چند بدبخت که اسمشون از تاریخم حذف شد :|
سلام..تو این تاپیک اسم و یه خلاصه از زندگی چند نفرو میزارم که کارهای بزرگی کردن(بیشترشون) اما اسمشون از تاریخ حذف شده...منبعش مجله دانستنیهاست کدوم شمارشو نمیدونم ولی مال پارساله...
آلتانی خان:
نام چنگیز خان بخاطر ترس و خشونت عظیمی که در تاریخ رقم زد، برای بیشتر مردم آشناست. اما برعکس نام آلتانی خان تا همین اواخر زیاد به گوش کسی نرسیده بود. چنگیز خان3دختر داشت که نه تنها مورد احترام وترس مردم بودند، بلکه نقش های کلیدی در ارتش داشتند. آنها حتی تا مدتها در نجات قلمرو چنگیز پس از مرگ او تاثیر گذار بودند، اما نام این3دختر از تاریخ مغول حذف شده است. علت اینکه نام این3دختر که یکی شان آلتانی نام داشت از کتاب ناگفته های تاریخ مغول حذف شده و کمتر کسی چیزی از آنها میداند، شورش های داخلی و ادعای حکومت از طرف افراد مختلف بعد از مرگ چنگیز بوده است. شورشیان برای اینکه درخواستشان را موجه جلوه دهند نگذاشتند اثری از گفته های چنگیز درباره تقسیم قدرت بین فرزندانش باقی بماند. طبق گزارشات تاریخی چنگیز گفته بود که قدرت باید به زنان نیز داده شود و او احترام زیادی برای زنان قائل بوده است. اما بخاطر شورش و تغییر کتاب (فک کنم منظورش همون یاسای معروفه) بعد از مرگ پدر3خواهر مجبور شدند تحت فشار و شرایط جنگی قلمرو پدر را واگذار کنند.
ماکسیمیان:
ماجرای این داستان به مبارزه سخت نیروهای قدرتمندی از تاریخ برمیگردد که به دنبال پیروزی برای فرمانروایی بزرگترین قلمرو آن زمان یعنی روم بودند. کنستانتین و ماکسیمیان شورشگر در آن زمان لقب سزار را باهم قسمت کرده بودند، اما مشکلشان در این بود که کدام یک باید لقب فرمانده عالیقدر را از آن خود کند. این کشمکش تا سالها بین آنها وجود داشت و این لقب به صورت رفت و برگشتی(مرض داشتن دیگه...باید یه بازی تک حذفی میزاشتن -_- )بین آنها رد و بدل می شد. ماکسیمیان 2بار تحت فشار مجبور به کناره گیری از سمت فرمانده عالی شد اما همیشه ادعا داشت که این سمت حق اوست. او به عنوان یک ضد مسیحی معابد مسیحیان را آتش زد و عده ای از آنها را نیز اعدام کرد. چون در زمان حکمرانی کنستانتین(چه اسم سختیه برا نوشتنk )این رویکرد های ضد مسیحی جایی نداشت، ماکسیمیان دستگیر شد و خودش دست به خودکشی زد. بعد از این اتفاق به عنوان تنبیه و پاکسازی روم از هرگونه عمل ضد مسیحیت، ماکسمیان از تاریخ حذف شد و عکس او از روی سکه ها برداشته شد.
الیزابت افارل:
داستان الیزابت مشابه داستان هزاران زنی است که در انقلاب 1916ایرلند حضور داشتند. الیزابت یک پرستار و جمهوری خواه تمام عیار بود که از حامیان اصلی جنبش ایرلند به حساب می امد. او درست زمانی که زنان ایرلند جز نقش های خانگی فعالیت های دیگری نداشتند، پیام های سری را حتی تا لب مرزها میبرد. زمانی که پرچم سفید افراشته شد این الیزابت بود که در کنار پاتریک پیرس (رهبر اپوزیسیون) ایستاد و تسلیم شد. این لحظه بزرگی در تاریخ ایرلند بود و عکس این لحظه ثبت شد. اما مشکلی در عکس بود، الیزابت افارل در عکس پیدا نبود. درواقع در عکس فقط پاهای او در کناررهبر شورشیان دیده می شد و از چهره اش اثری نبود. بعد ها عکس های دیگری از آن صحنه هم دیده شد اما افارل از عکسها پاک شده بود. نام او در همه سالهای پس از آن فقط درپانوشت های تاریخ دیده می شد. تا اینکه سالها بعد وقتی دولت ایرلند متهم شد که زنان را نادیده می گیرد برای عذرخواهی پلی را به نام رزی هکت یکی دیگر از زنان مبارز نامگذاری کرد. دوستان الیزابت می گویند او به عمد خواسته بود جایی بایستد تا چهره اش قابل تشخیص نباشد تا مخالفان نتوانند به او آسیبی برسانند. اما عده ای هم می گویند او به عمد در آنجا نگه داشته شده بود. اما برای اینکه چرا چهره او در عکسهای بعدی حذف شد پاسخی وجود ندارد.
نیکلای یزوف:
دشمن استالین بودن کار خطرناکی است. نیکلای یزوف بی رحم و ترسناک که وزیر فاسد ترین بخش دستگاه استالین بود ترجیح داد پیش از آنکه با خشم استالین روانه مرگ شود خودش به زندگی اش پایان دهد. نیکلای نه تنها اخراج و به همراه خانواده اش کشته شد(یچیزی مثل تزار نیکلای رومانوف شدا k ) بلکه از تمام عکس هایی که در کنار استالین قرار گرفته بود پاک شد. در طول یک شب، یزوف از یک مقام بلند پایه در کنار دست استالین تبدیل به سایه محوی شد که کسی جرات نمی کرد نامش را به زبان بیاورد. البته ناگفته نماند که این تنها یزوف نبود که در جنگ جهانی اول از او به عنوان کسی که عکسهایش دستخوش تغییر و رتوش شد یاد می شود، بلکه در واقع در زمان استالین و حتی باقی کمونیست ها، این یک رسم متداول بود که حقایق ناخوشایند آنها از جمله مخالفت ها و شورش ها از عکس ها و اسنناد تاریخی پاک و محو میشد.
حذف اسلونی:
جذف از تاریخ فقط مختص به افراد نبوده است. پیش از اینکه اسلونی در سال 1991 از یوگسلاوی اعلام استقلال کند بسیاری از مهاجران به این کشور در جدید سرازیر شده بودند. یک پروسه طولانی برای درخواست شهروندی در اسلونی تعریف شد که طبق آن بومیان اسلونی نیازی به آن نداشتند. در سال 1992 دولت اسلونی که با اجرای این طرح و انبوه مهاجران به مشکل برخورده بود طی تصمیمی بیش از 25هزار نفر را از فهرست عمومی ثبت شدگانی که برگه رسمی شهروندی داشتند حذف کرد. طبق اخبار ثبت شده این افراد یک شبه حق اجتماعی اقتصادی و شهروندی خود را از دست دادند و کسانی که تا آن زمان شهروند به حساب می آمدند تبدیل به مهاجران غیر قانونی شدند. مبارزه برای احقاق حقوق این شهروندان20سال طول کشید و در نهایت دادگاه به نفع حذف شدگان رای داد.
ملکه هاشپسوت:
مصریان بدون شک کمک شایانی به بازخوانی تاریخ کرده اند. البته اگر خودشان را مبدع بازخوانی ندانیم. در مصر باستان هر فرعونی که روی کار می آمد برای اینکه برتری خود را نسبت به پیشینیانش ثابت کند کارهای زیادی می کرد. از جمله حذف نام فراعنه موفق پیشین از تاریخ کشور. این کار تشخیص خط تاریخی حوادث تاریخی را در مصر باستان با مشکل مواجه می کند چون نام فاتحان و فراعنه پیروز از تارییخ حذف می شد. اگر پادشاهی طبق روال جانشینی به حکومت نمیرسید تمام اثار زندگی پادشاه پیشین خود را از بین می برد و حتی حیوانات خانگی اش را هم محکوم به مرگ می کرد.( یچیزی مث اینو تو سینوهه هم بود). ملکه هاشپسوت نزدیک به20سال پس از مرگ همسرش توتموس اول بر مصر با صلح و آرامش بر مصر حکمرانی کرد. از آنجایی که توتموس سوم برای جانشینی بسیار جوان بود خود ملکه به عنوان نماینده او تا زمان مرگش بر مصر حکومت کرد. توتموس اما پس از مرگ او برای اینکه از سیاست های همان رسم رایج پیروی کرده باشد اسم ملکه را ازتمام نوشته ها پاک کرد مجسمه هایش راخراب کرد و نام او را از تاریخ حذف کرد. جالب است یکی از هرم هایی که توسط ملکه ساخته شده بود هنوز در مصر وجود دارد.
البته ادامه داشت بازم(یه دونفر دیگه مونده بودن)منتهی حوصله نکردم ^_^
