ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    تاریخ عضویت
    2016/05/10
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    14
    امتیاز
    1,934
    شهرت
    0
    33
    کاربر انجمن

    زیر درختان کاج . . .

    به ارامی از لا به لای درختان پیر و سالخورده کاج و چنار می گذرم و از راه رفتن روی برگ های پاییزی و صدای خش خش آنها لذت می برم . با این صدا خاطرات شیرینی برایم یاد آوری می شود : خاطراتی بسی شیرین که از هزاران کیک در قنادی و انواع خوراکی ها بهتر و شیرین تر است . روز هایی را که در کنار هم میدویدیم و در صدای خش خش همین برگ ها گم می شدیم . روز هایی که زیر هجوم آواز گنجشکان مخفی در درخت با صدای بلند صحبت می کردیم و جز صدای خنده های همدیگر چیز دیگری نمی شنیدیم و هنوز خنده های زیبا و دلنشین و عطر اورا که از هزاران گل در گلزار و انواع قهوه ها بهتر است را به یاد میاورم .
    پس دستانم را در دستانش می گذارم ، به خنده های دلنشینش نگاه می کنم ، عطر اورا بو میکشم ، با هم در حال و هوای چتر ،زیر بارانی سرد قدم می زنیم و صحبت می کنیم و تمام تلاشم این است که اورا از دست ندهم ........
    ویرایش توسط امیرحسن - ابراهیمی : 2016/05/26 در ساعت 13:56
    برای نابود کردن یک فرهنگ نیازی نیست کتاب هایشان را بسوزانید ، فقط کافیست کاری کنید تا آنها را نخوانند . ویکتور هوگو
  2. #2
    تاریخ عضویت
    2015/03/29
    محل سکونت
    جایی که کانون خورشیده
    نوشته‌ها
    321
    امتیاز
    24,395
    شهرت
    0
    1,123
    نویسنده
    ممنون از نوشته خوبتون
    فقط یه چیزی... کاش جمله معروف آخر دل نوشته تون رو، به یه حالت دیگه می نوشتید.
    "اونی که تا آخر باهاته، فقط پاهاته"
    خوب این خیلی جسورانه نوشته شده ولی بهتر بود به شیوه دیگه میگفتید.
    پ.ن: درحال ایده پردازی برای داستان جدید
    .
    .
    .
    .
    وقتی منتشرش میکنم که یه قلم نوری درست و حسابی داشته باشم
  3. #3
    تاریخ عضویت
    2016/05/10
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    14
    امتیاز
    1,934
    شهرت
    0
    33
    کاربر انجمن
    سلام مرسی که بازدید کردید . چشم دربارش فک میکنم یه چیز بهتر بنویسم . ممنون
    برای نابود کردن یک فرهنگ نیازی نیست کتاب هایشان را بسوزانید ، فقط کافیست کاری کنید تا آنها را نخوانند . ویکتور هوگو
  4. #4
    تاریخ عضویت
    2013/08/03
    محل سکونت
    قم
    نوشته‌ها
    492
    امتیاز
    33,625
    شهرت
    21
    2,308
    پليس سایت
    نمی تونی بگی عوض شد نسبت به تو رفتارم
    از دور و بر و اطرافیات بپرس دربارم
    وقتی من پات وایستادم منم بدون حق دارم
    ولی کسی پای من واینستاد به جز شلوارم

    بغض (یاس و آمین)
    قشنگ بود بازم بنویس
    یه سرباز وقتی که می‌رسه به ته خط تازه تبدیل به وزیر می‌شه
    _________
    چقدر عقده نگه داشتم تو دل پیرم چقدر دویدم و فهمیدم رو تردمیلم
    __________
    من اعصاب بیست سال دیگمو الان دارم از بدن خودم مساعده می‌گیرم
    یاس
  5. #5
    تاریخ عضویت
    2015/08/23
    محل سکونت
    کرمانشاه
    نوشته‌ها
    107
    امتیاز
    9,258
    شهرت
    0
    536
    کاربر انجمن
    نقل قول نوشته اصلی توسط امیرحسن - ابراهیمی نمایش پست ها
    به آرامی از لا به لای درختان کاج پیر و سالخورده ی حیاط مدرسه مان می گذرم و روز های خوب با او بودن را به یاد می آورم ، روز های دیوونگی و دویدن کنار هم . روز هایی که دست در دست هم از زیر درختان چنار و کاج کهنسال پارک قدم می زدیم و حرف های زیادی برای گفتن داشتیم .
    زمانی با هم بودیم و بلند بلند بدون اینکه حرف های همدیگر را بشنویم زیر هجوم آواز گنجشک های مخفی در درختان صحبت می کردیم و فقط صدای خنده هایش به گوشم می رسید .
    هنوز هم خنده های زیبا و دلنشین او را که به صورت ماه گونه اش می نشست به یاد می آورم و می توانم بوی عطر اورا که از هزاران گل در گلزار و انواع قهوه ها خوشبوتر و دلچسب تر بود را حس کنم .
    ولی روزگار به من یاد داد که از هرکسی هرچیزی بعید نیست و از اون هم بعید نبود و من را کنار زد و در تنهایی هایم تنهایم گذاشت ؛ ومن هر روز در مدرسه و پارک حس او را به یاد میاورم و فقط با حس اوست که زنده می مانم و می توانم در این زندگی پر از غم دوام بیاورم . از زندگی و ادم های توی اون فقط میشود یک چیز را فهمید هیچ کس جز شلوار آدم تا آخر پایمان نمی ایستد .
    خب من با قصد نقد اومدم جلو، پس ببخشید اگه خیلی مهربون نیستم.
    لحن نوشتت خیلی زیاد تغییر داشت. یه لحظه خودمونی، یه لحظه رسمی. این اشکال بزرگیه و بهتره حلش کنی.
    موضوع نوشتت به خودت مربوطه اما خلاقانه نبود. معمولا می گم حتی اگه موضوع خلاقانه ای انتخاب نمی کنید جوری بنوویسیدش که با تموم نوشته های قبلی با اون موضوع فرق کنه. خاصش کنید. این داستان الان یه تکرار بود. یه تکرار نه چندان قوی.
    در ضمن، وقتی داری یه داستان احساسی می نویسی نباید عبارت های عامیانه استفاده کنی.
    اما باید بگم سبک نگارشت و اینکه خیلی از علائم رو رعایت کردی خوب بود. به نسبت البته ولی همین هم باعث خوشحالی بود.
    بیشتر بنویس، و موفق باشی.
    [COLOR=#141823][FONT=helvetica][SIZE=4][FONT=comic sans ms]You say you love rain, but you use an umbrella to walk under it ![/FONT][/SIZE][/FONT][/COLOR]
    [COLOR=#141823][FONT=helvetica][SIZE=4][FONT=comic sans ms]You say you love sun, but you seek shelter when it is shining ![/FONT][/SIZE][/FONT][/COLOR]
    [COLOR=#141823][FONT=helvetica][SIZE=4][FONT=comic sans ms]You say you love wind, but when it comes you close your windows ![/FONT][/SIZE][/FONT][/COLOR]
    [COLOR=#141823][FONT=helvetica][SIZE=4][FONT=comic sans ms]So that's why I'm scared,
    when you say you love me...

    «Bob Marley»[/FONT][/SIZE]
    [/FONT][/COLOR]
  6. #6
    تاریخ عضویت
    2016/05/10
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    14
    امتیاز
    1,934
    شهرت
    0
    33
    کاربر انجمن
    نقل قول نوشته اصلی توسط Harir-Silk نمایش پست ها
    خب من با قصد نقد اومدم جلو، پس ببخشید اگه خیلی مهربون نیستم.
    لحن نوشتت خیلی زیاد تغییر داشت. یه لحظه خودمونی، یه لحظه رسمی. این اشکال بزرگیه و بهتره حلش کنی.
    موضوع نوشتت به خودت مربوطه اما خلاقانه نبود. معمولا می گم حتی اگه موضوع خلاقانه ای انتخاب نمی کنید جوری بنوویسیدش که با تموم نوشته های قبلی با اون موضوع فرق کنه. خاصش کنید. این داستان الان یه تکرار بود. یه تکرار نه چندان قوی.
    در ضمن، وقتی داری یه داستان احساسی می نویسی نباید عبارت های عامیانه استفاده کنی.
    اما باید بگم سبک نگارشت و اینکه خیلی از علائم رو رعایت کردی خوب بود. به نسبت البته ولی همین هم باعث خوشحالی بود.
    بیشتر بنویس، و موفق باشی.
    خیلی ممنونم که با نظر نقد جلو اومدید .... پس سعی میکنم درگام های بعدی بهتر بنویسمش ممنون
    برای نابود کردن یک فرهنگ نیازی نیست کتاب هایشان را بسوزانید ، فقط کافیست کاری کنید تا آنها را نخوانند . ویکتور هوگو
  7. #7
    تاریخ عضویت
    2016/05/10
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    14
    امتیاز
    1,934
    شهرت
    0
    33
    کاربر انجمن
    حریر خانم به خاطر نقدی که کردید تغییرش دادم امید وارم لذت ببرید ......
    برای نابود کردن یک فرهنگ نیازی نیست کتاب هایشان را بسوزانید ، فقط کافیست کاری کنید تا آنها را نخوانند . ویکتور هوگو
  8. #8
    تاریخ عضویت
    2015/08/23
    محل سکونت
    کرمانشاه
    نوشته‌ها
    107
    امتیاز
    9,258
    شهرت
    0
    536
    کاربر انجمن
    خیلی بهتر شد، حسش کردم و ازش لذت بردم. دستتون درد نکنه و خسته نباشید.
    تصوراتتون ملموس بود
    [COLOR=#141823][FONT=helvetica][SIZE=4][FONT=comic sans ms]You say you love rain, but you use an umbrella to walk under it ![/FONT][/SIZE][/FONT][/COLOR]
    [COLOR=#141823][FONT=helvetica][SIZE=4][FONT=comic sans ms]You say you love sun, but you seek shelter when it is shining ![/FONT][/SIZE][/FONT][/COLOR]
    [COLOR=#141823][FONT=helvetica][SIZE=4][FONT=comic sans ms]You say you love wind, but when it comes you close your windows ![/FONT][/SIZE][/FONT][/COLOR]
    [COLOR=#141823][FONT=helvetica][SIZE=4][FONT=comic sans ms]So that's why I'm scared,
    when you say you love me...

    «Bob Marley»[/FONT][/SIZE]
    [/FONT][/COLOR]
  9. #9
    تاریخ عضویت
    2014/01/30
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    49
    امتیاز
    4,854
    شهرت
    0
    180
    کاربر انجمن
    امیرحسن خیلی بهتر شده بود
    احساساتو خوب بیان کردی
    ولی اگه از کلمه انواع استفاده نمی کردی بیشتر دلنشین میشد
    موفق باشی
    حتی آن هایی که فکر می کنند سرنوشت از قبل مشخص شده، قبل از رد شدن از خیابان ابتدا دو طرف آن را نگاه می کنند[LEFT]
    استیون هاوکینگ[/LEFT]
  10. #10
    تاریخ عضویت
    2016/05/10
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    14
    امتیاز
    1,934
    شهرت
    0
    33
    کاربر انجمن
    ممنون ، به خاطر شما و نقدتون بود که تونستم درستش کنم .....

    - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط perseus نمایش پست ها
    امیرحسن خیلی بهتر شده بود
    احساساتو خوب بیان کردی
    ولی اگه از کلمه انواع استفاده نمی کردی بیشتر دلنشین میشد
    موفق باشی
    ممنون مرسی
    برای نابود کردن یک فرهنگ نیازی نیست کتاب هایشان را بسوزانید ، فقط کافیست کاری کنید تا آنها را نخوانند . ویکتور هوگو
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دانلود انیمه بسیار زیبای God Eater با زیرنویس فارسی
    توسط H.A.M.I.D در انجمن فیلم و سریال و انیمه
    پاسخ: 2
    آخرین نوشته: 2015/09/02, 11:42
  2. کودک زیر باران مرد
    توسط negar_gh در انجمن شعر
    پاسخ: 8
    آخرین نوشته: 2015/02/03, 22:52
  3. لحظات زیبا و دلچسب زندگی از نگاه چارلی چاپلین
    توسط Prince-of-Persia در انجمن مطالب جالب و دانستنی‌ها
    پاسخ: 4
    آخرین نوشته: 2014/08/01, 00:09
  4. دانلود فیلم زیبا و جذاب Up in the Air
    توسط ShErViN در انجمن فیلم و سریال و انیمه
    پاسخ: 0
    آخرین نوشته: 2013/11/01, 18:54

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •