با اجازت کپی میکنم!!!
نمایش نسخه قابل چاپ
با اجازت کپی میکنم!!!
کمتر از ۶ ماه از ورودم به دانشگاه میگذره و کمتر از شاید ۸ ماه از کنکور
نه میتونم بگم اون چیزی بود که میخواستم و نه میتونم بگم کمتر از انتظاراتم بود
دانشگاه...یه جامعه ی کوچیک تره ، گاهی از آزادیت لذت میبری و گاهی،میگی کاش هرگز بزرگ نمیشدم
یه جورائی...من خودم قبول کردم که سرنوشتم این بوده
ممنون بابت تگ و ممنون بابت متن...
یه چیزیو یادتون باشه،هرچی یه مسیری سخت تره،خوشحال تر باشین،چون این به این معنیه که خیلیا کم میارن و بیخیال میشن
و جائی که بقیه کم میارن، شما میتونید با فقط یکم تلاش بیشتر ، بی نهایت بیشتر بدرخشید.
سلام به همه
حقیقتا خیلی وقته کامنتی برای اینجور بحث ها نگذاشتم، حیفم اومد از موضوع این تاپیک به سادگی بگذرم و حرفی نزنم...و ممنون که منو تگ کردی برای این تاپیک.
موضوع خیلی خوبی رو انتخاب کردی و خیلی عالی هم بیانش کردی.
حقیقت اینه که درسته که همه ما به زبان ساده میخوایم آدمهای خیلی خفنی بشیم، تو رشته امون و تو علاقه امون حرف اول رو بزنیم. نمرات خوب، تایید و تحسین اساتید و شاید حتی گاهی حسادت همکلاسی ها و هم دوره ای هامونو برانگیزیم... ولی بنظرم یادمون میره قبل همه اینا قراره آدم خوبی باشیم.
قراره سعی کنیم انسان باشیم و انسانیت درونمون رو پرورش بدیم نه اینکه بیش از پیش بیخیالتر باشیم و به راحتی برای رسیدن به هرجایی پا روی تمام آنچه که ارزشمون بوده و هست بگذاریم.
متاسفانه محیط جامعه امون اصلا خوب نیست...با هرکسی هم که حرف میزنی که چرا نمیای خودمونو تغییر بدیم و ما آدم های خوبی باشیم، تقلب نکنیم، مسئولیت پذیر باشیم، صادق باشیم حتی اگه به نفعمون نیست، حقوق همدیگه رو رعایت کنیم و غیره و غیره ، همیشه جواب میشنوی که : «همه همینجورین، من اگه اونجوری باشم ضرر میکنم، هروقت بقیه تغییر کردن منم تغییر میکنم.»
این دردناکه واقعا...انگار همه منتظرن شرایط خوب شه تا خوب عمل کنند...اینکه هنر نیست، هست؟
بنظرم نه همه چیز، ولی خیلی چیزها از همون دانشگاه شروع میشه.
اگه تو دانشگاه آدمی باشی که بتونی بپذیری «باشه من درس نخوندم ولی بدون تقلب امتحان میدم و نمره کم میگیرم»، ینی پذیرفتی که چیزی بیش از آنچه که حقت هست رو نپذیری و ادعایی روش نداشته باشی.
به قول یه استادی: تو دانشگاه واحد پولت نمره است، اگه تونستی تو این واحد پول تقلب نکنی، رانت نخوری، رشوه ندی رشوه نگیری، چیزی که حقت نیست رو با زور یا چاپلوسی یا به قول معروف زرنگی بدست نیاری...اونوقت میتونی به خودت افتخار کنی که چهار روز دیگه که وارد دنیای بیرون شدی هیچ پولی رو با واحد تومن، دلار، پوند وغیره رو با فساد مالی بدست نمیاری و حتی بهش فکر هم نمیکنی.
واقعیت اینه که آدمها هر سنگ بنایی رو که اول بذارن تا آخر همونجوری پیش میرن...
خیلی چیزها رو آدم فکر میکنه فقط مخصوص دانشگاهه، فکر میکنه مثلا «عب نداره من تو دانشگاه زیراب یکی رو میزنم و نمره ام رو زنده میکنم، بعدا که رفتم سرکار محیط حرفه ای تره و عمرا چنین اتفاقاتی بیفته و سالم زندگی میکنم. الان این نمره مهمه حیاتیه، نباشه من نمیتونم به خیلی چیزها برسم، همیشه جای جبران دارم و بعدا خوب و سالم زندگی میکنم.»
ولی حقیقت اینجاست که هرچیزی که از اول باشی تا آخر همونی، اگه تو دانشگاه زیراب بزنی، مطمئن باش سرکارت هم زیرآب میزنی، شک نکن.
و این دردناکه...همینه که تبدیل شدیم به آدمهایی که همیشه از شرایط ناراضی اند، آدم هایی که خیلی قشنگ دیگران و رفتارشون رو نقد میکنیم ولی نوبت به خودمون که میرسه با افتخار میگیم: «من که مشکلی ندارم، چون شرایط اینجوریه منم رفتارم اینجوریه، وگرنه من راه درست رو میشناسم ، فقط اینکه الان این راهه که جواب میده و منم انجامش میدم»
به قول صادق هدایت: «آدم ها به خودشون این حق رو میدن سر همدیگه کلاه بذارن، چون فکر میکنن همه دارن سرشون کلاه میذارن».
بیایم حداقل ما نسل جدیدی ها اینجوری نباشیم...بیایم از همون آرمان شهر خودمون ینی دانشگاه شروع کنیم...
بیایم بهای خفن بودن رو با زیرپا گذاشتن انسانیت و اخلاقیات نپردازیم...
بیایم در کنار خفن بودن و شدن تو رشته و کار، کمی هم انسانیت رو ترویج بدیم....
آره واقعا هیچیش مثل تو رویامون نبود ?@_@?
اما زود تموم شد دانشگاه تا چشم گذاشتم تموم شد ((63))((121))
بعد وقتی درست تموم کردی بهت میگن رشتت بدرد نمیخوره زیاد برای شغل پس مگه مرض دارید که اگه بدرد نمیخوره میزارینش بعد برای اینکه ادامه بدی برای لیسانس باید رشتت رو عوض کنی چون این رشته هنوز لیسانش نیومده و تو هم مجبوری بری شاخه ی اصلی رشتت که رشتت زیر مجموعه اش بود
نمیخوام ضدحال بزنم ولی همیشه هم تغییر تو باعث تغییر دنیا نمیشه ولی حداقلش اینه که تلاشتو کردی...
به نظرم اگه منظورت از تغییر دنیا اینه که این فقط پاک کردن صورت مسئله میشه.مثل اینه که من عینک آفتابی بزنم و دیگه آفتاب تو چشمم نزنه، ولی آیا آفتاب تو چشم بغلیتم نمیزنه؟ میخوام بگیم تغییر حقیقی نکرده دنیا فقط ما پذیرفتیمش. میشه مثل همون جمله بکوش که عظمت در نگاه تو باشد و اینا :-"
کلا به دانشگاه کار ندارم، اینکه بگی بخند تا دنیا به روت بخنده کاملا اشتباهه.
سیستم دنیا می گه می خندی؟ باید...
تنها چیزی که الان میتونم درمورد دانشگاه بگم اینه که دنیای قبل از نرم آخر و دنیای بعدش زمین تا آسمون فرق میکنه
ترم آخر تازه میفهمه اصل قضیه چیه و داری تو چه رشته ای میخونی
قبلش الکیه
اینو از روی تجربه ی خودم میگم و شرایطی که داشتم
ترم آخر بهتر میشه ، حداقل اگه رشته ی واقعی خودتو دوست داشته باشی
درمورد بقیه ش کاری نمیشه کرد، جز تا جای ممکن دور موندن از آدمایی که تو آموزش کار میکنن و اینکه از همون اول برای خودت روشن کنی که میخوای صفر باشی یا صد