خلاصه:در این مقاله دو تا از محبوب ترین کتب ها بررسی شده اند.





"به نام خالق زيبايی ها"
بررسی محبوب ترين کتاب ها: هری پاتر و قصه های سرزمين اشباح

هری پاتر

امروزه شرايط به گونه ای است که کمتر کسی را می بينيم که کتاب هری پاتر را نخوانده يا

دست کم اسمش را نشنيده باشد. جادوی رولينگ همه کتاب خوان های دنيا را جادو کرد.

دنيای کامپيوتری امروز به هری پاتری نياز داشت که بتواند از نوجوانان اين اعتراف را بگيرد

که کتاب هنوز هم بهترين دوست آن هاست. در عصر امروز که آن قدر مشغله فکری فروان

است که هر کس به نوبه خود آرامش را می طلبد؛ شايد در هر سنی گريز از واقعيت و غرق

شدن در دنيای خيال لذت بخش باشد.

از نظر بعضی از منتقدان اين کتاب تنها ذهن بچه ها را از چرنديات پر می کند. شايد بتوان از

نظری اين حرف را درست دانست؛ اما فقط در صورتی که مخاطبان اين کتاب کودکان باشند.

البته يک ذهن باز کاملا اين مساله را درک می کند که هری پاتر برای نوجوانان است. چون

هری و دوستانش نوجوان اند و هيچ کس جز امثال آن ها نمی تواند درکشان کند. اگر نوجوانان

ذهن خود را با هری پاتر پر کنند از بسياری مسائل ديگر خيلی بهتر است. چون از هری پاتر

خيلی چيز ها می توان فرا گرفت.

خيلی ها به هری پاتر توهين کردند, آن را مسخره خواندند, شخصيت هايش را نامتعادل ناميدند,

کتاب هايش را به آتش کشيدند و ... اما اين کتاب نه تنها ارزش خود را از دست نداد, بلکه حتی

اعتبارش بيش تر از پيش هم شد و همه اين ها دست به دست هم دادند تا اين کتاب واقعا

محبوب شود.

قصه های سرزمين اشباح

خيلی از طرفداران هری پاتر طرفدار دارن شان هم هستند. قصه های سرزمين اشباح که به

عنوان بهترين کتاب بعد از هری پاتر توسط نوجوانان انتخاب شده است؛ همه ويژگی های يک

کتاب خوب را دارد. کتابی که رولينگ آن را ماندنی خوانده است, حتما ارزش خواندن دارد.

دارن شان در اولين مجموعه اش نشان داد که نويسنده قابلی است. داستانی نوشت که تو را

لحظه به لحظه به دنبال خود می کشيد و وادارت می کرد که ادامه بدهی. حسی در تو ايجاد

می کرد که گويی تو هم در کنار دارن هستی و همراه او با حوادث روبه رو می شوی. با او

خنديدی و با او گريستی؛ و وقتی کتاب تمام شد...

قصه های سرزمين اشباح حرف های زيادی برای گفتن داشت. واقعيت هايی که گاهی

ندانستنشان بهتر از دانستنشان است. شايد تو حرفش را باور نکرده باشی, اما با کمی فکر می

توان دريافت که او درست می گويد. دارن شان واقعيت ها را در قالب داستانی, يا بهتر بگويم,

مثالی برای تو آورد و وادارت کرد که به فکر فرو بروی... که به دنيايی که در آن زندگی می

کنی بهتر بينديشی.

قصه های سرزمين اشباح تمام نشد. دارن شان به سادگی داستان را رها کرد تا خودمان حدس

بزنيم چه بلايی سر شخصيت های محبوبمان آمده است. پايانی به آن زيبايی هم نتوانست آسيب

هايی که ناتمامی به داستان می زند را جبران کند. شايد هم چنين داستانی واقعا نيازی به

اتمام نداشت. شايد دارن شان می خواسته حرف هايش را بزند و بقيه داستان را به عهده ما

بگذاد. شايد...

جمع بندی

رولينگ و شان هر دو با ديدی تازه به افسانه های قديمی نگاه کردند. (جادو و جادوگری و

خون آشام ها). هر دو محبوب اند و هر دو قابل اند. اين که چه چيزی باعث محبوبيت اولين

کتاب هايشان شد, نکته ايست که نا معلوم ملنده و شايد کسی هرگز به آن دست نيابد. خدا را

چه ديدی؟ شايد روزی هری پاتر و قصه های سرزمين اشباح به افسانه تبديل شدند.







منبع:جادوگران

خب هری پاتر که اصن حرفی برای گفتن ندار از بس.عالیه
داستان دارن شان هم خوب بود
بعضی جاها خیلی خسته کننده میشد ولی بعد بهتر میشد
ولی اصلا نتونستم با اخر سرزمین اشباح ارتباط برقرار کنم
همونطور که با اخر نبرد با شیاطین نتونستم ارتباط برقرار کنم

خب من نمیخوام سرکوب کنم یه کتابو و منم یه زمانی رولینگو تحسین میکردم اما واقعیت اینه که الان اون حس تعصب را روش ندارمو حساس نیستم و مثل اون زمان بهش نگاه نمیکنم(شاید بخاطر اینکه کتابای زیادی تو سبکای مختلف خوندم!)
و درباره ی حماسه ها هم خب درونمایه ی داستان جالب بود و ولی بخاطر طولانی شدن کتاب بعضی جاها خسته کننده میشد اما همه ی تقصیر هم به گردن نویسنذه نیست و مترجم هم با نهایت احترامی که براشون قابلم آنچنان تحت تاثیر قرارمون ندادن!! نمونه ی موفق حماسه های دارن شان را میتوان حماسه های لارتن کرپسلی مثال زد
و درنهایت اینو بگم که اگر ما از یه کتاب نویسنده خوشمون نیاد دلیل نمیشه که کلا از نویسنده خوشمون نیاد و نویسنده میتونه با کتابای دیگش تحت تاثیر قرارمون بده
تشکر از تایپک

راجب هری پاتر که واقعا نمیشه هیچی گفت...خیلی خیلی داستان قوی بود و خواننده رو واقعا به خودش جذب میکرد...
ولی راجب قصه های سرزمین اشباح حرف زیادی برای گفتن دارم(اعصابمو خیلی خورد کرد-__-)
این کتاب بی مزه ترین پایان ممکن رو داشت...واقعا بی مزه ترین...اه بازم یادش افتادم حرصم گرفت-___-
وسطاش حوصلت سرمیرفت ولی خب بازم داستان خوبی داشت(بازم باید بگم کتابای دیگه دارنو بیشتر دوست دارم....-__-)
ولی اگه بخوام پیشنهادشون بدم با کمایل میل اینکارو انجام میدم..بازم میگم که هردو داستان قوی داشتن...ولی این آخرش...اه بیخیال اعصابم خورد شد-___-

خب مرسی واسه این تاپیک.
راستش بهترین کتابهایی ک من به عمرم خوندم همین هری پاتر و سرزمین اشباح بودن.هری پاتر واقعا ادمو به ی دنیای دیگه میبره اما متاسفانه تقریبا تمام نسخه های چاپی اون تحریف شدس و اصلا به درستی ترجمه نشده تا بونیم مثل بقیه در سراسر جهان با اصل کتاب ارتباط برقرار کنیم.بهرته درباره فیلم هاشم هیچ بحثی نکنیم چون واقعا جفایی در حق رولینگ بودن.
اما دارن شان.حماسه ایی متفاوت با موضوعی کهن که با این همه بازم اون کشش رو ایجاد میکرد تا اونو بخونی و شخصیت های داستانیش رو تصور کنی.دارن شان حتی با اینکه بسیار کار بلد و شناخته شده و قابله اما پایان قوی نداره(به نظرم)
در هر صورت اسطوره هایی در ذهن و فکر ما بودن و هستن.
خسته نباشی