ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





صفحه 27 از 29 نخست ... 17 25 26 27 28 29 آخرین
نمایش نتایج: از شماره 261 تا 270 , از مجموع 290
  1. #1
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته‌ها
    1,534
    امتیاز
    64,504
    شهرت
    0
    7,570
    رئیس پليس سایت

    خاطرات گذشته اما از دست نرفته

    سلام و درود


    خوب عنوان تاپیک هم عنوانه هم یک تذکر

    خاطراتِ گذشته اما از دست نرفته
    و
    خاطرات گذشته ،اما از دست نرفته


    داشتم به تاپیک برگشت پایونیر نگاه می کردم که رفتم توی فکر و به یاد گذشته ها افتادم
    یاد خاطراتی که توی نت داشتم افتادم
    یاد لحظات شیرینی که با دوستان بودم و فراموششون نمی کنم
    دوستانی که شاید هیچوقت چهره اشون رو ندیده باشم
    صداشون رو نشنیده باشم
    اما دوستان من بودن و خاطره های زیادی ازشون دارم
    یادم افتاد به زمانی که توی گروه پایونیر بودم
    به اینکه چطور شروع کردم
    به اینکه چجوری وابسته شدم
    به اینکه چقدر بچه هاشو دوس داشتم و دارم
    به خاطرات گذشته
    اما از دست نرفته
    خاطراتی که هنوز در ذهنم با یاداوریشون لذت می برم
    خاطراتی که سال ها زندگی منو در بردارن
    خاطره آغازم
    و خاطره های خوش
    می دونم خیلی ادمای دیگه هم همچین خاطراتی رو دارن
    نه تنها از گروه پایونیر
    بلکه بچه های قدیمی لایف گیت
    بچه های زندگی پیشتاز
    همه کسانی که به اینجا تعلق داشتن و دارن
    همه خاطرات با ارزشی دارن
    خاطره ها خیلی ارزشمندن
    این زندگی گذشته ما هست که حال ما رو ساخته
    خاطره ها خیلی با ارزشن
    این موضوع رو باز کردم
    تا بگم
    هرکس
    هرخاطره ای
    از هرجا
    از شروع
    از پایان
    از خوشی
    از غم
    یا هرچیز دیگه ای داره
    اگه دوس داره اینجا با بقیه شریک بشه
    برای شروع خودم می گم

    نزدیک به آذر سال 91 بود که وقتی داشتم در به در دنبال کتابی می گشتم که بخونم وارد وبلاگ پایونیر شدم
    کاور کاراموز رنجر رو که دیدم جدا جذبش شدم
    خواستم دانلودش بکنم که گفت باید توی فروم ثبت نام کنم
    ثبت نام کردم و دانلود کردم
    سریع جلدای اول تا سوم رو خوندم و رسید به جلد چهار که وسط ترجمه بود
    خیلی سر می زدم به وبلاگ پایونیر تا ترجمه های جدید رو بگیرم
    بعد یه بار به خودم گفتم این ادما دارن برای من رایگان کتاب ترجمه می کنن
    خیلی نامردیه من بدون یه تشکر خشک و خالی به خاطر زحماتشون فقط دانلود کنم
    دفعه بعد که وارد فروم شدم
    تشکر کردم از پایونیر
    دفعه بعد با خودم گفتم ایا یه تشکر خشک و خالی برای این زحمتی که داره برای ما می کشه بس بود؟؟
    می دونستم خیلی کم بوده
    ولی من کاری بلد نبودم که انجام بدم
    برای همین گفتم حداقل لبخند بیارم روی لبای کسانی که برامون دارن زحمت می کشن
    رفتم توی سایتای مختلف دنبال جوک گشتم
    کلی پیدا کردم و اومدم توی فروم و تاپیک جک باز کردم
    و جک ها رو کپی پیست کردم
    از خودم چیزی انجام نداده بودم
    اما حداقل تونسته بودم لبخندی به روی لبای کسانی که داشتن این زحمتو میکشیدن بیارم
    یا حداقل تصور من این بود
    چندین بار این کارو کردم
    یه تعداد از بچه های فروم
    مثه محمد مهدی
    محمد هادی که الان نیستش
    نپتون
    ژوپیتر
    ازم تشکر کردن
    بعضیاشون صمیمانه تشکر کردن
    و من برای اولین بار لذتی که از یه خدمت رایگان در ازای قدردانی بود رو چشیدم
    واقعا لذت بردم که براشون کاری بکنم
    اینجوری شد که فعالیتمو بیشتر و بیشتر کردم
    اسم بچه ها رو حفظ شدم
    تا حدی شناختمشون
    باهاشون دوست شدم
    و...این اغاز من بود


    دوس دارم هرکدوم از شما دوستان هم یا آغازتون رو بگید یا خاطرات زیباتون رو
    سپاس

    ویرایش توسط smhmma : 2015/06/03 در ساعت 13:43
    :Its my family's house,Its my children's house




  2. #261
    تاریخ عضویت
    2012/12/02
    نوشته‌ها
    319
    امتیاز
    24,777
    شهرت
    0
    1,781
    تایپیست
    نقل قول نوشته اصلی توسط Leyla نمایش پست ها
    خوب دیگه ادغام شد...
    تنکیو بابت ادغام خانم مدیر

    عاقا قدیمی ترین خاطره من مال مکه رفتن حانیه ست.... ملت تهدیدش میکردن که حاج خانوم صداش میزنن

    هنوز سوقاتیشو نداده...
    وااات؟ حانیه رفته مکه؟؟؟ کی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا من یادم نیس؟ @Hermion حانی جون! عزیزم! ببینم سوغاتی من کو؟
    (سوغاتی لیلا! نه سوقاتی!)

    راستی همین پری دومین پلیس عصیانگر بود... از بس سایه شوم "وتو" بالا سرمون بود کلی دسیسه چیدیم تشویقش کردیم تا بالاخره تونستیم یه بند پ برای خودمون جور کنیم...
    یادمه کلا عامل فتنه ای!! آخ آخ یادمه میخواستم منم با دسیسه مجبورت کنم که بری درخواست بدی واس پلیسی، که یهو دیدم برعکس شد اوضاع

    یادم میاد اولین بار یکی پرسید رسانایی مس بیشتره یا طلا (که بعد فهمیدیم یجورایی هیچکدوم
    ) بعدش ملت خیلی شانس میاوردن من یه شب بدون سؤال فیزیک میومدم... اون موقع نوبت دیف بود
    نگووو وااای رسانایی مس یا طلا خل مون کرده بودی
    ماجرای صفر هارو یادت هست؟

    @
    پری
    اینقدر محو بوده یوزرش یادم رفته...
    لیلا
    اینم پری جونم @the ship (اگه املاشو درست یادم باشه)


    خب چی میخواستم بگم؟ یه خاطره ای میخواستم تعریف کنم هاا! ولی یادم نیس چی بود (خاطره که زیاده! ولی نمیشه خیلی هاشو تعریف کرد مث شجره که عاشق اینم که بشینم درموردش حرف بزنم ولی حیففف که کلا بحثش ممنوعه! یا یه سری خاطره های دیگه که جزو رازهای سایت حساب میشه و نمیشه گفت )

    آها. عاقا یه زمونی منو محمدمهدی @M.Mahdi طی یک تصمیم انتحاری تصمیم گرفتیم یه کتاب باهمکاری همدیگه بنویسیم. (مال خیـــــلی وقت قبله) از اونجایی که اولای فعالیت جفت مون بود مونده بودیم که کجا بریم درموردش حرف بزنیم. توی سایت و با پ.خ هم که نمیشد. این داداش کوشولوی ما هم که مسنجر نداشت اون زمونا. درنتیجه بنده تا چند ساعت فقط داشتم دنبال یه چت روم خوب توی نت میگشتم. (اون موقع چت باکس هم نداشتیم تو فروم! کلا واس حرف زدن یه تاپیک و میترکوندیم ) خوب کجا بودم؟ آها بعد یکی دو ساعت یه چت روم یافتم، حالا مشکل بعدی این بود که به محمدمهدی بگم چیکار کنه و کجا بیاد و چجوری بیاد و ... بعد همه ی اینا تا نیم ساعت داشتیم دنبال هم میگشتیم. وقتی همو تو چت روم پیدا کردیم و توی یه صفحه ی خصوصی شروع کردیم به حرف زدن چت رومش قاطی میکرد هی بعد یه ساعت که فقط مشغول سلام احوال پرسی و سر و کله زدن با اون سایته چت روم بودیم تا اومدیم شروع کنیم مجبور شدیم بریم. آخرش هم دیگه معلوم نشد چی به چی و کی به کی شد! و کلا این فکر به فراموشی سپرده شد!
    (ولی من آخرش مجبورش میکنم یه داستان باهم بنویسیم! بعــله! )


    اگر خواستی چیزی را پنهان کنی لای یک کتاب بگذار
    این ملت کتاب نمی‌خوانند....

    احمد شاملو


    A.A
  3. #262
    تاریخ عضویت
    2015/05/07
    محل سکونت
    TeH
    نوشته‌ها
    103
    امتیاز
    2,218
    شهرت
    0
    415
    کاربر انجمن
    خاطره؟هومم...
    اها اولین بار که قصد کردم بیام تو چت باکس یه گردی به پاکنم!با ترس ولرز وپاور چین پاورچین!کل اعتماد به نفسو جمع کردم گفتم بزن دلو به دریا بگو سلام بالاخره یکی پیداش میشه تحویلت بگیره دیگه!منم از اعضای تازه!
    خلاصه نوشتیم سلام وسه روز گذشت و همون سلام همچنان معلق مونده بود!ینی هیچ احدی حتی یه دونقطه خط هم نزاشته بود خو!(اثرتلگرامه دیه!)منم بی خبر ازهمه جا!گفتم من عمرن پامو بزارم تو چت باکس دیه!
    عخه چه وضعشه!؟برگردید برگردید سوی چت باکس!گناه داریم ماتازه واردا خو!میگرخیم!
    .
    .
    .
    .
    .
    یه خاطره هم که هرگز ازش جدا نمیشم...و تااخر عمرم میمونه برام...دوستای خیلی خوبین که اینجا پیدا کردم...اینو مدیون رفیقممkianaz@
    ویرایش توسط narges.o : 2016/01/27 در ساعت 21:10
    [CENTER][COLOR=#40e0d0][SIZE=3][FONT=verdana] [/FONT][/SIZE][/COLOR][COLOR=#40e0d0]من آوازم که می روم به سینه ی قبیله ای
    [/COLOR][CENTER][COLOR=#40e0d0]نه به پرواز چشم من نمانده خواب پیله ای[/COLOR][COLOR=#008000]
    [/COLOR][COLOR=#99cc00]سبز دریچه شو بکن زیان زرد پرده را[/COLOR][COLOR=#008000]
    به شعر و شاخه می رسد خیال خام ریشه ها[/COLOR]
    [/CENTER]
    [COLOR=#ff8c00]منو تو وارث خورشید و ماهیم
    [/COLOR][COLOR=#ff8c00]منو تو نغمه ای بی اشتباهیم[/COLOR][COLOR=#40e0d0]
    [/COLOR][COLOR=#800080]تا زمینی می چرخد تا هوا هواست[/COLOR][COLOR=#40e0d0]
    [/COLOR][COLOR=#000080]منو تو در جنونی سر به راهیم [SIZE=3][FONT=verdana]
    [/FONT][/SIZE]
    [/COLOR][/CENTER]
  4. #263
    تاریخ عضویت
    2014/04/04
    محل سکونت
    قم
    نوشته‌ها
    557
    امتیاز
    10,266
    شهرت
    2
    1,907
    نویسنده
    یه چیزی بود به نام نبرد حماسی که اونایی که باید می دونن چیه
    خودتو اذیت نکن. زندگی کوتاهه. اما عوض بقیه رو اذیت کن. خیلی حال میده.
  5. #264
    تاریخ عضویت
    2013/09/01
    نوشته‌ها
    775
    امتیاز
    12,072
    شهرت
    0
    4,813
    کاربر انجمن
    نقل قول نوشته اصلی توسط BOOKBL نمایش پست ها
    یه چیزی بود به نام نبرد حماسی که اونایی که باید می دونن چیه
    الان خاطره تعریف کردی!؟؟؟
    [CENTER][FONT=B Koodak][SIZE=5]خودتو تغییر بده، عالم برات تغییر می کنه[/SIZE][/FONT]
    [/CENTER]
  6. #265
    تاریخ عضویت
    2014/04/04
    محل سکونت
    قم
    نوشته‌ها
    557
    امتیاز
    10,266
    شهرت
    2
    1,907
    نویسنده
    نقل قول نوشته اصلی توسط Ajam نمایش پست ها
    الان خاطره تعریف کردی!؟؟؟
    پس چی ..... می خواستی چیکار کنم ؟
    خودتو اذیت نکن. زندگی کوتاهه. اما عوض بقیه رو اذیت کن. خیلی حال میده.
  7. #266
    تاریخ عضویت
    2013/09/01
    نوشته‌ها
    775
    امتیاز
    12,072
    شهرت
    0
    4,813
    کاربر انجمن
    نقل قول نوشته اصلی توسط BOOKBL نمایش پست ها
    پس چی ..... می خواستی چیکار کنم ؟
    هیچی!
    الهم اشفع کل مریض!
    [CENTER][FONT=B Koodak][SIZE=5]خودتو تغییر بده، عالم برات تغییر می کنه[/SIZE][/FONT]
    [/CENTER]
  8. #267
    تاریخ عضویت
    2013/08/23
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    495
    امتیاز
    97,773
    شهرت
    8
    3,651
    مدیر تایپ و اسکن
    نقل قول نوشته اصلی توسط BOOKBL نمایش پست ها
    یه چیزی بود به نام نبرد حماسی که اونایی که باید می دونن چیه
    همونی که حمزه گفت
    بشین تعریف کن آفرین...

    عاقا قضیه حمزه شدن حمزه رو گفته کسی؟
    ویرایش توسط Leyla : 2016/01/28 در ساعت 00:01
    ...though the truth me vary, this ship will carry out body safe to shore

    little talks - the monsters and men
  9. #268
    تاریخ عضویت
    2014/04/28
    محل سکونت
    قبرستون
    نوشته‌ها
    304
    امتیاز
    172,578
    شهرت
    2
    1,885
    معاون سایت
    منو تگ کردن
    اوکی یه چی میگم میرم!
    امممم دفعه‌ی اولی ک اومدم پیشتاز به قصد خریدار(یعنی اومدم فعالیت کنم یه پستکی بزنم و برم! قبلش فقط عضو بودم) اونجا برای بار اول یه دختر خانمی با رنک قهوه ای روشن(خردلی؟) به قول حنانه هلوی گندیده! داشت
    بله این کاربر یه سوال فیزیک داشت نمیدونم چیشد که از من پرسید و منم تو پی وی بهش گفتم و بعدش بهش سایت فروم کنکورو معرفی کردم که نتونست عضو شه توش(شاید دست و پا چلفتی بازی دراورده بود ) هیچی دیگه چون از فرومه خوشش اومده بود و بدردش میخورد و دست از سر کچل بقیه بچه ها برمیداشت من اکانت خودمو دادم بهش و این اولین برخورد من با اون دختر درس نخون بود که شد اولین خاطره ام توی پیشتاز
    اون دختر کسی نبود جز ...
    بانوی مرگ
    یا همون لمس مرگ خودمون
    به عبارت دیگه . . .
    لیلا
    فقط برای کشف #nobody ها زنده هستم و نفس میکشم!
  10. #269
    تاریخ عضویت
    2013/12/27
    محل سکونت
    شمال شمال، غرب غرب، اورمیه
    نوشته‌ها
    540
    امتیاز
    48,951
    شهرت
    4
    1,673
    سردبیر نشریه
    من خاطراتم از سایت محوه چون فعال نبودم.
    فقط یادمه ساعت ها می نشستم به پیامای چت باکس (@چت_باکس) و حرفای بچه ها (@بچه_ها) نگاه میکردم و میخندیدم
    البته الانم تا حدودی همینجوریه.
    امضا:

    A.Gh

    والا
  11. #270
    تاریخ عضویت
    2013/08/23
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    495
    امتیاز
    97,773
    شهرت
    8
    3,651
    مدیر تایپ و اسکن
    نقل قول نوشته اصلی توسط admiral نمایش پست ها
    بله این کاربر یه سوال فیزیک داشت نمیدونم چیشد که از من پرسید و منم تو پی وی بهش گفتم
    ولی من قشنگ یادمه... یکی از اون مواقعی بود که پرنده تو چ.ب پر نمیزد... منم بی کار پرسیدمم کسی فیزیک بلد نیست که متاسفانه سر و کله تو پیدا شد
    گفتم فیزیک دانی؟ (بلدی؟)(دقیقا عین همین جمله) بعد 6 ساعت داشتم سوالو برات تحلیل میکردم
    یکی از تلخ ترین خاطره های زندگیمه اصن
    ...though the truth me vary, this ship will carry out body safe to shore

    little talks - the monsters and men
صفحه 27 از 29 نخست ... 17 25 26 27 28 29 آخرین
نمایش نتایج: از شماره 261 تا 270 , از مجموع 290

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شایعات قوت گرفت...جان اسنو زنده است یا نه؟/مسئله این است!
    توسط Araa M.C در انجمن اخبار فیلم، سریال و انیمه
    پاسخ: 7
    آخرین نوشته: 2015/07/26, 18:45
  2. چگونه در فصل امتحانات درست مطالعه کنیم؟
    توسط Samara در انجمن آموزشگاه
    پاسخ: 0
    آخرین نوشته: 2015/06/29, 04:33
  3. هاست های هک شده،یوزر،پس، ip هاست
    توسط H.A.M.I.D در انجمن بایگانی
    پاسخ: 4
    آخرین نوشته: 2015/03/29, 17:47
  4. مرد عنکبوتی شگفت انگیز 2 نتوانست پرندگان ریو را شکست دهد !
    توسط abramz در انجمن اخبار فیلم، سریال و انیمه
    پاسخ: 12
    آخرین نوشته: 2014/06/21, 16:06
  5. نقد و برسی فیلم All Is Lost (همه چیز از دست رفته است)
    توسط Prince-of-Persia در انجمن بایگانی
    پاسخ: 0
    آخرین نوشته: 2014/02/05, 00:07

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •