امروز یه خبر بهم رسید که خیلی ناراحتم کرد!
من در بیان احساسات زیاد خوب نیستم!
فقط بگم خیلی ناراحتم و اعصاب درست حسابی ندارم
مقدمه چینی هم خیلی بلد نیستم!
یکی از خانواده ی زندگی پیشتاز مریض شده، تا جایی که شنیدم اوضاعش خرابه!(ولی اگه امیدش رو از دست بده خودم شخصا خفه اش میکنم)
سرطان داره و میگه دیر فهمیدن!! (خب دیر فهمیده باشن! خدا بزرگه)
میخوام برای سلامتیش دعا کنید تا خوووووووووووووووب شه!
وقتی خواستم متن رو بنویسم اصلا دستم رو کیبرد حرکت نمیکرد، با خودم میگفتم بگم؟ نگم؟ بچه ها رو ناراحت کنم؟ نکنم؟ ولی گفتم بگم بهتره تا با دعای بچه ها زود تر خوب شه!
خودش دوست نداره کسی خبر دار شه بخاطر همین اسمش رو نمیارم و از اونایی که خبر رو خوندن و فهمیدن کی رو میگم هم میخوام پیش خودشون بمونه!
اونایی هم که خبردار شدن هم میخوام که نگن تا رفتار بچه ها باهاش تغییر نکنه که از اینجا دلزده بشه که اصلا دوس ندارم دلزده شه! (چه غلطا)
ولی بفهمین یکی از دوستای خوبمونه!!! یکی از اعضای خانواده مون!!!
داداش گلم اِن شالله زودتر خوب شی!!
بچه ها دست به دعا ببرید که یکی از اعضای خانوادمون زدوتر خوب شه!!


خدایا همه ی کسانی رو که چه دوستشون داریم چه نداریم، چه میشناسیم چه نمیشناسیم، چه بهمون خوبی کرده باشن چه بدی، چه دوستن چه دشمن؛ رو سلامت نگه دار! (بگو آمین!)


پ.ن: نمیدونم خوب گفتم؟ نگفتم؟ فقط بدونید اصلا اعصاب ندارم که چیزی به فکرم برسه و بنویسم!!
دوتا خبر بد در این هفته ی نحس از دو فرد مختلف!!! خــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــدااااا ااااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااا!!!!!!!!