ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





صفحه 1 از 4 1 2 3 ... آخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 34
  1. #1
    تاریخ عضویت
    2013/08/04
    نوشته‌ها
    476
    امتیاز
    7,603
    شهرت
    0
    1,043
    کاربر انجمن

    انواع و اقسام خاطرات دوران مدرسه

    سلام به همگی
    همونطور که از اسم انجمن و به خصوص تایک بر میاد معلومه جای تعریف خاطرات بچه ها از شیطونیای مدرسشونه که میدونم کم هم نبوده!

    حالا از گانگسترای مدرسه و همچنین بچه های آروووووووووووووم (جهت یاد گیری و آموزش!) میخوام بیان و تجربیات گرانبهاشونو در زمینه این فعالیتای صلح جویانه بین معلمین و ما و مدرسه در اختیار هم بذارن تا هم سطح علمی بالا بره!
    هم در شادی هم سهیم بشیم!
    و هم یه تجدید خاطره ای داشته باشیم...!




    پس در کل:خاطرات جالب دوران مدرسه رو اینجا بزارید
    ویرایش توسط DaReN : 2013/08/25 در ساعت 12:47
  2. #2
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    محل سکونت
    بندرعباس
    نوشته‌ها
    1,093
    امتیاز
    16,745
    شهرت
    4
    7,179
    مدیریت کل سایت
    ترکیب شد
    اهه؟من چرا پست خودم رو حذف کردم؟

  3. #3
    تاریخ عضویت
    2013/08/03
    نوشته‌ها
    633
    امتیاز
    27,109
    شهرت
    1
    3,905
    مدیر گرافیک
    خوب البته من فقط ناظر بودم ....... ولی یه بار یکی تو زنگ عربی رو صندلی معلم توپ پینتبال گذاشت و معلمم ندید و نشست ...................

    البته شانس آورد که توپه نترکید



    اونجوری به من نگاه نکنید کار من نبود
    [LEFT][INDENT=2].If Plan A didn't work, the alphabet has 25 more letters[/INDENT]
    [/LEFT]
  4. #4
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    محل سکونت
    بندرعباس
    نوشته‌ها
    1,093
    امتیاز
    16,745
    شهرت
    4
    7,179
    مدیریت کل سایت

    انواع و اقسام خاطرات دوران مدرسه

    بابا این قدر در این باره پست نزنید همین یکی بسه

  5. #5
    تاریخ عضویت
    2013/08/03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    249
    امتیاز
    8,488
    شهرت
    0
    574
    مترجم
    نقل قول نوشته اصلی توسط daren نمایش پست ها
    منتظرم !
    هرچی عشقته بذار حال کنیم!
    اون مورد خفه کردن هم هرچند بد آموزی داره ولی...!
    اوکی

    روز دوشنبه بود و زنگ ورزش از اونجایی که دولتی بود دبستان توو حیاطش بازی می کردیم فوتبالو . آغا من پنجم بودم و در اون روز چهارمی ها اومده بودن توحیاط آغا از ما اصرار که برید بیرون ما بازی داریم خوب نرفتن و من سرگروهشونو خفت کردم و داشتم خفه اش می کردم( از عشق به فوتبال خخخخخخخخخ) هیچی یه 20 ثانیه نگه داشتیم داغون شد خخخخخخ پس فرداش دیدیمبی جنبه کل اقوام دور و نزدیک رو آورده مدرسه گفتن بش چشمش چپ شده بود خخخخخخخخخخ آره داش این یکیش بود
    [B][COLOR="#FF0000"] یاهو : majidking1377

    اینستاگرام : majid_hoss77

    اسکایپ: majidking[/COLOR][/B]
  6. #6
    تاریخ عضویت
    2013/08/03
    محل سکونت
    قائمشهر
    نوشته‌ها
    477
    امتیاز
    23,898
    شهرت
    0
    482
    کاربر انجمن
    زنگ اخر رو زبونه ی در کلاسمون چسب قطره ای ریختیم که فرداش مجبور شدن درو بشکنن تا در باز بشه
    [CENTER][COLOR=#00ff00][B][FONT=tahoma][B]یاد گرفتم، پیشنهاد میکنم... [/B][B]

    1. با احمق بحث نکنم و بگزارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند...

    2. با وقیح جدل نکنم، چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه خواهد کرد...

    3. با کودک بحث نکنم، چون مرا با دانش خویش می سنجد و هم سطح خویش میپندارد...[/B][/FONT][/B]
    [/COLOR][SIZE=4][COLOR=#00ff00]
    [/COLOR][COLOR=#FF0000]
    [/COLOR][/SIZE][IMG]https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcRoa3_Hb8bk6Jq5YWQgebX1kFmprf8DgyUTNB2v7ivWvoLPG8Bc[/IMG][SIZE=4][COLOR=#008000]
    [/COLOR]
    [/SIZE][/CENTER]
  7. #7
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته‌ها
    1,534
    امتیاز
    64,504
    شهرت
    0
    7,570
    رئیس پليس سایت
    اقا من فقظ یه بار یادم میاد اول راهنمایی یه پسر قلدر داشتیم منم از قلدرا متنفر بودم یه بار که داشت برای یکی قلدری می کرد از هم جداشون کردم بعد بچه پرو اومد منو بزنه منم دوتا دستش رو از پشت گرفتم کبوندمش توی دیوار و جلو کل کلس بهش حقارت دادم بعد که یکی از دستاش رو ول کردم با مشت چن بار کبوند توی بازوم منم با وجود درد انگار نه انکار خیلی جدی خیره شده بودم توی صورتش بدبخت ترسید کتم رو گرفته بود ولش اومدم درش بیارم بچه ها گفتن غلظ کرد ولش کن
    شاید منم کتک می خوردم ولی باعث شد خیلی بترسه دیگه هیچوقت جلوی من قلدری نکنه
    ترسو هم بودا
    :Its my family's house,Its my children's house




  8. #8
    تاریخ عضویت
    2013/08/01
    محل سکونت
    نصف جهان
    نوشته‌ها
    124
    امتیاز
    7,956
    شهرت
    0
    347
    مترجم
    من یکی هیچ وقت فیزیکی در گیر نشدم ... کلا بیشتر کارهامون با سیاست و مخفی کاری بود تا درگیری رو در رو
    یه چند تا شو همون ور گفتم، نقل قول می کنم فقط 72))
    ما دوم و سوم راهنمایی بودیم . در مون یک پنجره ی کوچیک داشت که شیشه ای بود. ما داشتیم دعوا می کردیم، طوری در رو کوبوندیم به هم که شیشه هه هزار تیکه شد ( این ماجرا هر دو سال متوالی تکرار شد!! کیفیت شیشه بد بوده، به ما چه؟ )

    بعدشم سال سوم آخر سال در رو از جا در آوردیم و با جمعی از دوستان از پله ها بردیمش پایین و توی حیاط. یه جمعی مشغول در شستن شدن تا با شیلنگ آب تمیزش کنن ( خونه تکونی عید بود ) بعدشم چادر چند تا بچه ها رو به هم وصل کردیم گذاشتیمش جای در

    یه بار هم نزدیک بود تخته سیاه رو به چند قسمت مساوی تقسیم کنیم!!! یه جاهاییش هم خورد شد!

    یه ماجرایی هم بود که ما امتحانای ترم یک که تموم میشد، چند تا از دوستان سه تا کیک می خریدن، با مخلفات لازم ( شیر کاکائو، چای، فشفه و این جور چیزا ) بادکنک می آوردیم و باد می کردیم و اصن یه وضعی کلا روز بعد امتحانا معلمه هیچ کار نمی تونست بکنه. فقط جشن می گرفتیم!!!


    اینا شیطنت نیست زیاد، ماجراست :
    یه بار دیگه هم سر مسابقات میان پایه ای بود. همیشه زمان خیریه که میشد چند تا از این مسابقات برگذار میشد،، پول بلیطش رو برای خیریه می دادن. ( یه والیبال میان پایه ای بود، یه والیبال بین معلم ها و دانش آموزا و یه وسطی.) قرار بود اولا با دوما مسابقه بدن، برنده شون با سوما. ما اول بودیم، تیممون اول از دوما برد بعد از سوما. راه افتاده بودیم توی راهرو های مدرسه شعار می دادیم، تو دفتر می رفتیم اعلام می کردیم و کلا مدرسه رو ریخته بودیم به هم

    توی همون مسابقات ولی دور معلم هاش بچه ها وسط بازی پاشنه ی کفش معلم ها رو شیکوندن ( آخه یکی نبود بهش بگه کی با این کفشا وسطی بازی می کنه ) دوستان رو به روییش هم نه گذاشتن نه برداشتن گفتن اون یکی رو هم بشکنین

    یه بارم فکر کنم سر بازی های المپیک بود، درست یادم نمیاد. ال سی دی مدرسه رو روشن کردیم و شروع کردیم والیبال نگاه کردن. زنگ خورد و ما نمی خواستیم بریم کلاس. بین جمعیت حاضر جلوی ال سی دی هماهنگ کردیم، شروع کردیم ایران ایران گفتن. حدودا نصف زنگ کلاس تموم شد که ناظما تونستن ما رو بفرستن کلاس، بازم بین کلاس هم بچه ها معلما رو مجبور می کردن که اجازه بدن برن بیرون، می اومدن نتیجه لحظه به لحظه رو اعلام می کردن

    یه بار هم توی حیاط شیلنگ آب رو روی معلم گرفتیم! آب بازی و این حرفا! حدودا نیم ساعت! بعدشم عملیات مخفی و اینا بود چون معلمه ما رو ندید! بعد یکی از دوستان بوق کلاس رفت لومون داد
    رفته بودیم کلاس از سر و روش آب می چکید و مدیر ما رو تنبیه می کرد!! آخرش من با معلمه و مدیر حرف زدم و راضی شون کردم بیخیال بشن ( البته خب ذکر نکردم یکی از مغزای متفکر حمله خودم بودم ) مدیره هم که عاشق من بود بیخیال شد کلا من سوگلی بودم
    بازم خیلی هست ولی زیاد یادم نمیاد...
    You Are NOT Going THAT Way!


  9. #9
    تاریخ عضویت
    2013/08/03
    نوشته‌ها
    149
    امتیاز
    9,050
    شهرت
    0
    651
    کاربر انجمن
    مدرسه ما وسط حیاطش یه سکو داره مدل مال استودیوماکه از کللاساو دفترمشرفه.من و دوستام همیشه میریم اون بالا.یه باراونجاکه بودیم شرو کردیم بقلی بگیر.مراحل اخرش بودیم که دیگه همه چهارستون بدنمون رو ویبره بود.برگشتیم دیدیم چنتاازمعلما با دهن باز دارن ماروتماشا میکنن!!تا اخرسال هروقت مارو میدیدن بهمون پوزخند میزدن!!
    [sa][IMG]http://upload7.ir/images/86345209819462023310.png[/IMG][/sa]
  10. #10
    تاریخ عضویت
    2013/08/03
    نوشته‌ها
    149
    امتیاز
    9,050
    شهرت
    0
    651
    کاربر انجمن
    یه بارم دوتا از دوستام دم دفتر گوش وایساده بودن منم نامردی نکردم از پشت هلشون دادم.بیچاره ها با کله پرت شدن وسط دفتر!!وسط دفتریه نگاه انداختن دوروبرشون و فرار کردن اومدن بیرون بعدخودشون درعجب بودن که چرابه جای معذرت خواهی فرار کردن.بازهم تا یه ماه معلمابادیدنشون به طورغیرارادی پوزخندمیزدن
    [sa][IMG]http://upload7.ir/images/86345209819462023310.png[/IMG][/sa]
صفحه 1 از 4 1 2 3 ... آخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 34

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •