ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





صفحه 1 از 2 1 2 آخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    تاریخ عضویت
    2012/11/22
    محل سکونت
    آتلانتیس
    نوشته‌ها
    300
    امتیاز
    8,890
    شهرت
    0
    1,358
    کاربر انجمن

    گور(گورخر) و مرد جوان




    در زمان های قدیم پیش از آن.
    که قدم گذاری تو به این جهان.
    زندگی می کرد پیرمردی جوان.
    که نه پیر بود و نه چندان جوان.
    و سنش نبود ز سی بیشتر این بدان.
    زندگی می کرد در خانه ای بسان اشراف و اعیان.
    روزی برون شد ز خانه ان مرد نه چندان جوان.
    تا رسید به دشتی که پر بود ز گوران و آهوان.
    و چون راضی نبود به تکه ای نان.
    بر ان شد تا شکار کند آهویی جوان.
    به یک آن به زه کرد کمان.
    حاجت او گشت بر حیوانات عیان.
    و همه گریختند و شدند پنهان.
    و جز یکی گور در آن دشت نشد عیان.
    که پیر بود و حاذق به فن بیان.
    چنین گفت به ان نیک مرد جوان.
    که تا شیره مالد سرش با زبان.
    چنین گفت آن گور پیر مغان.
    تو که صورتت بسان فرشتگان.
    و سیرتت بسان نیک مردان خدا.
    مگر ندانی که تلخ بود گوشت گوران.
    و تناول نشود مگر با نمک گران؟
    جوان به فکر فرو رفت به یک آن.
    پس از آن شد سوی دریاچه نمک روان.
    چو رسید به دریاچه مرد داستان.
    کاسه ای پر کرد از آب آن.
    و گذاشت آن را در ایوان.
    تا بخار شود، طی مدتی ، به مرور زمان.
    یکی دو روز گذشت و ته ظرف شد عیان.
    نمکی سپید، به سپیدی دندان.
    دوباره گشت مرد به سوی دشت روان.
    تا رسید به گور پیر حاذق به فن بیان.
    دوباره تیر گذاشت در کمان.
    و نگذاشت که منعقد شد کلام آن حیوان.
    و هدف گرفت از وسط مگسک آن.
    و تیر مستقیم خورد به آن حیوان.
    دقیقا وسط دو چشمان.
    و کشت گور عالم به فن زبان.
    انگلیسی و فرانسه و امثال آن.
    کبابش کرد تا بخوردش به همراه نان.
    گوشت تازه و بریان.
    به هنگام پخت ریخت نمک روی آن.
    سپس به نیش کشید گوشت آن حیوان.
    بعد از صرف نهار و گذر زمان.
    برای هضم بهتر آن.
    بازگشت به خانه اش که ساکن بود در آن.
    و خفت تا صبح روز بعد از آن.


    اینک به پایان رسید داستان.
    و اگر پندی نگرفتی از آن.
    قطعا مشکل بود از خودتان.
    که درک نکردید پند نهفته در آن.

    ویرایش توسط nepton : 2014/03/23 در ساعت 19:23
    برای دریافت فصول کتاب های [SIZE=4][COLOR=#0000ff][B]مسابقات عطش[/B][/COLOR][COLOR=#000000][B][SIZE=2] و[/SIZE][/B][/COLOR][COLOR=#0000ff][B] جلد پنجم آشیانه افسانه[/B][/COLOR][/SIZE] به صورت اسکن به وبلاگ من مراجعه کنید

    [CENTER][URL]http://nepton13.rozblog.com/[/URL][URL="http://nepton-blog.persianblog.ir/posts"]

    [/URL]
    [/CENTER]
    [sa][CENTER][IMG]http://s5.picofile.com/file/8129557034/ERT.jpg[/IMG][/CENTER]
    [/sa]
  2. #2
    تاریخ عضویت
    2013/08/23
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    495
    امتیاز
    97,773
    شهرت
    8
    3,651
    مدیر تایپ و اسکن
    بــــــــــله، بسیار آموزنده بود...
    ولی خداییش قافیه هاش بد نبودند. آورین، آورین...
    ...though the truth me vary, this ship will carry out body safe to shore

    little talks - the monsters and men
  3. #3
    تاریخ عضویت
    2013/08/07
    محل سکونت
    مشهد
    نوشته‌ها
    227
    امتیاز
    30,642
    شهرت
    0
    1,487
    کاربر انجمن

    من هنوز تو کف پیام این شعرم، اصلا آدم رو شرمنده می کنه
    آورین قشنگ بود...
    [FONT=andale mono, times][SIZE=5]سبقت از سایه ها به بیشتر دویدن نیست
    به سوی نور که باشی؛
    سایه ها در پس تواند...[/SIZE][/FONT]
  4. #4
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    محل سکونت
    بندرعباس
    نوشته‌ها
    1,093
    امتیاز
    16,745
    شهرت
    4
    7,179
    مدیریت کل سایت

    بازم مارو سرکار گذاشتی

  5. #5
    تاریخ عضویت
    2012/06/06
    محل سکونت
    somewhere out there
    نوشته‌ها
    215
    امتیاز
    10,624
    شهرت
    0
    1,005
    کاربر انجمن
    خدا بود!! (حمل بر کفر نشود)
    [LEFT]time is passing by anyway...[/LEFT]
  6. #6
    تاریخ عضویت
    2012/11/22
    محل سکونت
    آتلانتیس
    نوشته‌ها
    300
    امتیاز
    8,890
    شهرت
    0
    1,358
    کاربر انجمن
    نقل قول نوشته اصلی توسط Leyla نمایش پست ها
    بــــــــــله، بسیار آموزنده بود...
    ولی خداییش قافیه هاش بد نبودند. آورین، آورین...
    پس چی که آموزنده بود فکرکردی من از اون آدم هایی هستم بی هدف و انگیزه می نویسن


    نقل قول نوشته اصلی توسط argotlam نمایش پست ها

    من هنوز تو کف پیام این شعرم، اصلا آدم رو شرمنده می کنه
    آورین قشنگ بود...
    بله من خودم بعد از نوشتن این داستان کلی مطنبه شدم



    نقل قول نوشته اصلی توسط JuPiTeR نمایش پست ها

    بازم مارو سرکار گذاشتی
    بده تو این دوره زمونه بی کاری گذاشتمت سرکار جای تشکره؟



    نقل قول نوشته اصلی توسط master نمایش پست ها
    خدا بود!! (حمل بر کفر نشود)
    تشکر فور یو
    برای دریافت فصول کتاب های [SIZE=4][COLOR=#0000ff][B]مسابقات عطش[/B][/COLOR][COLOR=#000000][B][SIZE=2] و[/SIZE][/B][/COLOR][COLOR=#0000ff][B] جلد پنجم آشیانه افسانه[/B][/COLOR][/SIZE] به صورت اسکن به وبلاگ من مراجعه کنید

    [CENTER][URL]http://nepton13.rozblog.com/[/URL][URL="http://nepton-blog.persianblog.ir/posts"]

    [/URL]
    [/CENTER]
    [sa][CENTER][IMG]http://s5.picofile.com/file/8129557034/ERT.jpg[/IMG][/CENTER]
    [/sa]
  7. #7
    تاریخ عضویت
    2013/08/03
    نوشته‌ها
    633
    امتیاز
    27,109
    شهرت
    1
    3,905
    مدیر گرافیک
    پسیام داستان اشک رو توی چشام جمع کرد

    خیلی عالی بود نپتون فقط بگو اگه دستم بهت برسه من ! این همه مدت کجا بودی تو ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    [LEFT][INDENT=2].If Plan A didn't work, the alphabet has 25 more letters[/INDENT]
    [/LEFT]
  8. #8
    تاریخ عضویت
    2012/11/22
    محل سکونت
    آتلانتیس
    نوشته‌ها
    300
    امتیاز
    8,890
    شهرت
    0
    1,358
    کاربر انجمن
    نقل قول نوشته اصلی توسط m.mahdi نمایش پست ها
    پسیام داستان اشک رو توی چشام جمع کرد

    خیلی عالی بود نپتون فقط بگو اگه دستم بهت برسه من ! این همه مدت کجا بودی تو ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    از اینکه می بینم توانستم تاثیر عمیقی بر پیکره محمد مهدی بگذارم بسسی شادمانم


    چرا دعوا می کنی حال تحریم بودم کامپیوتر خراب. درس براه. زندگی خراب.
    برای دریافت فصول کتاب های [SIZE=4][COLOR=#0000ff][B]مسابقات عطش[/B][/COLOR][COLOR=#000000][B][SIZE=2] و[/SIZE][/B][/COLOR][COLOR=#0000ff][B] جلد پنجم آشیانه افسانه[/B][/COLOR][/SIZE] به صورت اسکن به وبلاگ من مراجعه کنید

    [CENTER][URL]http://nepton13.rozblog.com/[/URL][URL="http://nepton-blog.persianblog.ir/posts"]

    [/URL]
    [/CENTER]
    [sa][CENTER][IMG]http://s5.picofile.com/file/8129557034/ERT.jpg[/IMG][/CENTER]
    [/sa]
  9. #9
    تاریخ عضویت
    2013/08/03
    محل سکونت
    :| اممم خب اینجا زندگی می کنم.
    نوشته‌ها
    469
    امتیاز
    41,022
    شهرت
    0
    1,558
    مدیر آپلود
    اووووووووووم این کمی بهتر شده توی قافیه ها کار بیشتری کردی معلوم بود .

    اما من هنو تو کف پیام داستانم
    خدا نبود، شد. پَ میشه اگه تو هم نباشی... .
  10. #10
    تاریخ عضویت
    2012/11/22
    محل سکونت
    آتلانتیس
    نوشته‌ها
    300
    امتیاز
    8,890
    شهرت
    0
    1,358
    کاربر انجمن
    هوراس؟؟؟؟؟؟

    من داستان نوشتم پودر ماشین لباس شویی که ننوشتم که کف کنه
    برای دریافت فصول کتاب های [SIZE=4][COLOR=#0000ff][B]مسابقات عطش[/B][/COLOR][COLOR=#000000][B][SIZE=2] و[/SIZE][/B][/COLOR][COLOR=#0000ff][B] جلد پنجم آشیانه افسانه[/B][/COLOR][/SIZE] به صورت اسکن به وبلاگ من مراجعه کنید

    [CENTER][URL]http://nepton13.rozblog.com/[/URL][URL="http://nepton-blog.persianblog.ir/posts"]

    [/URL]
    [/CENTER]
    [sa][CENTER][IMG]http://s5.picofile.com/file/8129557034/ERT.jpg[/IMG][/CENTER]
    [/sa]
صفحه 1 از 2 1 2 آخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •