ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

موضوع: نگاهش

  1. #1
    تاریخ عضویت
    2013/08/30
    محل سکونت
    IN THE AIR
    نوشته‌ها
    231
    امتیاز
    2,031
    شهرت
    0
    1,221
    نویسنده

    نگاهش

    با حسرت نگریست
    به کفش های براقشان
    به لباس های نویشان
    به برق اشتاق در دیدگان روشنشان
    حتی به نان و پنیر لقمه شده در دستانشان
    .
    .
    .
    آن گاه به خودش نگریست
    کفش های پاره پاره
    لباس های که بارها رفو شده و نخ نما بود
    به دستان پینه بسته و کوچکش که مجبور بود سیصد و شصت و پنج روز بسته های دستمال کاغذی را از پشت شیشه به دیگران نشان دهد تا شاید دلشان سوخت و یکی را خریدند
    به شب هایی فکر کرد که گرسنه و بدون شام روی سنگفرش پارک ها به خواب می رفت
    آن گاه اندیشید
    ای کاش ای کاش من هم پاک کنی داشتم تا این سرنوشتی را که با مداد سیاه برایم نوشته شده را پاک کنم و با آبی آسمانی از نو بنویسم مثل بقیه ی بچه ها بوی ماه مهر را تنفس کنم کاش قطار زندگی مرا هم سوار می کرد
    چرا جایم گذاشت؟
    people build up walls not to keep others out
    but to see who cares enough to break them down
  2. #2
    تاریخ عضویت
    2013/08/03
    نوشته‌ها
    144
    امتیاز
    8,755
    شهرت
    0
    331
    کاربر انجمن
    احسنت احسنت
    متنبه شدم
    مثل دوستی که همیشه موقع دست دادن خداحافظی، آن لحظه ی قبل از رها کردن دست، با نوک انگشتهاش به دست هایت یک فشار کوچک می دهد… چیزی شبیه یک بوسه مثلا.

    [IMG]https://img1.etsystatic.com/032/1/6300003/il_340x270.507834463_t3q1.jpg[/IMG]
  3. #3
    تاریخ عضویت
    2013/08/24
    نوشته‌ها
    462
    امتیاز
    12,747
    شهرت
    8
    1,806
    نویسنده
    اورین
    لذت بردم
    متشکر
    چهار چیز بر صاحبان خرد از امت من لازم است :شنیدن دانش, حفظ آن, انتشار آن, و به کار بستن آن.
    حضرت محمد (ص)



    بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و در انسان چیزی بزرگتر از فکر او.
    همیلتون

    من تنها یک چیز می‌دانم و آن اینکه هیچ نمی‌دانم.
    سقراط

  4. #4
    تاریخ عضویت
    2014/07/10
    نوشته‌ها
    223
    امتیاز
    11,600
    شهرت
    0
    1,117
    مترجم
    ای کاش ای کاش من هم پاک کنی داشتم تا این سرنوشتی را که با مداد سیاه برایم نوشته شده را پاک کنم و با آبی آسمانی از نو بنویسم مثل بقیه ی بچه ها بوی ماه مهر را تنفس کنم کاش قطار زندگی مرا هم سوار می کرد
    چرا جایم گذاشت؟

    خیلی این جملت خوب بود.
    متن قشنگی بود.
    ممنون.
  5. #5
    تاریخ عضویت
    2014/10/28
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    41
    امتیاز
    1,682
    شهرت
    0
    196
    مترجم
    اشکمو در اووردی...
    [CENTER][SIZE=7][COLOR=#ffd700][B]OTAKU[/B][/COLOR][/SIZE][/CENTER]
  6. #6
    تاریخ عضویت
    2013/11/16
    نوشته‌ها
    309
    امتیاز
    31,079
    شهرت
    0
    2,649
    کاربر انجمن
    هعععی
    مرسی هستی قشنگ بود!
    [CENTER][COLOR=#800080][SIZE=4]یه همچین حالی دارم!!!
    : ( :[/SIZE][/COLOR][/CENTER]
  7. #7
    تاریخ عضویت
    2014/08/05
    محل سکونت
    بریتانیا کملوت
    نوشته‌ها
    69
    امتیاز
    7,313
    شهرت
    0
    466
    نویسنده
    خیلی خوبه واقعا قشنگه لطفا بازم کاراتو بزار خیلی خوب مینویسی
    دنیا جفت دستات پوچه​...
    بنبست آغاز هر کوچه...
    The ways
    ...

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •