ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





صفحه 1 از 3 1 2 3 آخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 24
  1. #1
    تاریخ عضویت
    2013/09/01
    نوشته‌ها
    775
    امتیاز
    12,072
    شهرت
    0
    4,813
    کاربر انجمن

    سوتی،سوتی،سوتی

    برادران عزیز،آبجی های گلم
    بیایین اینجا سوتی های خودمون،دوستامون و هر کی گیر آوردیمو بنویسیم!
    بعدش کلی به همه دیگه بخندیم!(توهین به همه دیگه مثل جاهای دیگه ممنوع)
    خودمم شروع می کنم:
    ما دیروز از امتحان که می اومدیم در حال برف بازی به شدت زیر گلوله بودیم که رفیقم فلشمو که دستش بود آورد پس بده ما گذاشتیمش تو جیبمونه و دوباره شروع کردیم برف زدن تو سر و کله رفقا بعد یه دویست متری که از محل دور شدم دست کردم تو جیبم دیدم فلشم نیست تمام راهو برگشتم تو این برف دنبال فلشم ولی پیداش نکردم داشتم بر می گشتم با حالتی محزون و گرفته که یادم اومد دادمش دست یکی دیگه از بچه ها!!!!!
    ای به خودم خندیدم،ای به خودم خندیدم!!!(دیوونه هم خودتونین)
    [CENTER][FONT=B Koodak][SIZE=5]خودتو تغییر بده، عالم برات تغییر می کنه[/SIZE][/FONT]
    [/CENTER]
  2. #2
    تاریخ عضویت
    2013/11/16
    نوشته‌ها
    309
    امتیاز
    31,079
    شهرت
    0
    2,649
    کاربر انجمن
    من سوتی که خیلی زیاد دادم ولی خوب همشو نمیشه گفت
    یکیو میگم حالا
    روز ازمون تیزهوشان بود هنوز ازمون شروع نشده بود قبل ازمون بود و همه تو حیاط مدرسه بودیم شماره هارو یه گوشه زده بودن و همه بچه ها ریخته بودن دورش که ببینن شمارشون چنده
    منم بعد کلی زحمت شمارمو دیدم و رفتم که ببینم کدوم کلاس افتادم
    زهرا و یه دوست دیگمم کنارم بودن اون دوتا قبلا شماره هاشونو دیده بودن و هی ور ور میکردن
    حالا همون لحظه که من میخواستم شمارمو ببینم سرایدار مدرسه اومده بود داشت یه برگه ای می چسبوند حالا من هی میخواستم تمرکز کنم از پشت این مرده که هی تکون میخود ببینم تو کدوم کلاسم هی این زهرا و مریم باهام ور میزدن منم یهو اصابم خورد شد امپر چسبوندم باصدای جیغی دادزدم یه لحظه برین کنار
    من با این دوتا بودم ولی مرده به خودش گرفت یهو عین این جن زده ها برگشت عقب زود خودشو از جولو دیدم برد کنار
    منم یهو بدبختو دیدم یه لبخند گشاد زدم گفتم با شما نبودم زهرا و مریمم مثه ضایه ها شروع کردن به خنده کلی ضایه شدم
    بعدش میخاستم اون دو تارو خفه کنم
    [CENTER][COLOR=#800080][SIZE=4]یه همچین حالی دارم!!!
    : ( :[/SIZE][/COLOR][/CENTER]
  3. #3
    تاریخ عضویت
    2013/08/31
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    423
    امتیاز
    30,869
    شهرت
    0
    1,777
    کاربر انجمن
    آقا من رو مسخره نکنین. اینجانب وتی نمیدم ولی وقتی میدم شوتاش بهم میخندن. در این حد اوضام خرابه.
    یه روز واسه کلاس هنر رفتیم آتلیه هنر بعد کلاس که تموم شد معلم کار داشت گفت هر کی دیرتر از من بیاد بیرون در رو روش فقل میکنم.منم دویدم دم در در رو کشیدم باز شه باز نمیشد.معلمم داشت از تو شیشه در نگام می کرد. من بعد دو دقیقه در رو ول کردم معلم در کشید و با آرامش در رو باز کرد و فهمیدیم در قفل نبوده. من داشتم به جای اینکه هلش بدم می کشیدمش
    جرات داری بهم بخند ببین چی کار میکنم
    [CENTER]viva la vida
    vive la vie
    long live the life
    زنده باد زندگی
    人生を生きます
    [/CENTER]
  4. #4
    تاریخ عضویت
    2013/09/01
    نوشته‌ها
    775
    امتیاز
    12,072
    شهرت
    0
    4,813
    کاربر انجمن
    یه سوتی از رفیقام بگم
    یه روز تو وقت استراحت وسط تمرینا تو باشگاه بحث سر مدیرای مدرسمون بود یه دفعه یکشون به من گفت:گفتی مدیر مدرستون چه کاره بود؟؟؟؟
    اون موقعه منو یکی دیگه از رفیقام چنان قهقه ای زدیم که سقف باشگاه اومد پایین استادمون هم شاکی شد گفت دسکشاتو بپوش بیا وسط!
    چنان جوری منو لوله کرد که هنوز که هنوزه جای مشتاش درد می کنه!
    [CENTER][FONT=B Koodak][SIZE=5]خودتو تغییر بده، عالم برات تغییر می کنه[/SIZE][/FONT]
    [/CENTER]
  5. #5
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    نوشته‌ها
    116
    امتیاز
    10,564
    شهرت
    0
    727
    نویسنده
    من که سوتی خیلی خیلی زیاد دادم مخصوصا توی حرف زدن یا تایپ کردن.
    اگه از بچه هایی که من رو می شناسن بپرسید متوجه می شید که چه قدر سوتی دادم.
    مثلا یک بار داشتیم بازی کلمات می کردیم، باید یه کلمه ای انتخاب می کردیم، و می گفتیم چند حرفه. بقیه هم باید بر اساس تعداد حروف، کلمه رو حدس می زدن و فردی که کلمه رو انتخاب کرده باید می گفت که کدوم حروف از کلمه ای که حدس زده شده درسته و کدومش غلطه و کدوم سرجای خودش قرار داره.
    آقا سه دفعه به من افتاد... منم که خسته بودم، کلمه ی مد نظرم قابلمه بود. توی اولین حدس، حرف آ رو پیدا کردن به جای اینکه کلمه ای که حدس زده شده رو بنویسم نوشتم آ برای قابلمه درسته... سرجاش هم هست. هر سه دفعه همین افتاد و نهایتا به این نتیجه رسیدیم که من برای این بازی به درد نمی خوردم. کلا شده بودم سوژه!

    دیگه تا دلتون بخواد بازم هست اما حوصله ندارم.
    یکی از بزرگترین لذت های زندگی اینه که از خواب بیدار بشی و ببینی باز هم فرصت خوابیدن داری.
    چارلی چاپلین
  6. #6
    تاریخ عضویت
    2013/02/28
    محل سکونت
    قلعه ى هاگوارتز،برج گريفيندور
    نوشته‌ها
    965
    امتیاز
    7,473
    شهرت
    0
    5,842
    معاون سایت
    امروز مقنعه امو چپه سرم كردم رفتم مدرسه
    همه فكر مى كردن تشنج كردم مغزم معيوب شده
    Some girls watched Beauty and The Beast and wanted the prince
    I watched it and wanted the library
    متن مخفي!


  7. #7
    تاریخ عضویت
    2013/08/03
    نوشته‌ها
    633
    امتیاز
    27,109
    شهرت
    1
    3,905
    مدیر گرافیک
    من پشت دیوار وایساده بودم یکی داشت میومد من به قرض اینکه دوستمه یه پشت پا بهش انداختم بعد که تلو تلو خورد فهمیدم مدیرمونه ! هیچی دیگه آقا سریع در بین جمعیت محو شدم کسی منو ندید
    [LEFT][INDENT=2].If Plan A didn't work, the alphabet has 25 more letters[/INDENT]
    [/LEFT]
  8. #8
    تاریخ عضویت
    2013/08/07
    محل سکونت
    مشهد
    نوشته‌ها
    227
    امتیاز
    30,642
    شهرت
    0
    1,487
    کاربر انجمن
    من تا حالا سوتی زیاد ندادم ولی دور و برم پر از سوتی بده اس؛ نمونه اش فاطمه اس و خواهرم!
    یه روز با همین فاطمه رفته بودیم حرم داشتیم راه می رفتیم و نمی دونم داشتیم درباره ی چی حرف می زدیم که بحثمون کشید به اون هایی که یه من سیبیل و ریش جمع می کنن دور خودشون! فاطمه هم که وقتی جوگیر می شه خیابون و مدرسه و خونه نمی شناسه و صداش رو جیغ می کنه می ندازه تو سرش، با همون صدای جیغ جیغیه فرا صوتش بلند گفت آره، انقدر از این مردای سیبیلویی بدم میاد!
    دقیقا وقتی فاطمه داشت این جمله رو ادا می کرد دو تا مرد گنده با یه من ریش و سیبیل چخماخی می خواستن از کنارمون رد شن!
    همچین بهمون نگاه کردن که من و فاطمه چهارتا پاداشتیم چهار تا هم قرض گرفتیم در رفتیم!
    [FONT=andale mono, times][SIZE=5]سبقت از سایه ها به بیشتر دویدن نیست
    به سوی نور که باشی؛
    سایه ها در پس تواند...[/SIZE][/FONT]
  9. #9
    تاریخ عضویت
    2013/09/01
    نوشته‌ها
    775
    امتیاز
    12,072
    شهرت
    0
    4,813
    کاربر انجمن
    یه سوتی از معلممون داغ داغ
    امروز بعد از بیست،بیست پنج روز رفتیم مدرسه زنگ اول زمین شناسی داشتیم داشت در مورد شکل بنیاد کانی ها حرف میزد رسید به یکی گفت:
    بنیاد این کانی هم حلقوی شش ضلعی!!!
    کلاس رفت رو هوا!یکی از بچه ها گفت:آقا حلقوی که شش ضلع داره چه شکلیه؟
    معلممون هم با کمال اعتماد بنفس گفت:دایره ای که شش تا ضلع داره!
    [CENTER][FONT=B Koodak][SIZE=5]خودتو تغییر بده، عالم برات تغییر می کنه[/SIZE][/FONT]
    [/CENTER]
  10. #10
    تاریخ عضویت
    2013/02/28
    محل سکونت
    قلعه ى هاگوارتز،برج گريفيندور
    نوشته‌ها
    965
    امتیاز
    7,473
    شهرت
    0
    5,842
    معاون سایت
    نقل قول نوشته اصلی توسط Montazer نمایش پست ها
    یه سوتی از معلممون داغ داغ
    امروز بعد از بیست،بیست پنج روز رفتیم مدرسه زنگ اول زمین شناسی داشتیم داشت در مورد شکل بنیاد کانی ها حرف میزد رسید به یکی گفت:
    بنیاد این کانی هم حلقوی شش ضلعی!!!
    کلاس رفت رو هوا!یکی از بچه ها گفت:آقا حلقوی که شش ضلع داره چه شکلیه؟
    معلممون هم با کمال اعتماد بنفس گفت:دایره ای که شش تا ضلع داره!
    خخخخخخخ
    دمش گرم چه باحال بوده!!


    دو سه هفته پيش دبير علوممون(به شدت عقده اى) داشت فشارو درس مى داد،مى خواست مثلا ما بفهميم فشار چيه
    يكى از بچه هارو برد جلوى كلاس گفت پاتو بگير بالا،دستتاتم همين طور بعد دو سه تا كيفم گذاشت رو دست دختره ى طفلى
    خلاصه كلى تا ته كلاس اذيتش كرد بعد گفت برو بشين
    زنگ كه خورد ما داشتيم از سالن مدرسه مى رفتيم بيرون،در همون حين انواع فحش عاى مختلف رو به معلمه مى داديم يهو من ديدم جلو در واستاده داره بهمون پوزخند مى زنه.
    من كه كيفم همون جا ول كردم دوتا پا داشتم دو تا هم غرض گرفتم در رفتم
    دوستام بعد كه اومدن بيرون گفتن چى شد،تعريف كه كردم بايد قيافشونو مى ديدين طفلكا
    Some girls watched Beauty and The Beast and wanted the prince
    I watched it and wanted the library
    متن مخفي!


صفحه 1 از 3 1 2 3 آخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 24

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •