چند سال پیشفاون موقع که من راهنمایی بودم،دوبیت از یک شعر حافظ تو یکی از درسامون اومده بود
شعر واقعا قشنگی بود ومن خیلی دوسش داشتم،واسه همین حفظش کردم،
الان دوباره چشمم افتاد به اون شعر و خواستم به یاد گذشته ها بذارمش...

ای هدهد صبا به سبا می‌فرستمت


بنگر که از کجا به کجا می‌فرستمت


حیف است طایری چو تو در خاکدان غم


زین جا به آشیان وفا می‌فرستمت


در راه عشق مرحله قرب و بعد نیست


می‌بینمت عیان و دعا می‌فرستمت


هر صبح و شام قافله‌ای از دعای خیر


در صحبت شمال و صبا می‌فرستمت


تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب


جان عزیز خود به نوا می‌فرستمت


ای غایب از نظر که شدی همنشین دل


می‌گویمت دعا و ثنا می‌فرستمت


در روی خود تفرج صنع خدای کن


کآیینهٔ خدای نما می‌فرستمت


تا مطربان ز شوق منت آگهی دهند


قول و غزل به ساز و نوا می‌فرستمت


ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت


با درد صبر کن که دوا می‌فرستمت


حافظ سرود مجلس ما ذکر خیر توست


بشتاب هان که اسب و قبا می‌فرستمت