چی شده که همه با هم غیبتون زده؟ (5)
نمایش نسخه قابل چاپ
چی شده که همه با هم غیبتون زده؟ (5)
دوستان لطفا هرکی میخونه نظر بده حتی اگه شده بگید خوب بود یا ضعیف. فقط همین که بدونم تعداد کسایی که کتابم رو میخونن چندتاست واسم کافیه. آخه وقتی شما کتابم رو میخونید و اصلا صداشم درنمی آرید از کجا بفهمم طرفدار دارم یا نه؟
این طوری که ناامید میشم.
الان من منتظر یه انگیزم واسه شروع فصل جدید
واییییییییییییییییییییییی ی
به خدا اگه این داستانو ادامه ندی من دیوونه میشم باید از تیمارستان جمعم کنی
آخه این چی بود؟ چطوری انقدر خوب می نویسی؟
سرعت داستان عالی. شخصیت پردازی عالی. توصیف مکان عالی. اصن مگه داریم؟
بهت حسودیم شد. اگه انقدر خوب بنویسی خیلی اعصابم خورد میشه.
اون دختره خیلی ایده خوبی بود. اینکه چه تاثیری بذاره روی زندگی آرنت واقعا خونمو به جوش میاره فقط یه مشکل ریزی بود:
خود من که با پدرم رابطم خوبه انقد بی پرده باهاش حرف نمی زدنم. چه برسه به این پسره که اصن معلوم نیست کیه و یه مرد شرور سرپرستشه. اگه آدمه شرور عادی بود، اولن زیاد به حرفش توجه نمی کرد، بعدم یه چکی چیزی بهش می زد نه اینکه فقط تهدید کنه.
همین.
خیلی خوب بود
خیلی دوست دارم بدونم اسم دختره چی میشه.
لطفا سریعتر فصل بعد رو بزار
باشه هلن جان آروم باش!نفس عمیق بکش!!!!:دی:دی
آخه انقدرها هم که دیگه خوب نیست!!! ولی به هر حال، من خیلییییییی کتاب خوندم و چندتا سالنامه رو با چرت و پرت هام حروم کردم تا قلق نوشتن دستم بیاد. اگه اونا رو بخونی فقط میخوای سرت رو بکوبی توی دیوار. هیچ کی مادرزاد نویسنده به دنیا نمی آد. تازه توهم اگه به خوندن و نوشتن ادامه بدی وقتی به سن من برسی کارت چندبرابر بهتر میشه. چون من همش سه ساله که شروع کردم و تو وقت بیشتری رو واسه ی آزمون و خطا داری.
اتفاقا منم اون موقع که گل صلح رو خوندم داشتم به جذابیت دنیایی که ساختی حسادت میکردم.((119))
خیلی خوشم امد.
اون که مشکل ریز نیست. یه گند به تمام معناست. حس میکنم شخصیت ایلاس ضعیف از آب در امده. البته اونم از این که خواسته ی آرنت رو قبول کرده یه هدفی داره.
من میخواستم ایلاس آرنت رو مجبور کنه در ازای دختره بهش کلی پول بده یا یه همچین چیزی. ولی واسم سخت میشه نوشتنش. اصلا نمیتونم تصور کنم که آرنت یه عملیات دزدی رو قراره چجوری انجام بده. اما اگه چیزی به ذهنم برسه، تبدیل به پیشرفتی توی داستان میشه و خواننده رو مجذوب خودش میکنه.
آیا در این مورد مرا یاری میکنی؟:d
سلام.ببخشید دارم با تاخیر نظر میزارم.سرم شلوغ بود همین الان خوندنشو تموم کردم.در یک کلام عالی بود.خیلی خوب مینویسی و واقعا به نظر نمیاد کار یه نویسنده تازه کار باشه.ازینکه یه روزنه واسه شخصیت اصلی درست کردی که همچنان خوب بمونه خیلی خوشم اومد.مشتاقانه منتظر ادامه داستان هستم.خسته نباشی((70))
سلام
فقط چون گفتی نظر بدین
من خودم سه این سه فصل رو خوندم.به نظر من با توجه به سبک گنگ و جذاب نوشتت کتابت می تونه فوق العاده بشه اگه بتونی همی جوری کارت رو ادامه بدی.کتابت رو برای چندتا از دوستام هم فرستادم اونا هم نظرشون همین بود و خیلی خوششون اومد مخصوصا از شخصیت "ارنت"
امیدوارم بتونی با قدرت ادامه بدی
با عشق
صالح
جالب بود شبیه کتابهای نویسنده های حرفه ای حس میکنم داستان اصلی میتونه حتی جذاب تر باشه حتما ادامه بده((72))((72))((72))((72))