ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





صفحه 4 از 4 نخست ... 2 3 4
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 34 , از مجموع 34
  1. #1
    تاریخ عضویت
    2013/08/04
    نوشته‌ها
    476
    امتیاز
    7,603
    شهرت
    0
    1,043
    کاربر انجمن

    انواع و اقسام خاطرات دوران مدرسه

    سلام به همگی
    همونطور که از اسم انجمن و به خصوص تایک بر میاد معلومه جای تعریف خاطرات بچه ها از شیطونیای مدرسشونه که میدونم کم هم نبوده!

    حالا از گانگسترای مدرسه و همچنین بچه های آروووووووووووووم (جهت یاد گیری و آموزش!) میخوام بیان و تجربیات گرانبهاشونو در زمینه این فعالیتای صلح جویانه بین معلمین و ما و مدرسه در اختیار هم بذارن تا هم سطح علمی بالا بره!
    هم در شادی هم سهیم بشیم!
    و هم یه تجدید خاطره ای داشته باشیم...!




    پس در کل:خاطرات جالب دوران مدرسه رو اینجا بزارید
    ویرایش توسط DaReN : 2013/08/25 در ساعت 12:47
  2. #31
    تاریخ عضویت
    2014/02/03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    132
    امتیاز
    20,189
    شهرت
    0
    1,377
    کاربر انجمن
    من بااینکه بچه شری محسوب میشم ولی تو مدرسه کاملا ارومم.....
    دریغ از یدونه شیطنت....
    بخاطر همین یدونه خاطره میگم مال امساله(سال سوم راهنمایی اردیبهشت اونجاها)
    اقا اینا سال سوم مارو دوبار سرزنگ ورزش بردن پیاده روی دور دریاچه مصنوعی که اولای گنبده....
    دفه اول که اتفاق خاصی نبفتاد فقط یکم تیکه انداختن بهمون(3نفری مسابقه دوگذاشته بودیم از معلمو معاونو بچه ها کلی دور بودیم)...
    ولی دفه دوم....
    دسته گلی به اب دادما....
    اقا مااولش عین بچه ادم داشتیم راه میرفتیم(البته همراه با یکم...فقط یکم مسخره بازی)
    بد ازین اخراش دیه بچه ها تقریبا پخش شده بودن چن نفر داشتن بااین وسایل رزشی کار میردن چن نفرم سوار تاب سرسره شده بودن چن نفر سوار الاکلنگ(من همه ایناروسوار شدم)
    دونفرم رفته بودم کنار اب نشسه بودن(این دریاچهه شبیه ااین ظرفای لبه دار گوده...یه تیکه صافه که ملت پیاده روی میکنن یه تیکشم شیب نسبتاتندی داره بدشم که ابه)..
    منم رفتم کنار ایناوایسادم.....
    کرمای درنم گل کرد خواستم نوک کفشموکنم تواب...
    نگو اون تیکه لجن داشته...
    هیچی دیه پام سر خورد تاکمرافتادم تو اب....
    بزور بادستام خودمو تو اون تیکه شیبدار نگه داشتم....
    ینی از کمربه پایین خیس شده بودم لباسم لجنیم شده بود
    هیچی دیه دبیرورزش اومد گفت بزار زنگ بزنم به ممان بابات بری خونه(اون موقه از شانس من هوا ابری بود بادم میزد)
    منم مامان بابام نمیدونستن اومدم اینجا(ینی امضا جعل کرده بودم....خط منوبابام که شبیه همه امضام که.....امضاشو جعل کردم....خودشم نفهمید جعلیه)
    هیچی دیه گفتم نه نه الان هیشکی نیستو(مدرسه بودن هردوتا)سرکارنواینجورچیزا..
    بد گفت بااین وض که نمیتونی بشینی سرکلاس...
    منم گفتم اشکال نداره شلوار ورزشی با پالتو میپوشم...(لازم به ذکره بنده سر کلاس عین مرغ پخته شده بودم)
    بد به یکی از بچه ها گفتم بیا بریم کمک کن من لباسارو بشورم(بچه ی مورد نظر همین ارامه@aram@البته تنها کمکی کرد این بودکه پالتوولباسامو نگه داش که من بقیرو بشورم)
    خوب دیه یبار تو مدرسه کرمای درونم بکار افتاد که نتیجش این شد.....
    ولی خوب خدایی سر صحنه افتادن تاحد مرگ خندیدیم
    [CENTER]ای اهل حرم میر و علمدار نیامد......
    سردار حسین سید و سالار نیامد.....
    [/CENTER]
  3. #32
    تاریخ عضویت
    2013/12/27
    محل سکونت
    شمال شمال، غرب غرب، اورمیه
    نوشته‌ها
    540
    امتیاز
    48,951
    شهرت
    4
    1,673
    سردبیر نشریه
    یه بار کلاس دوم دبیرستان زنگ آمادگی دفاعی بود کتاب تموم شده بود بیکار نشسته بودیم. خودشم چون آخرای مدرسه بود و دم به دیقه امتحان میدادیم حسابی حوصله مون پوکیده بود.
    خلاصه اون زنگ صندلی هارو چیده بودیم دورتادور دیوار، اضافی ها هم نشسته بودن وسط کلاس.
    من و رفیقام درست چسبیده بودیم به دیوار روبرویی معلم.
    معلم با ورقه هامون مشغول بود. من و دوستام داشتیم فکر میکردیم چیکار کنیم چیکار نکنیم که یهو به طور کاملا تصادفی منو و دوستم همزمان یه پامونو انداختیم رو اون یکی.
    و همزمان یه فکری به نظرمون رسید قیافمون این شکلی شد :
    یه ده نفری میشدیم که ردیفی کنار هم نشسته بودیم. ده تا از شاگردای پایه ی کلاس که به هیچی نه نمی گفتیم.
    قرار بر این شد که اول پای راستمون رو روی پای چپمون بندازیم و با علامت من جاهاشونو عوض کنیم.
    کلاس ساکت بود و از اونجایی که ما هم ناشی بودیم، همین که علامت دادم اون نه تای بقیه تالاپی پاهاشونو عوض کردن.
    همه برگشتن نگاه کردن و ما خودمونو زدیم به کوچه علی چپ!
    بعد قرار شد که بی سروصدا پاهارو عوض کنیم.
    خلاصه داشتیم کیف میکردیم منم هربار الگوی بازی رو پیچیده تر میکردم
    تا اینکه
    قرار شد پای راست که روی پای چپه یه بار پایین بیاد کنار پای چپ، بعد بلندش کنیم رو هوا، دوباره بزاریمش کنار پای چپ، بعد پای چپ رو بندازیم رو پای راست!
    من علامت دادم و شروع کردیم.
    پای راست رو آوردیم پایین، ولی همین که خواستیم ببریمش بالا رو هوا، یهو معلم برگشت صاف زل زد به ما.
    تصور کنین ده تا لنگه پای راست رو هوا باشن!!!
    کلاس ترکید از خنده
    معلممون یه چند دیقه نگاه کد بعد با تاسف سرشو انداخت پایین و مشغول شد.
    ما هم ساکت تو صندلیامون کز کردیم.
    .
    .
    .
    ولی نهایتا باز حوصلمون سر رفت.
    بچه ها گفتن بیاین ادامه بدیم منم گفتم باشه.
    ردیف جلویی برگشت گفت اونام هستن
    گفتم دوباره از همون الگوی اولی ساده شروع میکنیم با علامت من
    همین که علامت دادم ردیف جلویی که ناشی بودن یهو تالاپ پاهاشونو کوبیدن زمین!
    این دفه کلاس چنان از خنده منفجر شد که معلم پا شد داد زد:
    گمشین بیرون، دارم به یه مشت وحشی از پشت کوه اومده تدریس میکنم بی لیاغتا و... (بقیش یادم نمیاد چی گفت، اینا روهم یادم مونده چون بعدا سوژه کردیم!)
    هیچی دیگه وسایلامونو جمع کردیم رفتیم حیاط نشستیم رو سکو بازیمونو ادامه دادیم( البته اینبار عمدا پاهامونو میکوبیدیم، یَک مارشی راه انداخته بودیم...)
    .
    .
    .
    هــــــــــعی... یادش گرامی
    امضا:

    A.Gh

    والا
  4. #33
    تاریخ عضویت
    2014/06/24
    محل سکونت
    مشهد
    نوشته‌ها
    9
    امتیاز
    6,050
    شهرت
    0
    85
    کاربر انجمن
    من دوم راهنمایی که بودم عموما روش تقلبم مظلوم نمایی بود یعنی همه معلما فکر میکردن ته بچه مثبتم
    کارنامه نوبت اولمو که دادن دیدم سه تا از درسامو که با یک نفر بود 18.5 داده بود .بقیه بیست عصبی رفتم دفتر چون مطمئن بودم اون درسا رو بیست میشم.صداش کردم گفت:صبر کنم منم پشت دفتر واستاده بودم فحش های+18 بارش میکردم که یکی دیگه از معلمامون اومد همه رو هم شنیده بود نامرد .منم یه کم رفتم عقب خوردم به یه میز رو همون ولو شدم به خودم گفتم کارم تمومه اخه اسکل کی پشت دفتر به یکی از معلما فحش ناموسی میده؟؟؟
    هیچی دیگه اومد یکی یواش زد روی گونم گفت:ای بلا!!! و رفت
    چند روز بعد
    بعد از زنگ ازادی داشتیم از مدرسه در میرفتیم. به دوستم گفتم:اون بوقققق باید عذر خواهی کنه نه من (با یکی قهر بودم)
    همون موقع همون معلمم از کنارم رد شد دیگه رسما ابروم رفت پیشنهاد میکنم هر وقت خواستین پشت سر کسی حرف بزنین همه جا رو نگاه کنین مخصوصا اگه مثل من بد شانسین
    ویرایش توسط fAEZE : 2014/08/25 در ساعت 13:56
    شکر خدا که من هیچ خدایی را از هیچ کس به ارث نبرده ام.
    من آزادم که خدای خود را آنطور که دلم میخواهد مجسم کنم،
    خدای من مهربان، بخشنده،دلسوز،چیز فهم و اتفاقا خیلی هم شوخ است
    جین وبستر
  5. #34
    تاریخ عضویت
    2016/04/07
    نوشته‌ها
    12
    امتیاز
    2,456
    شهرت
    0
    14
    کاربر انجمن
    روز دوم سوم مدرسه بود تازه کلاس اول دبستان میرفتم
    معلم صدام کرد پای تخته برم حوصله ام سر رفت معلم هم حواسش نبود ، از تخته بالا رفتم خواستم بیام پایین همراه با تخته افتادم
    معلم اول با چوب منو زد بعد از کلاس اخراجم کرد مجبور شد پدرم بیاد مدرسه صحبت کنه تا منو سر کلاس راه بدن
    ************************************************** ******************
    خاطره بعدیم اول دبیرستان میرفتیم یه معلم خانم داشتیم فقط تو فکر قیافه و تیپش بود درس نمی داد لاک میزد
    یروز یه لیوان آب خواست آب که براش اوردن رفت بیرون کلاس صداش کرده بودن، توی این فرصت بچه ها ادامسشونو انداختن توی آب لیوان و تف کردن توش
    معلمه اومد آبه رو خورد یه نگاه اخر سر کرد فهمید چی بود خورده صحنه ی دیدنی بود
    از خاطرات باحال مدرسه ام بودن
    [CENTER][B]همیشه خواب ها
    از ارتفاع ساده لوحی خود پرت می‌شوند و می‌میرند
    من شبدر چهارپری را می‌بویم
    که روی گور مفاهیم کهنه روییده ست[/B]
    [/CENTER]
صفحه 4 از 4 نخست ... 2 3 4
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 34 , از مجموع 34

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •