ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





جست و جو:

نوع: ارسال‌ها; کاربر: azam

جست و جو: جست و جو در زمان 0.03 ثانیه صورت گرفت.

  1. پاسخ
    54
    نمایش ها
    8,376

    بی توجه به بحث فاطمه و مهدیه به چاله ی کوچک و پر...

    بی توجه به بحث فاطمه و مهدیه به چاله ی کوچک و پر از آب زیر درخت بیدمجنون زل زده ام. چجوری یه چاله ی آب اینجا وجود داره؟ اونم بدون هیچ بارونی؟ بی حوصله سری تکان میدهم و بیخیال میشوم. به فاطمه و مهدیه...
  2. پاسخ
    54
    نمایش ها
    8,376

    از روی ساعت مچی مهدیه که دستش از زیر پتو بیرون...

    از روی ساعت مچی مهدیه که دستش از زیر پتو بیرون است می توانم تشخیص بدهم که یک ساعتی است که مشغول نگهبانی هستم. از روی بیحوصلگی چشمان جغدی ام را در حدقه می چرخانم و به نقشه فکر میکنم. امروز تمام جنگل...
  3. پاسخ
    54
    نمایش ها
    8,376

    راوی: اعشم زمان: ساعت سه صبح روز چهارم گروه:...

    راوی: اعشم
    زمان: ساعت سه صبح روز چهارم
    گروه: فاطمه + باتلاق

    با تکان های مهدیه از خواب بیدار می شوم. با دیدن چشم های جدی و نگران مهدیه خواب از سرم میپرد و با عجله نیم خیز میشوم و میپرسم: «...
  4. پاسخ
    54
    نمایش ها
    8,376

    راوی: اعشم روز: صبح سومین روز از ماموریت گروه:...

    راوی: اعشم
    روز: صبح سومین روز از ماموریت
    گروه: باتلاق (سرگروه فاطمه)
    اینجا زیباترین جنگلی بود که تا به حال دیده ام. زیباترین و در عین حال ترسناک ترین. چنان درختان بزرگی داشت که مانند طاقی آسمان را...
  5. پاسخ
    54
    نمایش ها
    8,376

    راوی: اعظم سرگروه: فاطمه ماموریت:‌ آمازون...

    راوی: اعظم
    سرگروه: فاطمه
    ماموریت:‌ آمازون
    زمان: اولین روز از ماموریت
    مکان فعلی: روی پشت بوم یه ناکجا شهر نزدیک آمازون


    چرخی در هوا میزنم و برای آخرین بار نگاهی به شهر می اندازم. تمام دنیا در...
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5