سلام. معذرت می خوام بابت این تاخیر پیش اومده. می دونم اینکه ادامه یه رمان نیاد و داستان نیمه تموم باشه خیلی احساس بدی به خواننده می ده و ازتون واقعا معذرت می خوام و شرمسارم.
دو سال بود که درگیر درس...

بابا می گم کل فایلام پریده! :| باید از اینور و اونور گیر بیارم. یه چند روزی طول می کشه که فایلای قدیمیمو از سایت ها جمع آوری کنم (خدا رو شکر که نودهشتیا تایپی بود و لازم نیست اون همه رو دوباره تایپ...

سلام.
یه 6 ماهی بود وقت و یا حوصله شو نداشتم بنویسم. بهم اعتماد کن آدم وقتی حوصله نداره کل داستان رو خراب می کنه!
الان هم برمی گردم می بینم حذف شدن فایلام. همه ی فایلای رمانام حذف شدن. هیچ کدوم از...

فصول یک تا پنج رو که تو همه جا داده بودم. خاک تو سرم تو دوران ندادم :| عیب نداره.
نه فصل ششه. الان چک کردم دیدم کامل کامل هم نیست. یه خورده قسمت دیگه می نویسم ازش کامل می شه می فرستم. فکر کنم این...

سلام! :دی محض بالا آوردن تاپیک.

+ یه فصل هست که خیلی وقته نوشتم. حدودا آذر ماه بود که تمومش کردم ولی متأسفانه همون موقع امتحانای میان ترم شروع شد و بعدش هم یه راست امتحانای ترم، الان هم سرم شلوغ...

سرم با امتحان شلوغه. :دی از خودم که نمی تونم فصل دربیارم :دی
یه 6 صفحه نوشتم باید صبر کنم ببینم تا چند صفجه می تونم این فصل رو ادامه بدم. ان شالله به زودی می ذارمش روی سایت.

اخه فصل دیگه ای تو دستم ندارم وگرنه حتما می دادم. ：دی
تا بنویسم یه خورده طول می کشه. حدود دو یا سه هفته وقت نیاز دارم چون فقط پنجشنبه ها داستان می نویسم.

ممنون از پروانه جان . ببخشید با موبایل...

خوشحالم که این حرف رو می زنی. دیگه کم کم داشتم مطمئن می شدم که دیگه خواننده ای نداره مقاومت :/
البته سه نفر از این سایت خیلی هم زیاد نیست ولی باز هم جای امیدواری داره.
فصل ها جدیدا طولانی شدن و خب...

سلام!
فصول 1 تا 5
ویرایشای اساسی رو انجام دادم و اگه بعدها ویرایشی باشه یا ویرایش برای خود موضوعه یا ویرایش خیلی جزئی که از زیر چشمم در رفته باشه.
درصورت دیدن اشکال تو نثر یا موضوع یا هر چیز دیگه...

لطف داری.((209))
منم نمی دونم والا.((119))
چشم حتما.

خوشحالم تو نثر داستان با مشکلی برنخوردی. :)
اگه تلاش کنی به مرور اون چیزی که میخوای می شه. باور کن خود من هم الان با نوشته هام مشکل دارم. :دی بعضی وقتا می خوام از دستشون سرمو بزنم به دیوار!
به امید...

ممنون. خوشحالم از این نظرت.((110))
اگه بخوای چرا که نه تو هم می تونی!((64))

لزومی هست که تهدید کنم تا نظر بدید؟((31))

دوستان قسمتی از ادامه رو می دم چون ممکنه یه کم طول بکشه که بنویسمش.
لطفا با نظراتتون من رو همراهی کنید :)
از صبح نور وحشتناکی در سرش افتاده بود. احساس می کرد که نور مانند اشعه ی ماورا بنفش به عمق...

چقدر نظر... واقعا امیدوار شدم نسبت به خودم.((73))

درسته. کمی سرم شلوغه. فعلا دو تا از مشغله های ذهنیم کمتر شده خدا رو شکر.
مرسی از شما که داستان منو با تمام اشکالاتش تحمل می کنید.
ممنون

پ.ن. احتمال داره تا آخر این هفته یه فصل بدم چون دوستان...

امروز از اون روزاست که دوست ندارم هیچی درمورد مقاومت بشنوم.:|
نمی دونم چرا... اصلا حوصله شو ندارم.
این دو فصل جدیدی که همراه با دو فصل قبلیه رو خیلی وقته که نوشتم اما برای یه سری دلایلی نذاشتم....

نه والا من کی همچین حرفی زدم!:|

چه بحث اسپمی و شیرین و دل انگیزی:دی

هم هانیه داریم هم حانیه... تلفظشون یکیه اما معنیشون فرق داره.

هانیه هستم...
خب فکر می کنم متوجه شدم چی گفتید... در این مورد که انسجام نداره... خب حق می دم... باشه... اه لعنتی الان تو وضعیتی گیر کردم که نمی تونم جواب بدم! بیشتر وقتا دوست دارم راجع به موضوعای...

خیلی ازش انتقاد شد... من موقع نوشتن عاشقش بودم... اما خب خیلی اشکال داشت... خیلی... شاید ایده ش خوب بود اما نثرش!
مردم دیگه زیادی لطف دارن بهم:دی
بشین بخون خب!

- - - - - - - - - به دلیل ارسال...

آره... بالاخره... بعد از یه عمر:دی


خوشحالم که به نظرت خوب شده.
آره خودمم می دونم که یه کم زیادی پیچوندم... اما لازم بود... بعد از فصل دوم دوباره می رم از زبون هانیه رمان رو بیان می کنم... اون...

با سلامی دوباره!
من دوباره اومدم!
خب این تاپیک هم به مناسبت امتحاناست... می خوام از امتحانا بیفتید...:دی
چند وقتی بود که حرف از مقاومت زده می شد. که چرا جلد جدید رو شروع نمی کنم. قرار بود این...