با عه سکی رفتن از رادیو :

با یه سلام گرم و صمیمی خدمت شما عزیزان پیشتازی یکی از مهم ترین تاپیک های سال رو شروع میکنم

امروز روز قشنگیه . . . داشتم به سال گذشته فکر میکردم

خاطرات همشون مثل سیل از دیشب به ذهنم سرازیر شدن

خاطرات زیبا ، شیرین ، مهیج و به یاد موندنی

این وسطا گاهی هم بود که با اتفاقات نازیبا دست و پنجه نرم کردیم

تو سالی که گذشت . . .

دوستای عزیز زیادی به خونواده ی بزرگ و شاد و صمیمی ما پیوستن

دوستان اندکی بودند که برای مدتی جمع مارو ترک گفتند ولی درنهایت به پیش ما برگشتن

دعوا ها ، شوخیا ، دردسرا ، مصیبتا ( مخصوصا از طرف اون چن تا جوجه عه سکرینی سایت ) و هزار هزارتا چیز دیگه که همشون کنار هم سال فوق العاده ای که پشت سر گذاشتیم رو تشکیل دادن . . .

امروز نوروز یگانه عشق بچه های پایونیرلایفی هستش

امروز تولد یکی از عزیزترین های زندگیم ینی

زندگی پیشتاز

هستش

پس بیاین کنار تبریک گفتن به این دوست عزیزمون چند تا از خاطرات به یاد موندنیمون رو هم کنارش برای خودمون یا بقیه یاد آوری کنیم که همیشه یاد و خاطرشون تو ذهن ما و تو دل سایت برامون باقی بمونه


من از خودم شروع میکنم

امسال یکی از صمیمی ترین دوست های زندگیم رو پیدا کردم

امسال با دوتا چش سفید کلی سر و کله زدم و کلی از بودن پیششون لذت بردم

امسال عزیزترین دوست هام کنار هم جمع شدن

امسال کانال زدیم . . . با دوستامون تو خیلی جاها زندگی کردیم

امسال بهترین دوستام موفقیت های زیادی ب دست آوردن

امسال دوستای جدیدی پیدا کردم و باهاشون آشنا شدم

کلی دستور العمل آشپزی یاد گرفتم

دو سه بارم عاشق این سلبریتیا شدم

خلاصش ....

سال فوق العاده ای بود



شما چطور؟

( اقلا باید 5 سطر از امسال بگید...میتونید مثل من تیتری و رمزی یا مشخص و مشروح بنویسید وگرنه تبریکتون قبول نیست )


و مهم ترین نکته ی امروز شروع سال جدید برای زندگی پیشتاز هستش

که هممون قراره با کلی تلاش و انرژی و علاقه یه سال جدید و خوش و خرم پر از موفقیت و پیروزی و شادکامی و سعادت و پیشرفت و پیشتازی رقم بزنیم


پس دومین نکته : در کنار تبریک و خاطرات باید یه کادو بدید

مثلا من قراره وارد یکی از رشته های فعالیتی درمورد کتاب سایت بشم و کارای مربوط ب سایتو انجام بدم

کادو یه کار یه محتوا یه فعالیت که مثل سابق موجب پیشتازی خونه و خونواده ی خودمون بشه




در نهایت

داداش عاشقتم
تولدت مبارک



دوستای عزیزم
پیشتاز باشید

پ.ن : (کادو و خاطره یادتون نره )

چه خاطرات زیبایی
.
یادش بخیر
.
وای یعنی سه سال گذشت
......................................
تبریک

اول از همه تولدت مبارک خواهرم!

دوم از همه من یکسالو نیمه که تو این خونه و با این خانواده زندگی میکنم ولی حتی از همون روزای اول هم به لطف دوستان و عزیزان احساس غریبگی نکردم.

سوم از همه واسه فانتزی خونایی مثله ما ی مکان که توش چندتا هم فکر پیدا کنیم مثله بهشته پس اینجا واقعا بهشته من و شماس. جاییه که به خاطره سلیقه و افکارمون مورد ... (هرچی که درموردتون صدق میکنه!) قرار نمیگیریم.

چهارم از همه تک تک بحثا. تاپیکا. اسپمه واسه من ی خاطرس اونم از نوع خوبش، نوعی که همیشه لبخندو به لبم میاره.

پنجم از همه اینجا جایی که من دوتا از بهترین افراد زندگیمو توش پیدا کردم و البته ی عالمه دوست و هم‌صحبت دیگه

خب فکر کنم بسه. فقط بدونین خیلی خوشحالم که اینجا و شما هستین و امیدوارم تا همیشه باشین.

به امید فردایی بهتر از دیروز (؟!)
شاد و پیشتاز باشید!

به به عجب سال هایی گذشت
خاطره
اممممممممممممم تو این سالی که گذشت
خاطره
انقدر مخم داغون و قاطی پاتیه که چی زیادی یادم نمیاد ولی این اواخر با وجود داستان پیشتاز و این چیز خیلی خوش گذشت... خاطرات زیادی هم بوجود اومد مثلا یکیش اینکه وسط امتحانات مستمر و امتحانات نهایی مینشستم یکی دو ساعت وقت میاشتم مینوشتم بد میدادم عماد بخونه بعد اگه نظری ایردی چیزی نبود میدادم امیر کسرا بخونه که همواره لطف میکرد میگفت:�نمیشه که فلان بشه برو عوضش کن.� یا �ما اصلا از این موجودات یا قدرتا نداریم برو عوضش کن� و بنده باید نیمساعت رو مخشون کار میکردم تا مهر تایید بزنه و در اخر با کلی سلام صلوات میومدم میزاشتمش تو سایت اخرشم دوتا و نصفی سپاس میشد و میرفت بعدم اگه از کسی میپرسیدم خب خوب بود؟ خوب نوشتم برمیگشت میگفت مگه تو هم اصلا تو داستان هستی؟!
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

به به عجب سال هایی گذشت
خاطره
اممممممممممممم تو این سالی که گذشت
خاطره
انقدر مخم داغون و قاطی پاتیه که چی زیادی یادم نمیاد ولی این اواخر با وجود داستان پیشتاز و این چیز خیلی خوش گذشت... خاطرات زیادی هم بوجود اومد مثلا یکیش اینکه وسط امتحانات مستمر و امتحانات نهایی مینشستم یکی دو ساعت وقت میاشتم مینوشتم بد میدادم عماد بخونه بعد اگه نظری ایردی چیزی نبود میدادم امیر کسرا بخونه که همواره لطف میکرد میگفت:«نمیشه که فلان بشه برو عوضش کن.» یا «ما اصلا از این موجودات یا قدرتا نداریم برو عوضش کن» و بنده باید نیمساعت رو مخشون کار میکردم تا مهر تایید بزنه و در اخر با کلی سلام صلوات میومدم میزاشتمش تو سایت اخرشم دوتا و نصفی سپاس میشد و میرفت بعدم اگه از کسی میپرسیدم خب خوب بود؟ خوب نوشتم برمیگشت میگفت مگه تو هم اصلا تو داستان هستی؟!
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

خب ، خب . اچ بی دی .
والا من امسال کار خاصی نکرده ام . اواسط مهر و یا بیشتر بود که تو تلگرام با یکی دعوام شد و هنوزم از ش دلخورم چون میخواست به من نشون بده که ازم بهتره و والا مثل اینه که یه خروس بخواد به یه جوجه بگه من بهتر قوقولی میکنم .
حالا بیخیال .
امسال دو سه تا از دخترای گل سایت رو بهتر شناختم و ناگفته نمونه مهرشون تو دلم نشسته . شمش و لیلا و ... دو سه تا دیگه ... اهان حریر .
با اقایون هم بیشتر اشنا گشتم و از نقد ها و ... بهره بردم . @Ajam و @smhmma . هر چند با محمدحسین خان از سال پیش آشنا بودیم . ولی موفق شدیم د رنمایشگاه کتاب زیارتشون کنیم . راستش فسیل پر جنب و جووووشی بود . منو نشناخته بود بعد سعی میکرد از فضایل خوندن نیکولاس فلامل برام بگه .
_ اولش خوب شروع میشه و بعد هی بهتر و بهتر میشه و دست آخر کتاب ششمش میترکونه !
نقلی از اونچه در خاطرم بود .
و اینکه متوجه شدم بد قول تشریف دارم . هنوز که هنوزه پروژه تایپچه رو تحویل لیلا ندادم ((خفه ام نکن ، مسافرت بودیم ))
همین دیگه . امیدوارم کار سایت به نوه نتیجه هامون هم بکشه و صد سالگی پیشتاز رو ببینیم !
قلم هاتون سبز و خدا نگهدار !
پ.ن. کادو ؟ خوب من دارم همه ی سعی ام رو میکنم که تو تایپچه بیشتر کمک کنم . (( یعنی میخوام بکنم هنوز نکردم )) و اگر خدا بخواد ورژن جدید لوایسی رو بدم بیرون . داستانی که از وقتی کلاس ششم بودم ساختمش و تا الان مدام داره رنگ عوض میکنه و شاخ و برگ در میاره . ولی به امید خدا این ورژن دیگه آخریه !

به بهههههههههه
تولد پیشتازههههههه.....
ایولاااااا....
خدایی این دوسالی که نبودم سخت گذشت....
هرجام که با بچه ها بوده باشی بازم به اینجا نمیرسه...خونه خودمون یچیز دیگس....
خیلی خوشحالم....خیلییییییییییییی یی......تقریبا به اندازه ی وقتی که اومدم اینجا....
دوستان مطمنین که 3سالش شده؟؟؟؟؟اخه این الان سومین جشن تولد پیشتازیه که من هستم.....منم که جزو نسل دوم حساب میشم فک کنم....4سالشه هاااا....
خب در مورد خاطره....والا تو این یه سال که من نبودم که بخوام خاطره تعریف کنم ولی خوشحالم که یبار دیگه برگشتم....دلم تنگ شده بود برا اینجا......
برا کادو......اخه من خودمو جم جور کنم بیام سایت خیلیه کادو از کجا جور کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟///
ساعت7:27 دیقه بعد از ظهر.....در حال تماشای مسابقه المپیک پینگ پنگ نیما عالمیان....8-5 گیم پنجم....