ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





نمایش نتایج: از شماره 1 تا 4 , از مجموع 4

    پژواک آوای دوران

    • نویسنده کتاب: دیوید گیمل
    • ژانر: کلاسیک و تاریخی
    • دنبال کننده: 1
    • ایجاد شده در: 2014/08/13
    • امتیاز:
    • کتاب کامل است.
    • دارای خلاصه و کاور
    • نسخه چاپی وجود دارد
    • تک جلدی

    • ترجمه است
    • زبان کتاب پارسی نیست
    • کتاب اسکن است




    chf8lf3dsw.jpg

    داستان در مورد یه سری انسان به اسم آواتار هست که کشف کردن که میشه نور خورشید رو


    تو بلورهای خاصی ذخیره کرد و با استفاده از اون بلورا فناناپذیر میشن و با غروری که دارن به



    همه جا سفر میکنن وهمه رو زیر سلطه خودشون در میارن تا اینکه سیل عظیمی میاد و همه



    سرزمینشونو میبره زیر آب و فقط تعداد اندکی جون سالم به در میبرن و مرکز انرژیشون به زیر آب



    میره و اونا با یه تعداد گوی اندک باید به زندگی ادامه بدن و نیروشون رو به زوال میره در همین



    مواقع یه ملکه اهریمنی که اونم تو سرزمینشون سیل اومده همه سرزمینشو به دنیای آواتارها



    منتقل میکنه و با ارتش عظیمش در پی تسلط بر دنیای آواتارها برمیاد و …………



    در کل داستان خیلی قشنگیه و آخرشم هر چند غمناکه ولی خوب تموم میشه



    پیشنهاد می کنم بخونید!


    لینک دانلود :

    دانلود کل کتاب
    ویرایش توسط Prince-of-Persia : 2015/06/29 در ساعت 15:00
  1. 3
  2. #2
    تاریخ عضویت
    2013/08/03
    محل سکونت
    قم
    نوشته‌ها
    492
    امتیاز
    33,625
    شهرت
    21
    2,308
    پليس سایت
    این کتاب خیلی قدیمیه
    جالبه من خوندمش
    داستان خوبی داره
    فقط آخرش یکم رو اعصاب تموم میشه
    راستی اسم انسان هاش آواتار نیست
    آواتار ها یه نژاد خاصی هستن تو داستان
    انسان معمولی هم هست توشون
    یه سرباز وقتی که می‌رسه به ته خط تازه تبدیل به وزیر می‌شه
    _________
    چقدر عقده نگه داشتم تو دل پیرم چقدر دویدم و فهمیدم رو تردمیلم
    __________
    من اعصاب بیست سال دیگمو الان دارم از بدن خودم مساعده می‌گیرم
    یاس
  3. #3
    تاریخ عضویت
    2014/03/08
    نوشته‌ها
    336
    امتیاز
    19,797
    شهرت
    0
    2,616
    نویسنده
    نقل قول نوشته اصلی توسط sir m.h.e نمایش پست ها
    این کتاب خیلی قدیمیه
    جالبه من خوندمش
    داستان خوبی داره
    فقط آخرش یکم رو اعصاب تموم میشه
    راستی اسم انسان هاش آواتار نیست
    آواتار ها یه نژاد خاصی هستن تو داستان
    انسان معمولی هم هست توشون
    موافقم هادی.

    به همین خاطر دوستان خواهش می کنم زمانی که به صفحات آخر می رسید،

    کمی با احتیاط تر بخوانید!

    این کتاب مانند بچه های بدشانس نیاز به احتیاط داره.

    شاد باشید!
    هوف..
  4. #4
    تاریخ عضویت
    2013/08/03
    محل سکونت
    قم
    نوشته‌ها
    492
    امتیاز
    33,625
    شهرت
    21
    2,308
    پليس سایت
    نقل قول نوشته اصلی توسط abramz نمایش پست ها
    موافقم هادی.

    به همین خاطر دوستان خواهش می کنم زمانی که به صفحات آخر می رسید،

    کمی با احتیاط تر بخوانید!

    این کتاب مانند بچه های بدشانس نیاز به احتیاط داره.

    شاد باشید!
    خخخخخخخخخخخخخخخخ آخراش میخواستم داستان رو پاک کنم خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
    اصن یه وضعیه مزخرفیه آخرش
    تهش هزار تا فحش نثار نویسندش کردم خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
    یه سرباز وقتی که می‌رسه به ته خط تازه تبدیل به وزیر می‌شه
    _________
    چقدر عقده نگه داشتم تو دل پیرم چقدر دویدم و فهمیدم رو تردمیلم
    __________
    من اعصاب بیست سال دیگمو الان دارم از بدن خودم مساعده می‌گیرم
    یاس
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 4 , از مجموع 4

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •