ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





صفحه 13 از 29 نخست ... 3 11 12 13 14 15 23 ... آخرین
نمایش نتایج: از شماره 121 تا 130 , از مجموع 290
  1. #1
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته‌ها
    1,534
    امتیاز
    64,504
    شهرت
    0
    7,570
    رئیس پليس سایت

    خاطرات گذشته اما از دست نرفته

    سلام و درود


    خوب عنوان تاپیک هم عنوانه هم یک تذکر

    خاطراتِ گذشته اما از دست نرفته
    و
    خاطرات گذشته ،اما از دست نرفته


    داشتم به تاپیک برگشت پایونیر نگاه می کردم که رفتم توی فکر و به یاد گذشته ها افتادم
    یاد خاطراتی که توی نت داشتم افتادم
    یاد لحظات شیرینی که با دوستان بودم و فراموششون نمی کنم
    دوستانی که شاید هیچوقت چهره اشون رو ندیده باشم
    صداشون رو نشنیده باشم
    اما دوستان من بودن و خاطره های زیادی ازشون دارم
    یادم افتاد به زمانی که توی گروه پایونیر بودم
    به اینکه چطور شروع کردم
    به اینکه چجوری وابسته شدم
    به اینکه چقدر بچه هاشو دوس داشتم و دارم
    به خاطرات گذشته
    اما از دست نرفته
    خاطراتی که هنوز در ذهنم با یاداوریشون لذت می برم
    خاطراتی که سال ها زندگی منو در بردارن
    خاطره آغازم
    و خاطره های خوش
    می دونم خیلی ادمای دیگه هم همچین خاطراتی رو دارن
    نه تنها از گروه پایونیر
    بلکه بچه های قدیمی لایف گیت
    بچه های زندگی پیشتاز
    همه کسانی که به اینجا تعلق داشتن و دارن
    همه خاطرات با ارزشی دارن
    خاطره ها خیلی ارزشمندن
    این زندگی گذشته ما هست که حال ما رو ساخته
    خاطره ها خیلی با ارزشن
    این موضوع رو باز کردم
    تا بگم
    هرکس
    هرخاطره ای
    از هرجا
    از شروع
    از پایان
    از خوشی
    از غم
    یا هرچیز دیگه ای داره
    اگه دوس داره اینجا با بقیه شریک بشه
    برای شروع خودم می گم

    نزدیک به آذر سال 91 بود که وقتی داشتم در به در دنبال کتابی می گشتم که بخونم وارد وبلاگ پایونیر شدم
    کاور کاراموز رنجر رو که دیدم جدا جذبش شدم
    خواستم دانلودش بکنم که گفت باید توی فروم ثبت نام کنم
    ثبت نام کردم و دانلود کردم
    سریع جلدای اول تا سوم رو خوندم و رسید به جلد چهار که وسط ترجمه بود
    خیلی سر می زدم به وبلاگ پایونیر تا ترجمه های جدید رو بگیرم
    بعد یه بار به خودم گفتم این ادما دارن برای من رایگان کتاب ترجمه می کنن
    خیلی نامردیه من بدون یه تشکر خشک و خالی به خاطر زحماتشون فقط دانلود کنم
    دفعه بعد که وارد فروم شدم
    تشکر کردم از پایونیر
    دفعه بعد با خودم گفتم ایا یه تشکر خشک و خالی برای این زحمتی که داره برای ما می کشه بس بود؟؟
    می دونستم خیلی کم بوده
    ولی من کاری بلد نبودم که انجام بدم
    برای همین گفتم حداقل لبخند بیارم روی لبای کسانی که برامون دارن زحمت می کشن
    رفتم توی سایتای مختلف دنبال جوک گشتم
    کلی پیدا کردم و اومدم توی فروم و تاپیک جک باز کردم
    و جک ها رو کپی پیست کردم
    از خودم چیزی انجام نداده بودم
    اما حداقل تونسته بودم لبخندی به روی لبای کسانی که داشتن این زحمتو میکشیدن بیارم
    یا حداقل تصور من این بود
    چندین بار این کارو کردم
    یه تعداد از بچه های فروم
    مثه محمد مهدی
    محمد هادی که الان نیستش
    نپتون
    ژوپیتر
    ازم تشکر کردن
    بعضیاشون صمیمانه تشکر کردن
    و من برای اولین بار لذتی که از یه خدمت رایگان در ازای قدردانی بود رو چشیدم
    واقعا لذت بردم که براشون کاری بکنم
    اینجوری شد که فعالیتمو بیشتر و بیشتر کردم
    اسم بچه ها رو حفظ شدم
    تا حدی شناختمشون
    باهاشون دوست شدم
    و...این اغاز من بود


    دوس دارم هرکدوم از شما دوستان هم یا آغازتون رو بگید یا خاطرات زیباتون رو
    سپاس

    ویرایش توسط smhmma : 2015/06/03 در ساعت 13:43
    :Its my family's house,Its my children's house




  2. #121
    تاریخ عضویت
    2013/08/03
    نوشته‌ها
    106
    امتیاز
    8,811
    شهرت
    0
    788
    کاربر انجمن
    بالادستیا؟ حانی محمدحسینو میگی؟
    رشوه بهت داده؟

    عاقا این سایت اعمال غیر قانونی توش انجام میشه.... باید شکایت کنم!
    اصن بیخیال اسم و رسم! همون مهسان بهتره!
    بنده مهسانم قربون شما!
    عادت ندارم درد دلم را به هر کسی بگویم
    پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم
    تا همه فکر کنند ،
    نه دردی دارم و نه دلی . . .
    (چارلی چاپلین)[CENTER][/CENTER]
  3. #122
    تاریخ عضویت
    2013/02/28
    محل سکونت
    قلعه ى هاگوارتز،برج گريفيندور
    نوشته‌ها
    965
    امتیاز
    7,473
    شهرت
    0
    5,842
    معاون سایت
    نقل قول نوشته اصلی توسط Galexy نمایش پست ها
    بالادستیا؟ حانی محمدحسینو میگی؟
    رشوه بهت داده؟

    عاقا این سایت اعمال غیر قانونی توش انجام میشه.... باید شکایت کنم!
    اصن بیخیال اسم و رسم! همون مهسان بهتره!
    بنده مهسانم قربون شما!
    عمه در هر صورت من اسمشتو می دونمممممم
    قبول کن دیگه
    Some girls watched Beauty and The Beast and wanted the prince
    I watched it and wanted the library
    متن مخفي!


  4. #123
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته‌ها
    1,534
    امتیاز
    64,504
    شهرت
    0
    7,570
    رئیس پليس سایت
    نقل قول نوشته اصلی توسط Galexy نمایش پست ها
    بالادستیا؟ حانی محمدحسینو میگی؟
    رشوه بهت داده؟

    عاقا این سایت اعمال غیر قانونی توش انجام میشه.... باید شکایت کنم!
    اصن بیخیال اسم و رسم! همون مهسان بهتره!
    بنده مهسانم قربون شما!
    اره بابا من دیدم درجا اسم درستو گفت برای همین گفتم ویرایش کنه که دیگرون متوجه نشن
    بد کردم خواهری؟؟
    خخخخخخخخخخخخخخ
    :Its my family's house,Its my children's house




  5. #124
    تاریخ عضویت
    2013/08/31
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    423
    امتیاز
    30,869
    شهرت
    0
    1,777
    کاربر انجمن
    خاطره که کمه ولی یه خاطه نو دارم خخخخخخخخخخخخخخ
    اینجانب اعتراف میکنم که کلمه ای رو انداختم تو دهن بچه ها که خیلی باحاله...حتی بعضیا معنی واقعیش رو نمیدونن
    ....وتو...خخخخخخخخخخخخ
    چن وقت پیش ما داشتیم سر زوج پیدا کردن برای یه نفر بحث میکردیم...اقا من از مدیر شدنم خوشم اومده بود هی میگفتم من مدیر شدم حق وتو دارم...هر کی رو پیشنهاد میدادن وتو میکردم
    وسط بحث علیرضا پرید وسط دید خیلی دارم وتو وتو میکنم گفت یه بار دیگه وتو کنی کلهم از صفحه روزگار وتوت میکنم(اره برا همین من ازش خییلی میترسم!!)...خلاصه از اون به بعد می گفتم الان علیرضا میاد وتوم میکنه بعد این کلمه افتاد تو دهن بچه ها... تا حالا چن نفر فک کردن وتو به معنی بن کردنه
    نمیدونن وتو ینی چی!!!خخخخخخخخ
    پ.ن:برای پیش نیامدن اشتباهی بیشتر؛
    اگر در یک نظام رای‌گیری نظر مخالف یک یا چند رای‌دهنده، فارغ از نتیجه شمارش آرا، بتواند نتیجه را ملغی کند می‌گویند «رای وتو شده‌است».
    [CENTER]viva la vida
    vive la vie
    long live the life
    زنده باد زندگی
    人生を生きます
    [/CENTER]
  6. #125
    تاریخ عضویت
    2012/12/02
    نوشته‌ها
    319
    امتیاز
    24,777
    شهرت
    0
    1,781
    تایپیست
    دلم نیومد این تاپیک اینجوری خاک بخوره! حیفشه! تاپیک خیلیییییییی عالی ایههه!


    مهتا ( @Ara ) خدا خیرت بده با این تاپیک رکوردیاتی که زدی! من طی یه عملیات انتهاری (یا انتحاری؟!‌ ) میخواستم بشمرم که چند تا یاد شده دارم! که یهو گذرم افتاد به صفحه ی اول یاد شده هام! و چشمم خورد به

    این تاپیک! منم غرق در تفکر بودم که یعنی این تاپیک چی بودههه!‌ که با کنجکاوی تموم بازش کردم! و دیدم که اااااای داااااااااااد! واقعاااا خاک بر سرم که این تاپیک و فراموش کردم و گذاشتم خاک بخوره!


    و اینگونه شد که گفتم یه جارو و خاک انداز با خودم بیارم یه سر و دستی به اینجا بکشم!‌ و از اونجایی که این تاپیک توی اسپمر سنتره، پس فک نکنم محدودیتی واس اسپم دادن داشته باشیم!


    وقتی این تاپیک و بعد از ماه ها (فک کنم شش ماه یا بیشتر! ) دوباره دیدم یادم گذشته هااا افتادم!


    چقد توی این دوسال که دوستای عزیزی پیدا نکردم!


    باهاشون گفتم و خندیدم


    سعی کردم بخندونمشون، حالا چه با زور،‌ چه با کتک، چه با تخمه و شیرینی!‌ (اوج محبت و حااال کن! )


    سعی کردم که همیشه یه دوست خوب باشم برای دوستای خوبم، هرچند فک نکنم که چندان هم توش موفق بوده باشم!


    چه شبانه روزاایی که اینجا بیدار بودیم و باهم حرف میزدیم! (اشاره به پیژامه پارتی و بقیه ی موارد! )


    اونم با دوستای خوبی که الان مفقود شدن!!!


    غزل ( @feel ) که همیشه جغد شب های فروم بود! همیشه شبا پست و تحویل میگرفت و به پاسبانی از فروم میپرداخت! دقیقا یادم نیست که کی فعال شد! ولی یادمه که توی فروم قبلی یهو به خودمون اومدیم و دیدیم که در


    مدت سه ماه!!! (شاید هم کمتر!) بالای هفت هزار تا پست داره!


    یا مجید ( @majidking ) یادمه که همیشه باهم دعوا می‌کردیم، واقعا لحظات خوبی بود! اون و سجاد ( @johnsnow ) همیشه باهم دست به یکی میکردن و من مظلوم و اذیت میکردن!‌ منمممم که مظلووووووم! اصلااااا

    زورم به هیچ کدومشووون نمی‌رسید!


    یا بهاره ( @ROBEN ) خواهرررر گلممممم!‌ پدر روحانی فروم بود! عاشششق تیکه کلامش بودم! ٬ باشد که رستگار شوی فرزند!٬ چه لحظات خوبی که با بهاره و لیلی ( @Nightsky ) (خواهرم لیلی الان درحال


    تزریقاته!!! ایشالا در آینده ای نزدیک خودم جفت خواهرامو زوری برشون میگردونم! ) نداشتیم! اون اولاش ما سه تا، تنها دخترای فعال فروم بودیم، و چون همیشه مورد ظلم واقع میشدیم یه گروه تشکیل دادیم که

    معروف شد به گروه خواهران خبیث! والا خبیث شو دیگه نمی‌دونم از کجا درآوردن! ماهاااااا به این مظلووووووومی! با این همه روحیه ی لطیفمووووون! اصن کجای ما به خبیث میخوره؟؟؟!!!


    محمدحسین و محمدمهدی ( @smhmma @M.Mahdi )هم تنها افرادی ان که یادم میااااد از همون اولش تا همین الان بدون هیچ غیبتی فعال بودن! واقعا دمشوووون گرم!


    البته فاطمه رو فاکتور گرفتم! ( @Fateme )اون همیشه بوده! ولی درحالی که در پس پرده کمین کرده و به مواظبت از فروم مشغوله! همیشه هروقت لازمه میااااد یه مانور پرقدرت میده و بعد دوباره


    غیبش میزنه!


    خخخخخخ البته مهسان و عمرا بشه نادیده گرفتش! @Galexy ) مهساااان هروقت میاااد یه روحی به گروه میده! میاد و همه رو با نیشگون و تیپا و اره برقی و تهدید مجبور به فعالیت می‌کنه و خودش دوباره ناپدید میشه!!!


    بعد از اینم که اومدیم اینجا بعد یه مدت کوچولو فعالیت به خاطر درسام منم رفتم تو افق محو بشم!!! باوررر کنین فقط واس چند هفته رفته بودمااااا! ولی وقتی اومدم دیدم که اااای دااااااااد! هیشکی و نمیشناسممم! همه ی آشناها گم

    شدن!‌ عاقا منم افسردگی گرفتم و کل شور و نشاطم واسه فعالیت پرید!!! بعدش هم که کلا مرض ترس از اجتماع نت گرفتم! و فقط در افق مطالب و دنبال میکردم بدون هیچ نظری! تا اینکه بعد چن ماه محمدحسین (

    @smhmma ) با عصبانیت تموم اومدم گوش مو گرفت و برم گردوند به آغوش گرم نت! واقعااا دستش درد نکنه!


    بعد از اومدنم هم به اینجا به خیلی هااااا آشنا شدم! خیلیییی دوستااااای خووووووب!


    بعدش بازم میترسیدم تو بحث ها شرکت کنم! تا کیبرد حانی! ( @Hermion ) و اونم بعد از اینکه دیدم منو هم توی لیست زوج ها جا داده بود!‌ و بعدش اینم بهونه ای شد تا دوباره فعالیت مو شروع کنم!


    علیرضا ( @Cyrus-The-Great ) (پدرم در اومدد تا اسم کاربری تو تایپ کردم! ) باورت میشه که من اون اولاش جرات نمیکردم باهات حرف بزنم؟!!! ابهتت خیلیییی زیاااااااد بود!



    + چقد حرف زدم!!!


    ++ دوستاااااان! به جون همین سبیلای خورزو من واس اینکه بیااااید بحث و ادامه بدید یادتون نکردم!!!

    (هرکی نظر نذاشت من خودم میکشمششش! )


    عاقا دیگه شرمنده لیست دوستان زیاااد بودن من همه رو نتونستم جاشون بدممم!‌


    تازه یه عالمه حرف دیگه هم دارم که بزنم!

    ( @percy jackson عمااااااااد! ببینم تو کجاااییی؟؟؟؟ زووووووود باااااااااااش تو هم بیاااا نظر بذاااار! وگرنه من میدونم و توووو! )




    پ.ن: مهسااااااان ( @Galexy ) آبجی نظرت چیه که شوله زرد و همینجااا بار بذاریم؟؟؟؟!


    - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

    من الان احسااااس میکنم خیلییی چرت و پرت گفتم!!!

    - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

    راستی محمدحسین! ( @smhmma ) الان چه حسی داری که این تاپیک دوباره بالا اومده؟!‌

    - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

    عاقا یه چیزی!!!
    دوستاااان! لطفاااا شماهم در حفظ این زنجیره کوشیده و هر پیامی که میدهید (البته اگه میدید! ) تا میتونید توش آدم یاد کنید! باورررر کنیدددد ثواااااب داره!
    ویرایش توسط azam : 2015/02/05 در ساعت 14:45


    اگر خواستی چیزی را پنهان کنی لای یک کتاب بگذار
    این ملت کتاب نمی‌خوانند....

    احمد شاملو


    A.A
  7. #126
    تاریخ عضویت
    2014/04/24
    نوشته‌ها
    124
    امتیاز
    8,574
    شهرت
    0
    554
    Ara
    کاربر انجمن
    اصن ببین چه میکنم من با تاپیکام @azam
    بعد یه امتیازی چیزی هم نمیدن این انصافه؟
    دل اینهمه آدمو شاد کردم
    :-خودشیفته
    خو منم خاطره بگم؟ از اونجایی که کلا خاطره گفتن دوست دارم میگم
    تقریبا دوسال پیش برا اولین بار با موجودی به نام کتاب پی دی اف آشنا شدم
    البت قبلشم خونده بودما اما کلا خوشم نمیومد (و نمیاد کی میاد کتاب کاغذیو با پی دی اف عوض کنه آخه؟ )
    ولی بعد نزدیک یه ماه خماری برای کتاب جدید شروع کردم به دانلود
    یادمه اولین کتابی هم که گرفتم مجموعه دیموناتا بود
    بعد شروع کردم درو کردن وبلاگ های مختلف ولی حتی یه بار هم گذرم به زندگی پیشتاز نیفتاد ولی خیلیاشون منبع رو زندگی پیشتاز زده بودن و من حال نداشتم سرچ کنم منبع کجاس
    یادم نمیاد چه کتابی (احتمالا پرسی جکسون) تو یه وبی نصفه بود! بعد خب آخر فصل آخرش زده بود ادامه فصل ها در زندگی پیشتاز!
    منم گفتم برم ببینم حالا اینجا کجاست! و به یه سایت مرتب و شیک ینی اینجا برخوردم!
    انقد ذوق کرده بودم (البته دو سه تا جای دیگه هم همینقد مرتب پیدا کرده بودم ولی اینجا کتاباش بیشتر بود)
    هیچی دیگه با همین ذوق اومدم دانلود کنم دیدم باید عضو شد
    خب من اینجا یه توضیحی بدم کلا از سایتایی که باید عضو شد تا دانلود کرد ، باید عضو شد تا لینکو دید و اینا بدم میاد شدید بهشون میگفتم سایتای خسیس خو تو که میذاری لینکو چه اصراریه طرفو مجبور کنی عضو شه آخه؟
    (آقا توهین نشه یوقت بیچاره شم منظورم بقیه سایتاس نه اینجا اینجا اگه خسیس بودن که ترجمه نمیکردن )
    بعد دوباره برای اینکه از لج عضو نشم بازم گشتم تو نت ولی دیدم نیست واقعا! بالاخره عضو شدم با اسم مهتا که فقط اطلاعات ضروری رو پر کرده بودم از حرص و حتی اسم مستعار هم نذاشتم!
    نزدیک یه سال به همین منوال
    بعد یه سال ینی تیر 93 کلا رفت و آمدم تو نت بیشتر شد و سه تا جا تو نت یافتم که کلا زندیگیمو عوض کرد!
    هاگوارتز
    زندگی پیشتاز
    بیست
    (به ترتیب نقش در عوض کردن نوشتم )
    اوایل که اومدم فروم صرفا پستارو میخوندم و فوقش نظری چیزی میدادم (که با اخطار وحید @vahidkia مواجه شد از بس اسپم دادم )
    ولی قبلش اولین کسی که تو فروم دیدم علیرضا بود @Cyrus-The-Great که از بس ازش سوال پرسیدم اسمشو میبینم یاد علامت سوال میفتم به خودشم گفتم قبلا
    و شروع صحبتمون همون وبی شروع شد که اون مجموعه نصفه رو ازش گرفته بودم که کجاست و اینکه بدون اطلاع کپی کرده یا نه
    و چون آشنایی هام یهویی بود همرو مینویسم یهو
    @
    c_l_o_s_e_d البته با اسم آرام و واکسن خر است!
    @nepton که یادم نمیاد آواتارش چی بود که از آواتارش تعریف کردم
    @sir.m.h.e همراه وحید با جرئت حقیقت گرامی
    @Hermion که سر پست دردودلم چقد حرص خورد
    @Atrin که آرتین خونده بودم اسمشو
    و
    @smhmma که اوایل ازش میترسیدم از بس هی تو پستاتون میگفتین ترسناکه
    الان نمیترسم دیگه و باز هم لقب صبورترین فرد زندگی پیشتاز رو بهش اهدا میکنم همینجا
    و دیگران که آلزایمری که باعث میشه اسم ملت رو یادم بره باعث شده شمارو یادم بره با عرض پوزش

    کلا اوایل انقد جمع دوستیتون باحال بود حس پارازیت میکردم بینش و الان خیلی دوستتون دارم
    دوتا جمع دوستی محشرررررررر (اینجا و هاگوارتز) بعد یه سال تقریبا تنهایی بین دوستام که اکثرشون با من فرق دارن از لحاظ تفکر و اینا !
    +یه موضوعی هم با خوندن پست اولیه محمد حسین یادم امد منم عذاب وجدان داشتم و دارم کار خاصی نمیتونم انجام بدم خو
    (کارآموز رنجر که یکم دیر کرد نتونستم تحمل کنم متن انگلیسیشو گرفتم خوندم و از اونجایی که تقریبا خوب میفهمیدم اعتماد به سقفم زد به آسمون و رفتم برای مترجمی درخواست دادم آقا یه تستی دادن سکته کردم از خیرش گذشتم حالا به صورت کلی کاری چیزی هست نیرو ندارین و اینا در خدمتم به من بگین من انجا میدم هر نوعش )
    هیچی همین دیگه! تموم شد حرفام
    ویرایش توسط Ara : 2015/02/05 در ساعت 13:36
    Reading Is One Form Of Escape
    Running For Life Is Another
    Lemony Snicket
  8. #127
    تاریخ عضویت
    2013/08/03
    نوشته‌ها
    106
    امتیاز
    8,811
    شهرت
    0
    788
    کاربر انجمن


    اشکم در اومد!


    ولی خداوکیلی تاپیک محشریه...
    اعظم مرسی یادم کردی!

    عاقا منم یه خاطره بگم؟
    بنده پس از اینکه یه مدت ب صورت شبانه روزی اینجا در خدمت بودم
    خانواده از دستم کلافه شدن
    یه روز نسشته بودم داشتم یه چیزی تایپ میکردم تو سایت
    داداشم اومد واسم آب هویج آورد
    منم ک غرق نوشتم بودم: نمیخوام
    داداش : بخور وگرنه میریزمش
    من همچنان چشمام به مانیتور و دستم رو کیبورد : نمیخوام
    داداش : میخوری یا بریزم؟
    من : بعد میخورم
    داداشمم ک خودش کار داشت خیلی شیـــک آب هویجو خالی کرد رو کیبورد...
    عاقا نمیدونید چ صحنه ای بود!
    از کیبورد داشت دود بلند میشد و هی جرقه میزد
    منو داداشمم اون وسط داشتیم همدیگه رو میکشتیم
    همینجوری زد کیبوردو داغون کرد و رفت...
    بنده هم تا یه مدت مدیدی واسه اومدن ب اینجا میرفتم خونه همسایمون (یه مامان بزرگ باحال!)
    به اسم درس و مشق و مدرسه میومدم با بروبچ گپ میزدیم!
    عادت ندارم درد دلم را به هر کسی بگویم
    پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم
    تا همه فکر کنند ،
    نه دردی دارم و نه دلی . . .
    (چارلی چاپلین)[CENTER][/CENTER]
  9. #128
    تاریخ عضویت
    2014/06/22
    محل سکونت
    ویرجینیای شمالی
    نوشته‌ها
    359
    امتیاز
    4,283
    شهرت
    0
    1,060
    کاربر اخراجی
    یادمه پسر عمم هرموقع توی اسیت بود مسخرش میکردم میگفتم این کتابای چرت چیه میخونی و این سایتای مزخرف چیه برو بشین سریال ببین...
    تا اینکه 3 ماهی گذشت و تابستون شد و بیکار شدم...
    گفتم برم عضو شم ببینم چجوریه و...
    خیلی خوشم اومد و کم کم وابسته شدم و به طوری که توی تابستون روزی 20 تا پست میزاشتم(دقیق) بچه ها یادشونه..
    24 ساعته آنلاین بودم و با وجود بعضی اتفاقا ی تلخ و شیرین(که بعضیاشون تقصیره خودم بود) همشونو دوس دارم
    و باری تک تکشون احترام قائلم
  10. #129
    تاریخ عضویت
    2012/12/02
    نوشته‌ها
    319
    امتیاز
    24,777
    شهرت
    0
    1,781
    تایپیست
    نقل قول نوشته اصلی توسط Galexy نمایش پست ها


    اشکم در اومد!


    ولی خداوکیلی تاپیک محشریه...
    اعظم مرسی یادم کردی!

    عاقا منم یه خاطره بگم؟
    بنده پس از اینکه یه مدت ب صورت شبانه روزی اینجا در خدمت بودم
    خانواده از دستم کلافه شدن
    یه روز نسشته بودم داشتم یه چیزی تایپ میکردم تو سایت
    داداشم اومد واسم آب هویج آورد
    منم ک غرق نوشتم بودم: نمیخوام
    داداش : بخور وگرنه میریزمش
    من همچنان چشمام به مانیتور و دستم رو کیبورد : نمیخوام
    داداش : میخوری یا بریزم؟
    من : بعد میخورم
    داداشمم ک خودش کار داشت خیلی شیـــک آب هویجو خالی کرد رو کیبورد...
    عاقا نمیدونید چ صحنه ای بود!
    از کیبورد داشت دود بلند میشد و هی جرقه میزد
    منو داداشمم اون وسط داشتیم همدیگه رو میکشتیم
    همینجوری زد کیبوردو داغون کرد و رفت...
    بنده هم تا یه مدت مدیدی واسه اومدن ب اینجا میرفتم خونه همسایمون (یه مامان بزرگ باحال!)
    به اسم درس و مشق و مدرسه میومدم با بروبچ گپ میزدیم!

    وااااااااااای عجب صحنه ای! دود؟؟؟ واقعاااا؟؟؟؟
    مهساااااااااان! نگفتی آبجی! بساط شوله زرد و بیاریم اینجا؟؟؟؟


    دوستاااااااان اگه خاطره پیدا نمی‌کنید بیاااید درمورد تفکرات اولیه تون وقتی اولین بار با کاربرای اینجا آشنا شدین و تعریف کنید!
    عاقا مثلا من برای اولین باری که لیلا رو ( @Leyla ) رو دیدم ازش بدم اومد! نمیدونم چراااا! ولی خیلی ازش خوشم نمیومد! باورت میشه لیلا؟؟!! ولی خو در عرض دو هفته نظرم تغییر کرد، اونم ۱۵۰۰ درجه!
    علیرضا رو هم که گفتم! (
    @
    Cyrus-The-Great ) جرات نمیکردم باهاش حرف بزنم! از بس که ابهتش زیاااااااد بوووود! ( مجید و هم همین طور! @PLUTO )
    یا مثلا امیر! ( @JuPiTeR ) ازش می‌ترسیدم! (البته الان یه کوچولو می‌ترسم ازش! )



    اگر خواستی چیزی را پنهان کنی لای یک کتاب بگذار
    این ملت کتاب نمی‌خوانند....

    احمد شاملو


    A.A
  11. #130
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته‌ها
    1,534
    امتیاز
    64,504
    شهرت
    0
    7,570
    رئیس پليس سایت
    نقل قول نوشته اصلی توسط azam نمایش پست ها
    دلم نیومد این تاپیک اینجوری خاک بخوره! حیفشه! تاپیک خیلیییییییی عالی ایههه!

    محمدحسین و محمدمهدی ( @smhmma @M.Mahdi )هم تنها افرادی ان که یادم میااااد از همون اولش تا همین الان بدون هیچ غیبتی فعال بودن! واقعا دمشوووون گرم!


    شدن!‌ عاقا منم افسردگی گرفتم و کل شور و نشاطم واسه فعالیت پرید!!! بعدش هم که کلا مرض ترس از اجتماع نت گرفتم! و فقط در افق مطالب و دنبال میکردم بدون هیچ نظری! تا اینکه بعد چن ماه محمدحسین (

    @smhmma ) با عصبانیت تموم اومدم گوش مو گرفت و برم گردوند به آغوش گرم نت! واقعااا دستش درد نکنه!


    من الان احسااااس میکنم خیلییی چرت و پرت گفتم!!!

    راستی محمدحسین! ( @smhmma ) الان چه حسی داری که این تاپیک دوباره بالا اومده؟!‌


    عاقا یه چیزی!!!
    دوستاااان! لطفاااا شماهم در حفظ این زنجیره کوشیده و هر پیامی که میدهید (البته اگه میدید! ) تا میتونید توش آدم یاد کنید! باورررر کنیدددد ثواااااب داره!
    خوشحالم اینقدر خوشت اومده
    خخخخخ اره البته هردمون غیبت داشتیما
    مثلا من دو بار فک کنم یبت داشتم
    یه بار ده روزه بود همین یه مدت اخیر
    یه بارم خیلی وقت پیش حدود یه هفته
    البته توی این دفعه که 10 روزه بود یه بار با گوشی یه سری زدم
    محمد مهدی هم یه بار یه غیبت سه ماهه داشت که خیلی دلمون براش تنگ شد
    یکی دوبار دیگم غیبتای ده 12 روزه فک کنم داشت
    ولی خب همیشه برگشت و این مهمه


    خخخخخخخخخخخخخخ بدجوری گوشتو پیچوندما
    یادته چجوری سرت داد می زدم؟؟؟
    اولش فک می کردی دارم شوخی می کنم
    خخخخخخ

    اتفاقا خیلی خوب گفتی عالی بود یه دفعه کلی خاطره برام زنده شد

    یه حس خیلی خوب دارم نه فقط چون تاپیک منه یا اینکه دوستش دارید چون یه دفعه کلی خاطره برام زنده شد

    چشم بانو


    خب منم بزار یه خاطره بگم
    این خاطره رو از عمق حافظه خاک خوردم کشیدم بیرون تعداد کسانی که اون موقع حضور داشتن و الان می تونن شاهد باشن به تعداد انگشتای یه دست هم نمیرسه
    در بین اونا تنها کسانی رو که با قطعیت می تونم بگم امیرحسین ژوپیتر و محمد مهدی هستن
    البته اگر یادشون بیاد چون مال چند سال پیشه
    یادمه توی فروم گروه پایونیر تعداد بازدیدکنندگان از تاپیک رو هم می زد
    اون اولا که کمتر ادما فعال بودن من یه مدتی می شد فعالیتمو شروع کرده بودم یه تعداد تاپیک تا اون موقع زده بودم بعد یه بار به فکر افتادم
    یکمی بررسی کردم متوجه شدم اون تاپیک هایی که داخلشون کسی پست می زنه یا به عبارتی بالای لیست تاپیک ها قرار می گیرن(توی صفحه اول انجمن) تعداد بازدیدکنندگانشون خیلی بیشتره
    یه بار یه تاپیکی که زدم بعد از یه روز اومدم یه پست داخلش زدم مطرح کردم که وقتی کسی پست می زنه داخل تاپیک در بازه های زمانی معین تعداد بازدیدکنندگان بشدت افزایش پیدا می کنه و برای همین یه آزمایشی می کینم
    هیچی دیگه گفتم پس از این به بعد توی این تاپیکه هر از فلان مدت زمانی یه پست می زنم و تداد کسانی که جدید این تاپیک رو بازدید کردن و مدت زمانی که از اخرین پست گذشته یم زنم
    خخخخخخ در مدت کوتاهی تعداد بازدیدکنندگان از اون تاپیکه اینقدر زیاد شد که اگر درست یادم باشه رفت جزو بیشترین بازدیدکنندگان خخخخخ
    مردم خنگ که نبودن می فهمیدن اینا همش روشیه برای جذب بیشتر بازدیدکننده و خواننده ولی خب خیلی حال داد
    یه ترفند بود برای اینکه خواننده جذب بکنم برای جوک هایی که یم زاشتم
    خخخخخ بچه بودم دیگه
    هیچی دیگه یه چند نفر پست گذاشتن یه مقدار به خاطر جوک ها خندیدن یه مقدارم به خاطر این حرکتی که زده بودم
    یه 10 یا 12 تایی که پست زدم توی اون تاپیکه امیرحسین ژوپیتر اومد به خاطر اینکه اسپم بودن پاکشون کرد ولی خیلی حال داد
    خخخخخخخخخ
    :Its my family's house,Its my children's house




صفحه 13 از 29 نخست ... 3 11 12 13 14 15 23 ... آخرین
نمایش نتایج: از شماره 121 تا 130 , از مجموع 290

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شایعات قوت گرفت...جان اسنو زنده است یا نه؟/مسئله این است!
    توسط Araa M.C در انجمن اخبار فیلم، سریال و انیمه
    پاسخ: 7
    آخرین نوشته: 2015/07/26, 18:45
  2. چگونه در فصل امتحانات درست مطالعه کنیم؟
    توسط Samara در انجمن آموزشگاه
    پاسخ: 0
    آخرین نوشته: 2015/06/29, 04:33
  3. هاست های هک شده،یوزر،پس، ip هاست
    توسط H.A.M.I.D در انجمن بایگانی
    پاسخ: 4
    آخرین نوشته: 2015/03/29, 17:47
  4. مرد عنکبوتی شگفت انگیز 2 نتوانست پرندگان ریو را شکست دهد !
    توسط abramz در انجمن اخبار فیلم، سریال و انیمه
    پاسخ: 12
    آخرین نوشته: 2014/06/21, 16:06
  5. نقد و برسی فیلم All Is Lost (همه چیز از دست رفته است)
    توسط Prince-of-Persia در انجمن بایگانی
    پاسخ: 0
    آخرین نوشته: 2014/02/05, 00:07

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •