ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





صفحه 3 از 4 نخست 1 2 3 4 آخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 31

    کینه توزان: جلد اول: نبرد نهایی

    • نویسنده کتاب: مارس
    • ژانر: فانتزی
    • دنبال کننده: 6
    • ایجاد شده در: 2014/09/02
    • امتیاز:
    • کتاب کامل نیست!
    • فرستنده،نویسنده کتاب است
    • دارای خلاصه و کاور


    خلاصه:

    پس از شکست لیچ کینگ از محافظین، لیچ کینگ برای جمع آوری ارتشی از قهرمانان تلاش می کند تا شکست بزرگی که از محافظین متحمل شده بودند را جبران کند.
    نخستین قهرمانان(رویین تنان) سول (soul keeper) و اسلاردر( slarder) هستند که به لیچ کینگ می پیوندند. از طرفی محافظین بسیار قوی تر شده بودند و قهرمانان زیادی از جمله هاسکار(huscar) فرماندهی آنان را بر عهده داشتند.
    یک کتاب بسیار زیبا با قهرمانان متنوع که می توانید خود قهرمان خود را انتخاب کنید.

    این کتاب چند جلدی است.

    دانلود مقدمه

    دانلود مقدمه از پیکو فایل

    دانلود فصل 1

    دانلود فصل 2


    ویراستار: helt

    نویسنده: mars

    کاور: bookbl

    صفحه آرا: mars

    تصاویر پیوست شده


    ویرایش توسط MaRs : 2014/09/07 در ساعت 13:40
  1. #22
    تاریخ عضویت
    2014/06/22
    محل سکونت
    ویرجینیای شمالی
    نوشته‌ها
    359
    امتیاز
    4,283
    شهرت
    0
    1,060
    کاربر اخراجی
    http://s5.picofile.com/file/81389191...9%84.docx.html

    این با فرمت ورده ولی یکم بیشتر ویرایش شده

    خب مرسی از نقدت
    من اولش نمیخاستم خواننده رو خسته کنم. ولی سعی میکنم مشکلات رو تو فصل 3 بر طرف کنم

    - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

    Traxexدر محل عذاب آور زندگی قبلی اش که در زیر زمین (Underdark) بود یک کماندار ماهر بود. تا اینکه با روش شوم گروهش بزرگ شد و به سوی سطح زمین گریخت. وبه گروه Sentinel پیوست این باعث شد یکی از بهترین تیراندازان عرصه نبرد شود. برخی از توانایی های او جلوگیری از قدرت سایر موجودات و جادوی یخی کردن تیر هایش است. با چنین نیروهایی نمی تواند جلوی قدرتش را در مقابل دیگران بگیرد.

    این داستان ترکسس

    Terrorble و Magina دو پسر پیامبر بزرگ (Prophet) بودند که دارای قدرت الهی بودند.
    Terrorble با قدرت زندگی پیوند دارد و Magina در دستانش انرژی دارد. در صورتی که Magina مدت زیادی با جادو در ارتباط باشد ، می تواند مقاومت بدنش را زیاد کند و به سرعتی تا سرعت نور دست پیدا کند. حالا که Terrorble گرفتار تاریکی شده است ، Magina برای رهایی برادرش به Sentinel ها پاسخ مثبت داده است . هر برخورد تلخی باعث می شود جوهره Scourge شیطانی غالب شود در آخر پس از موفقیت باعث بیداری دشمن و انفجار خود به خود از درون می گردد.

    خلاصه ی داستان مگینا تا بفهمید چی به چیه


    Troll ها از قبیله Darkspear هستند که از سالیان بسیار دور از سرزمین آبا و اجدادی خود به Stranglethorn Vale تبعید شدند از جمله وحشی ترین و خونخوار ترین موجودات جنگجو هستند. این شهرت آنها به خوبی در Huskar دیده می شود. او می تواند با چرخش سریع و کم کردن طول عمر خودش دشمنانش را به تکه های آتش سوزان تبدیل کند. مردمش او را مقدس می دانند و او (Sacred Warrior) بدون ترس از مرگ با میل خود و بعضی وقت ها به تنهایی به نبرد می رود تا Scourge را به پایان ببرد.

    هاسکار هم داستان کوتاهش اینه


    Paladin به گروه Sentinel پیوست تا انتقام رهبر گروه یعنی فارین را بگیرد . او توسط خود Uther به روش سختی آموزش دیده است. Paladin قدرت این را دارد که نور مقدس را به صحنه نبرد بیاورد. او می تواند روح هم پیمانان را پاک کند و در این فرایند هرچه که در نزدیکش باشد را با شلاق آسیب می رساند. او می تواند از هم پیمانانش در مقابل جادوی نا پاک محافظت کند و وجود او قدرت دشمنانش را از بین می برد. در زمان ضرورت می تواند از خدا بخواهد که او و هم پیمانانش را محافظت کند.

    داستان پالادین

    کسی که در فاضلاب آزگالور برای خود امپراطوری درست کرد و هیچ کس در آنجا حق حرف زدن و انتخاب نداشت او خیلی روی حرکات شمشیر خودش کار کرد تا سعی کند سرعت خودش به آخرین حد برسونه . مگینابرادر دوقولوی او بود که توانست خودش را از فاضلابات بکشه بیرون و یک آدم درست بشه او سعی کرد تا مقابل شیاطین و جادو های آنها بایستد و توانست کاری کنه که دیگر نتوانند جادو کنند شیطان دست به کار شد و Soul را بر علیه برادرش به حرکت در آورد و به Soul قدرت های جادویی زیادی داد و او را به رویای همیشگیش (آخرین حد از سرعت ) رساند

    داستان سول


    spirit breaker یک موجود رانده شده از قبیله اسپیریت هوف ها . او به خاطر رانده شدنش ، از آنجا دور شد . باراتروم از روح های سرگردان برای زنده نگه داشتن خود تغذیه می کرد . قرن ها سرگردان و بی هدف بود . تنها و سیاه بخت . Lich King باراتروم را پیدا کرد و او را برای خود استخدام نمود . سرعت غیر طبیعی و قدرت شبح مانند باراتروم ، او را از بند رها کرد . فانوسش او را قادر کرده بود تا بتواند به دشمنانش انرژی زیادی وارد کند و آنها را به صورت ناگهانی به سمت عقب پرتاب کند .با این توانایی ها او می توانست فاصله بین خود و اهدافش را در عرض چند ثانیه بپیماید . او برای هر کس بیشتر از یک حریف است .

    داستان بارترام
    ویرایش توسط MaRs : 2014/09/04 در ساعت 22:01
  2. #23
    تاریخ عضویت
    2014/04/04
    محل سکونت
    قم
    نوشته‌ها
    557
    امتیاز
    10,266
    شهرت
    2
    1,907
    نویسنده
    نکته خوب اینه که یه شخصیت اصلی نداره که همیشه کارا رو اون انجام بده و این که یک طرف نداره که مشخصاً اون ببره. بیشتر کتابا از اول تا آخر مطمئنن که اون که خوبه می بره و .....

    اما این اینطوری نیست.

    ولی چرا از صحنه های نبرد این قدر سریع گذشتی ؟؟؟؟ هیچ توصیفی هم از قیافه شخصیت ها نداشتی. اگه به نفر بازیشو ندیده باشه به کل گیج می شه. ایراد اسطوره ای - وارکرافتی هم تا دلت بخواد می گم واست.

    اونا چطور مبارزه رو می دیدن ؟؟؟؟ می تونستی توی متن و دیالوگ ها بیشتر توضیح بدی. موفق باشی از اون کتابای پر شخصیته که من دوسش دارم
    خودتو اذیت نکن. زندگی کوتاهه. اما عوض بقیه رو اذیت کن. خیلی حال میده.
  3. #24
    تاریخ عضویت
    2013/08/13
    محل سکونت
    شمرون!
    نوشته‌ها
    182
    امتیاز
    10,945
    شهرت
    0
    526
    ویراستار
    میخونم میام میگم!! میشه فصل اولتم از پیکو بذاری؟!
    اعتماد به فرد دیگه‌ای آسونه. چون تو اونو کاملاً نمی‌شناسی و نمی‌دونی دقیقاً چی توی فکرش می‌گذره! فکر می‌کنی کارش خیلی درسته! پس خودتو راحت می‌کنی و بهش اعتماد می‌کنی. مشکل اینه که بقیه بهت اعتماد کنن. چون تا به خودت اعتماد نداشته باشی نمی‌تونی مورد اعتماد واقع بشی، و اعتماد داشتن به خودت خیلی سخته! چون تو کاملاً خودتو می‌شناسی و می‌دونی دقیقاً چی توی فکرت می‌گذره!
  4. #25
    تاریخ عضویت
    2014/06/22
    محل سکونت
    ویرجینیای شمالی
    نوشته‌ها
    359
    امتیاز
    4,283
    شهرت
    0
    1,060
    کاربر اخراجی
    http://s5.picofile.com/file/81389191...9%84.docx.html

    این پیکوفایله ولی ورده سیتمم نمیتونه pdf کنه فعلا

    - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

    http://s5.picofile.com/file/81389897...D9%84.pdf.html

    اینم pdf شده و ویرایش عالی
    ویرایش توسط MaRs : 2014/09/05 در ساعت 12:41
  5. #26
    تاریخ عضویت
    2014/06/22
    محل سکونت
    ویرجینیای شمالی
    نوشته‌ها
    359
    امتیاز
    4,283
    شهرت
    0
    1,060
    کاربر اخراجی
  6. #27
    تاریخ عضویت
    2014/08/21
    نوشته‌ها
    61
    امتیاز
    6,615
    شهرت
    0
    60
    کاربر انجمن
    زودتر بقیشو بذارید ممنون






  7. #28
    تاریخ عضویت
    2014/06/22
    محل سکونت
    ویرجینیای شمالی
    نوشته‌ها
    359
    امتیاز
    4,283
    شهرت
    0
    1,060
    کاربر اخراجی
    دوستان خواهشا اگه میشی نقد کنید و گبید متن رو بیشتر ادبی کنم یا محاوره ای؟
    من خودم فقط مکالمات رو محاوره ای کردم . به نظر شما کدومشون بهتره؟ تو فصل 3 ادبی یا محاوره ای؟
  8. #29
    تاریخ عضویت
    2013/08/03
    محل سکونت
    قم
    نوشته‌ها
    492
    امتیاز
    33,625
    شهرت
    21
    2,308
    پليس سایت
    خوب بهتره شروع کنم مقدمه خوب بود فقط این رنگ پس زمینه و اون رنگ فونتت خیلی رو مخ بود میخواستم فحش بدم
    راستی هر هیرویی که معرفی میکنی یه عکس ازش بزار مردم بفهمن قیافشش رو من که مثلا دوتا بازی کردم قیافه بعضیاشون رو یادم نیومد چه برسه به بقیه
    خب بریم سراغ فصل اول
    این جمله ها رو ببین
    به وسیله چند تیر،بسیار مجروح شد
    بهتره اینجا به جای بسیار از به شدت استفاده کنی
    به کمک تیر های یخی خود ، بسیار بارترام را آهسته کرده بود
    توی این جمله بسیار رو حذف کنی هم مشکلی پیش نمیاد یا از یه کلمه دیگه استفاده کن بسیار باهاش نمیخونه
    فصل دو
    خب تا اول صفحه سه که مشکلی نداشت
    ناگهان مردی که ماسک عجیب و غربی
    عجیب و غریبی درستش کن
    خب همینا بود که به نظرم اومد
    عکس یادت نره
    اممممممممممم مکالمه ها هم گفتاری و بقیه متن نوشتاری بمونه بهتره
    حتما ادامش بده
    یه سرباز وقتی که می‌رسه به ته خط تازه تبدیل به وزیر می‌شه
    _________
    چقدر عقده نگه داشتم تو دل پیرم چقدر دویدم و فهمیدم رو تردمیلم
    __________
    من اعصاب بیست سال دیگمو الان دارم از بدن خودم مساعده می‌گیرم
    یاس
  9. #30
    تاریخ عضویت
    2014/04/04
    محل سکونت
    قم
    نوشته‌ها
    557
    امتیاز
    10,266
    شهرت
    2
    1,907
    نویسنده
    به نظر من این کتاب اگه محاوره ای بشه باید یکم جنبه طنز بگیره. چون واقعا این ایده و شخصیت ها پتانسیل اینو داره که یکم طنز بشه. وگرنه ادبی بشه ولاغیر
    خودتو اذیت نکن. زندگی کوتاهه. اما عوض بقیه رو اذیت کن. خیلی حال میده.
  10. #31
    تاریخ عضویت
    2014/06/22
    محل سکونت
    ویرجینیای شمالی
    نوشته‌ها
    359
    امتیاز
    4,283
    شهرت
    0
    1,060
    کاربر اخراجی
    با طنزم وافقم. سعی میکنم توی فصل 3 یکم اگه بتونم همین کارو بکنم
    ممنون
صفحه 3 از 4 نخست 1 2 3 4 آخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 31

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 13
    آخرین نوشته: 2016/06/20, 03:47
  2. پاسخ: 26
    آخرین نوشته: 2015/07/23, 04:58
  3. رولینگ برنامه ای برای نوشتن هفت رمان جنایی ندارد
    توسط khas در انجمن اخبار دنیای کتاب
    پاسخ: 1
    آخرین نوشته: 2014/03/01, 19:47
  4. پاسخ: 0
    آخرین نوشته: 2012/11/02, 18:10

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •