ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2
  1. #1
    تاریخ عضویت
    2013/08/07
    محل سکونت
    مشهد
    نوشته‌ها
    227
    امتیاز
    30,642
    شهرت
    0
    1,487
    کاربر انجمن

    مسافران اتوبوس

    یک جا خوندم که:
    «با اتوبوس از یه شهر دیگه داشتم میومدم یه بچه ۵-۶ ساله رو صندلی جلویی بغل مامانش یه شکلات کاکائویی رو هی می گرفت طرف من هی میکشید طرف خودش.
    منم کرمم گرفت ایندفعه که بچه شکلاتو آورد یه گاز بزرگ زدم!
    بچه یکم عصبانی شد ولی مامان باباش بهش یه شکلات دیگه دادن.خیلی احساس شعف میکردم که همچین شیطنتی کردم.
    یکم که گذشت دیدم تو شکمم داره یه اتفاقایی میوفته.رفتم به راننده گفتم آقا نگه دار من برم دستشویی.
    خلاصه حل شد.یه ربع نگذشه بود باز همون اتفاق افتاد.دوباره رفتم…سومین بار دیگه مسافرا چپ چپ نیگا میکردن.
    اینبار خیلی خودمو نگه داشم دیدم نه انگار نمیشه رفتم راننده گفت برو بشین ببینیم توام مارو مسخره کردی…
    رفتم نشستم سر جام از مامان بچه پرسیدم ببخشید این شکلاته چی بود؟
    گفت این بچه دچار یبوسته، ما روی شکلاتا مسهل میمالیم میدیم بچه میخوره!!!
    خلاصه خیلی تو مخمصه گیر کرده بودم.خیلی به ذهنم فشار آوردم بالاخره به خانومه گفتم ببخشید بازم ازین شکلاتا دارین؟گف بله و یکی داد..
    رفتم پیش راننده گفتم باید اینو بخورین. الا و بلا که امکان نداره دستمو رد کنین.خلاصه یه گاز خوردو من خوشحال اومدم سر جام .
    ده دقیقه طول نکشید راننده ماشینو نگه داشت!!!
    منم پیاده شدم و خوشحال از نبوغی که به خرج دادم!
    یه ربع بعد باز ماشینو نگه داشت…!
    بعد منو صدا کرد جلو گفت این چی بود دادی به خورد من؟
    گفتم آقا دستم به دامنت منم همین مشکلو داشتم! کار همین شکلاته بود!شما درکم نمیکردین!
    خلاصه راننده هر یه ربع نگه میداشت منو صدا میکرد میگفت هی جوون! بیا بریم!

    نتیجه اخلاقی : وقتی دیگران درکتون نمی کنند ، یه کاری کنید درکتون کنند.!!!
    [FONT=andale mono, times][SIZE=5]سبقت از سایه ها به بیشتر دویدن نیست
    به سوی نور که باشی؛
    سایه ها در پس تواند...[/SIZE][/FONT]
  2. #2
    تاریخ عضویت
    2015/03/29
    محل سکونت
    جایی که کانون خورشیده
    نوشته‌ها
    321
    امتیاز
    24,395
    شهرت
    0
    1,123
    نویسنده
    نقل قول نوشته اصلی توسط argotlam نمایش پست ها

    نتیجه اخلاقی : وقتی دیگران درکتون نمی کنند ، یه کاری کنید درکتون کنند.!!!
    نتیجه اخلاقیش واقعا بدرد میخوره!
    البته نه جاهای دیگه ها!
    مثلا یکی که پاش شکسته، نمیشه بره پای طرف مقابل رو بشکونه که بعدش بگه "بیا حال منم درک کن! "
    پ.ن: درحال ایده پردازی برای داستان جدید
    .
    .
    .
    .
    وقتی منتشرش میکنم که یه قلم نوری درست و حسابی داشته باشم
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. حافظ در اتوبوس!
    توسط DaReN در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 6
    آخرین نوشته: 2015/08/17, 20:00
  2. کابوس ،کابوس نیست
    توسط narges21 در انجمن داستان کوتاه
    پاسخ: 7
    آخرین نوشته: 2015/06/28, 23:08
  3. خروس!!
    توسط shiny در انجمن بایگانی
    پاسخ: 10
    آخرین نوشته: 2014/06/30, 15:05
  4. پاسخ: 0
    آخرین نوشته: 2012/10/15, 23:07
  5. ویروس گاوس را بشناسید
    توسط youra در انجمن بایگانی
    پاسخ: 0
    آخرین نوشته: 2012/10/15, 22:54

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •