نقد و بررسی کتاب "پرسی جکسون و خدایان المپ"(تعاملی)
دروووود
خب دوستان من میدونم بیشتر شما با پرسی جکسون خاطره دارید(کلا فک کنم نوستالوژیک زمان ما بشه پرسی جکسون((208))((208)))
خب امروز میخواییم اونو باهم نقد کنیم البته نه یه نقد جدیو خشک
بلکه یه نقد با چاشنی طنز
خب ابتدا بگم که درسته این نقد طنزه ولی خارج از شوخی درسته
1.خب ابتدا بیایم ساختار اونو مشخص کنیم
من نمیدونم چرا یجورایی حس میکنم ساختار این داستان مشخص نیس....جدا نع اینکه ساختار نداشته باشع ها....مشکل اینه که ساختار تا حد زیادی ناپیوستس
البته از اول داستان قهرمان و ضد قهرمان مشخص شدن پس شما اخرای کتاب اول ضد قهرمانو میشناسید و این یه جور بنای ساختارگرایانه ی داستانه...کلا ریک همون اول کار لوک بدبختو بیچاره کردع
2.خب قسمت دوم اختصاص داده میشه به جوء داستان...خب میشه گفت جو سازی داستان خوب بود...تا حدی خوب بود....یعنی هنگام احساس خطر خواننده تا حدی احساس میکرد که تو اون موقعیته...خب بگذریم((66))((66))
3.خب اینم قسمت مورد علاقه ی من یعنی کشمکش. خداییش این داستان روند کشمکش خوبی داشت....یعنی مشکلاتی که پیش میومد تا حدی هوشمندانه بود ولی خب اگه اخر داستان همچیز به خوبیو خوشی تموم نمیشد بهتر بود....این ربطی به علاقه ی من به کشتن نویسنده ها نیستا...ولی وقتی حداقل اتفاقاتی برای قهرمان و اطرافیانش پیش بیاد خواننده بهتر با داستان کنار میاد...یه اصطلاح خوبی هم داره که متاسفانه من یادم نمیاد....((10))((10))
4.خب قسمت دیالوگ اونهم بصورت قابل توجه ای معطوف به احساسات بود....خب البته این یکی از نقاط مثبت داستانه
خب در کل داستان خوبی بود....خلاقیت نویسنده در پیچیدن یونان قدییم در دنیای جدید بسیار جالب بود..
در کلا رمان خوب و جالبی بود
خب منتظر نقدای شما هستیم
البتع نقد من نشد که طنز باشه ولی شما تا میتونید پر نمکش کنید
هنجار:
1.نقدتون تا حدی طنز باشع
2.احساساتی نباشه نقدتون
ـــــــــــــــــــــ
1.کاور درست حسابی برای مجموعه پیدا نکردم.