شد.
این، ایمان من است…
رویای قشنگیه...شاید یه روز تحقق پیدا کنه، ولی درحال حاضر ک هی داریم ازش دورتر و دورتر میشیم!
[QUOTE]ممکن است که من منکر چیزی باشم ولی لزومی نمی بینم که آن را به لجن بکشم یا حق اعتقاد به آن را از دیگران سلب کنم .
[/QUOTE]
متاسفانه 90% ما، اگه طرف مقابلمون نظرش تا حدی با نظرمون متفاوت باشه بسادگی ب سخره میگیریمش و تحقیرش میکنیم، دیگه وای بحال اینکه ب چیزی معتقد باشه ک منکرش باشیم! و جالب اینجاست ک همه هم دم از روشن فکری و آزادی اندیشه میزنیم...ولی براحتی این اجازه رو ب خودمون میدیم ک طرفو بخاطر طرز فکرش ب لجن بکشیم!
واقعا امیدوارم یاد بگیریم ک دنیا با همین تفاوتاش زیباست...و اینکه محورش ما نیستیم ک کسایی ک مثل ما نیستن مستحق هر رفتار نازیبایی باشن...