ارباب یخ فصل یکم آوای مرگ

سلام امروز می خوام کتابم رو بزارم
خلاصه:هاریون پسری سیزده ساله است که در یکی از آخرین قلعه هایی که دربرابر شیاطین مقاومت کرده زندگی میکند که در تولد سیزده سالگی اش زمانی که باید به عنوان کارآموز جادوگر معرفی شود یکمرتبه دیوار فرو میریزد.....

(خواننده گرامی فصل ها به طور موقت برای ویرایش از سایت برداشته میشود با تشکر از صبر شما😄)


راستی برای این کتاب نیاز به یه ویراستار دارم اگه کسی مایل به همکاری بود به این ایمل پیامک کنهpmorteza181@gmail.com

سلام دوست عزیز خیلی خوب حتما ادامه بده احتمالا شب هم بتونونم چند تا کته که ب نظرم جالب می ومد را بگم ممنون

از نظرتون خیلی خوشحال شدم((200))

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gdgpپپپپوریا تپوریا نابغه

از نظرتون خیلی خوشحال شدم((200))

---

برادر این کتاب داره از وبلاگ من پخش میشه! شما اینو گذاشتی اینجا مشکلی نداره، ولی حداقل با اسم خودت نمی ذاشتی! نویسنده این کتاب با من در ارتباطه!!!
کتاب خانه مجازی ایران

من کتاب ارباب یخ رو کپی برداری نکردم😔😔

اسم ناجی هاریون آرشیم هست و قراره استادش بشه اگه اینا تو فصل چهارم نبود یعنی من نویسنده این کتاب نیستم

سلام
موفق باشی
اینجور که بوش میاد داستان جذابیه
تو اولین فرصت میرم سراغش

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Arya

سلام
موفق باشی
اینجور که بوش میاد داستان جذابیه
تو اولین فرصت میرم سراغش

---

ممنون👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍 👍

واو باید اسفند دود کنم بس که نظر میدید������������(قول میدم اگه نظر بدید نمیرین)

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست‌ها ادغام شدند - - - - - - - - -

واو باید اسفند دود کنم بس که نظر میدید😡😡(قول میدم اگه نظر بدید نمیرین)

آروم باش بابا نظرم میدیم!!! فقط باید داستان یکم بیشتر پیش بره تا بفهمیمم چی به چیه. ولی به نظرم یکم توصیفاتت کم بود و از من به شما نصیحت؛ اگه قرار بود شخصیت اصلی داستان حافظش رو از دست بده بهتر بود اصلا درمورد وقایع قبل و این که قبل از از دست دادن حافظش چه بلایی سرش امده حرفی نمی زدین. این جوری خواننده بیشتر به خوندن کتابتون ترغیب میشه
حالا اصلا شما خودت داستان من رو خوندی؟ بهم نظر دادید ولی نمیدونم خوندیش یا نه