ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3
  1. #1
    تاریخ عضویت
    2014/06/22
    محل سکونت
    ویرجینیای شمالی
    نوشته‌ها
    359
    امتیاز
    4,283
    شهرت
    0
    1,060
    کاربر اخراجی

    زشت اما دوست داشتنی

    ببخشید خانم معلم در می زنند؟
    بفرمایید...
    در باز شد همه نگاهی عجیب به دخترک انداختند، به یکباره صدای خنده بچه ها
    کلاس را منفجر کرد.
    اجازه؟
    بیا تو ودر هم پشت سرت ببند
    چرا به من خیره شدی برو بشین...
    برو و کنار زارعی بشین
    خانم اجازه نمی تواند جای دیگری بنشیند؟
    برو و میز عقب بشین.
    اما کسی حاضر نشد با آن دخترک سیاه وزشت که دندان هایی وحشتناک داشت هم میز بشود.
    رفت و تنها روی میز شکسته آخر کلاس نشست.
    زنگ تفریح به صدا در آمد حتی فرصت معرفی هم نرسید.
    زارعی روبه روی دخترک ایستاد!!!هیچ می دونی زشت ترین دختر کلاس هستی حتی از پسر ها...
    بار دیگر تمام کلاس خندیدند !دخترک لبخندی زد و جواب داد:

    اما تو بسیار زیبا و جذاب هستی...

  2. #2
    تاریخ عضویت
    2014/07/26
    محل سکونت
    بین هفتاد میلیون احمق دیگه!
    نوشته‌ها
    5
    امتیاز
    4,573
    شهرت
    0
    19
    کاربر انجمن
    سلام؛ حقیقتاً من وارد این تاپیک شدم چون دیدم این داستان نظر نخورده. خودم شخصاً وقتی داستان هام نظر نمی خوره خیلی بم بر میخوره و دیگه داستان نمی ذارم. گفتم اول عضویتم مفید واقع بشم.

    من فکر میکردم اینجا قراره داستان های کوتاهِ متعلق به خودِ اعضا قرار بگیره. شاید اشکال از منه که اشتباه فکر کردم به هر حال من امروز عضو شدم. مقصود بدی ندارم ولی من این داستان رو توی سایت داستانک از آقای محمدعلی زکی خانی خونده بودم. اما یه مسئله دیگه ای هم هست اونم اینه که نمیدونم اون داستان شمارو برداشته یا شما داستان اونو.

    بگذریم... من فکر می کنم این داستان رو با تکنیک "استفاده ی درست از علائم نگراشی" بتونین تاثیرگذارترش کنین. چون این داستان، یه داستان تقریباً آموزنده محسوب میشه و میزان تاثیر روی افراد خیلی مهمه. از طرفی، خوندن داستان واسه خواننده ها راحت تر میشه. مثلاً :

    ببخشید خانم معلم، در می زنند!
    موضوع تکراری، اما قشنگه. یعنی همه این داستان ها با موضوع مشابه رو بر پایه ی همون جمله ی معروف "جواب بدی رو با خوبی بده" یا یه همچین چیزی می نویسن حالا شیوه ی نوشتن و بیان کردنش با همدیگه متفاوته. اینم شیوه ایه.

    اما یه اشکال دیگه هم که دیدم اینه که یه جوری بیان کردین که انگار دخترا از پسرا قشنگ ترن و چهره ی پسرا رو بردین زیر سوال. خب گناه دارن!

    به هر حال، موفق باشی.
    ویرایش توسط Fire Fist : 2014/07/26 در ساعت 16:13
    [CENTER][IMG]http://8pic.ir/images/5c0j110s5w21dso5ikgc.jpg[/IMG][/CENTER]
  3. #3
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته‌ها
    1,534
    امتیاز
    64,504
    شهرت
    0
    7,570
    رئیس پليس سایت
    نقل قول نوشته اصلی توسط Fire Fist نمایش پست ها
    سلام؛ حقیقتاً من وارد این تاپیک شدم چون دیدم این داستان نظر نخورده. خودم شخصاً وقتی داستان هام نظر نمی خوره خیلی بم بر میخوره و دیگه داستان نمی ذارم. گفتم اول عضویتم مفید واقع بشم.

    من فکر میکردم اینجا قراره داستان های کوتاهِ متعلق به خودِ اعضا قرار بگیره. شاید اشکال از منه که اشتباه فکر کردم به هر حال من امروز عضو شدم. مقصود بدی ندارم ولی من این داستان رو توی سایت داستانک از آقای محمدعلی زکی خانی خونده بودم. اما یه مسئله دیگه ای هم هست اونم اینه که نمیدونم اون داستان شمارو برداشته یا شما داستان اونو.

    بگذریم... من فکر می کنم این داستان رو با تکنیک "استفاده ی درست از علائم نگراشی" بتونین تاثیرگذارترش کنین. چون این داستان، یه داستان تقریباً آموزنده محسوب میشه و میزان تاثیر روی افراد خیلی مهمه. از طرفی، خوندن داستان واسه خواننده ها راحت تر میشه. مثلاً :



    موضوع تکراری، اما قشنگه. یعنی همه این داستان ها با موضوع مشابه رو بر پایه ی همون جمله ی معروف "جواب بدی رو با خوبی بده" یا یه همچین چیزی می نویسن حالا شیوه ی نوشتن و بیان کردنش با همدیگه متفاوته. اینم شیوه ایه.

    اما یه اشکال دیگه هم که دیدم اینه که یه جوری بیان کردین که انگار دخترا از پسرا قشنگ ترن و چهره ی پسرا رو بردین زیر سوال. خب گناه دارن!

    به هر حال، موفق باشی.

    دخترم فقط یه سوال
    شک داشتی دخترا قشنگ ترن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    معلومه که دخترا خیلی خوشگل ترن
    درمورد داستان
    واقعا خیلی خیلی کوتاه بود
    ولی قشنگ بود
    :Its my family's house,Its my children's house




نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تبریکی برای یک دوست
    توسط kianick در انجمن مناسبت‌ها
    پاسخ: 12
    آخرین نوشته: 2017/07/22, 18:45
  2. دوست دارم................
    توسط Prince-of-Persia در انجمن مطالب جالب و دانستنی‌ها
    پاسخ: 11
    آخرین نوشته: 2014/09/24, 23:20
  3. دوست اردکها و رقیبی که به هر حال میباخت…
    توسط pmirzad در انجمن مطالب جالب و دانستنی‌ها
    پاسخ: 1
    آخرین نوشته: 2014/08/01, 03:56
  4. معرفی رمان مورتال گوست
    توسط youra در انجمن اخبار دنیای کتاب
    پاسخ: 0
    آخرین نوشته: 2012/10/16, 20:39

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •