ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





صفحه 3 از 3 نخست 1 2 3
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 27 , از مجموع 27
  1. #1
    تاریخ عضویت
    2015/02/20
    محل سکونت
    قصر آرالوئن
    نوشته‌ها
    125
    امتیاز
    871
    شهرت
    0
    1,000
    کاربر انجمن

    Lightbulb اثبات واجب الوجود بودن خدا و رد تسلسل

    فلاسفه الهی و علمای کلام(متکلمین) براهین زیادی را برای اثبات وجود خداوند متعال که در کتب مبسوط فلسفه و کلام، ذکر شده است ما در میان آنها یک برهان که به مقدمات کمتری اجتیاج دارد و در عین محکمی آسان تر نیز هست بر میگزینیم و به توضیح آن می پردازیم. ولی باید توجه داشت که این برهان فقط خدا را به عنوان واجب الوجود یعنی موجودی که وجودش ضروری است و بی نیاز ایجاد کننده اسن را اثبات می کند و ضفات ثبوتیه ی او مثل علم و قدرت و جسمانی نبودن و زمان و مکان نداشتن را بای با براهین دیگری اثبات کرد. این برهان ساده ترین اثبات فلسفی برای اثبات وجود خداست که از چند مقدمه عقلی تشکیل شده ولی برای روشن تر شدن مطلب لازم است یک سری اصطلاحات فلسفی را توضیح بدم.

    علت و معلول
    اگر موجودی وجودش نیازمند موجود دیگر باشد و وجودش به نوعی توقف بر وجود دیگری داشته باشد، به اصطلاح فلسفی موجود نیازمند را «معلول» و دیگری را «علت» می نامند.

    امکان و وجوب
    واجب الوجود موجودی است که خود بخود وجود داشته باشد و و نیازی به موجود دیگر نداشته باشد و طبعا چنین موجودی ازلی و ابدی خواهد بود زیرا معدوم بودن چیزی در یک زمان، نشانه این است که وجودش از خودش نیست و برای وجود یافتن اختیاح به وحود موجود دیگری دارد که سبب و شرط تحقق آن است و با فقدان آن مفقود می شود و ممکن الوجود موجودی است که خود به خود وجود ندارد و وجودش منوط به وجود موجود دیگری است.


    متن برهان


    هر چیز را که بتوان آنرا موجود دانست ازو جحلت خارج نیست؛ یا وجود آن ضرورت دارد و خودبخود موجود، و به اصطلاح «واجب الوجود» است یا وجودش ضرورت ندارد و مرهوم وجود موجوده دیگری است و به اصطلاح «ممکن الوجود» می باشد. و نمی توان همه ی موجودات را ممکن الوجود دانست، زیرا ممکن الوجود نیاز به علت دارد و اگر همه ی علت ها هم ممکن الوجود و به نوبه ی خود معلول به علت دیگری باشند هیچگاه هیچ موجودی تحقق نخواهد یافت، سلسله علل باید منتهی به موجودی شود که خودش معلول نباشد، و یا به اصطلاح تسلسسل علل تا بی نهایت محال است. و بدین ترتیب وجود واجب الوجود به عنوان نخستین علت که خود به خود موجود است و نیازی به موجود دیگری ندارد ثابت می شود.

    فلاسفه براهین متعددی برای ابطال تسلسل اقامه کرده اند که اکثرا با اندک تاملی آشکار می شود. با توجه به اینکه وجود معلول، نیازمند به وجود علت و مشروط به وجود آنست اگر فرض کنیم این معلولیت و مشروطیت، عمومی باشد هیچگاه هیچ موجودی به وجود نمی آید زیرا فرض مجموعه ای با وجود موجود های وابسته بدون وجود طرف دیگری که طرف وابستگی آنها باشد معقول نیست.

    فرض کنید یک تیم دونده جلو خط شروع ایستاده اند و آماده ی دویدن هستند ولی هر کدام ایشان تصمیم گرفته است تا دیگری ندود او هم شروع به دویدن نکند، اگر این تصمیم عمومیت داشته باشد هیچگاه هیچ کدام ایشان شروع به دوبدن نمی کند! به سخن دیگر: تسلسل معلول ها درست ولی تسلسل علت ها تا بی نهایت محال است.پس ناچار سلسله ی علت ها به موجودی منتهی می شود که خودش معلول موجود دیگری نباشد یعنی «واجب الوجود » باشد.






    خوب دوستای گلم اگه این مطلبو درک کردید سعی کنید این دو بیت رو جرء به جزء معنی کنید. هر کس که کامل تر و شیوا تر معنی کرد 20 امتیاز دنگی از جیب مبارک خودم جایزه داره! اینم از شعر:



    یا احد حد وجودت ناگزیر موجود نیست وحدت جودت دمادم فعل هر ذی جود نیست



    ما یسمی بالوجود از تو مجال گفته هاست ور نه موجودی به عیر از ذات تو در بود نیست
    ویرایش توسط smhmma : 2015/04/06 در ساعت 20:41
    [CENTER][SIZE=4]
    [/SIZE]
    [SIZE=4][FONT=Arial][COLOR=#000000][B]در این ساعات [COLOR=Red][COLOR=Silver]شلوغ[/COLOR] [/COLOR]زندگی[/B][/COLOR][/FONT][FONT=Arial][COLOR=#000000]
    [B]در این انبوه [COLOR=Silver]رفت و آمد[/COLOR] های پی در پی[/B]
    [B]در این سرعت بی درنگ [COLOR=Silver]ثانیه ها[/COLOR][/B]
    [B][COLOR=Red]تو[/COLOR] یک [COLOR=Silver]مکث[/COLOR] عاشقانه ای...[COLOR=Red]!!!

    [/COLOR][/B][/COLOR][/FONT][/SIZE][IMG]http://up.hammihan.com/img/userupload_2013_19690311271403811598.2912.gif[/IMG]
    [/CENTER]
  2. #21
    تاریخ عضویت
    2015/02/20
    محل سکونت
    قصر آرالوئن
    نوشته‌ها
    125
    امتیاز
    871
    شهرت
    0
    1,000
    کاربر انجمن
    نقل قول نوشته اصلی توسط smhmma نمایش پست ها
    اره فرین دقیقا
    اول که دقیقا تفاوت علوم تجربی با علوم ریاضی همینه
    ریاضی کلا برپایه ی منطق چیده شده
    اصلا کل اصول ریاضی برگرفته از منطقه
    درنتیجه اگر توی روش ها و راه حل ها اشتباهی نشه همه جای ریاضی منطقیه و ب هرچیی دست پیدا کنیم دیگه ازش مطمئنیم
    اما علوم تجربی اینطوری نیست
    تازه همون علوم تجربی هم تا جای ممکن سعی می کنن خطا رو پایین بیارن
    مثلا ازمایش درمورد یه چیزی می خوان بکنن
    دو نمونه ی ازمایش دارن
    وقتی مثلا می خوان تاثیر نور بر روی گیاهان رو بررسی کنن میان تمام شرایط رو برای دو گیاه یکاسان می کنن بعد مثلا نور یکی رو زیاد می کنن نور یکی رو کم
    تا تنها تفاوت بین دو نمونه همون چیزی باشه که می خوان درموردش تحقیق کنن اون وقت نتایجشون خیلی دقیق تره ولی دقیقا موضوع اینه که توی علوم تجربی چیزی ثابت نمیشه
    چیزی یقینی نیست
    همیشه یه نتیجه گیری می تونه غلط باشه
    همیشه می تونه استثناهایی هم وجود داشته باشه
    اما در علوم ریاضی همچین چیزی نیست
    بعدم دنیا برحسب یه قوانین هست
    حالا اگر ما به شکلی اون قوانین و قواعد رو بفهمیم می تونیم نتایجمون درمورد علوم تجربی رو هم خیلی دقیق تر بکینم
    مثلا وقتی ما قانون پایستگی رو کشف کردیم خیلی توی شیمی بدرد خورد



    نه دخترم بررسی یه تعداد محدود ویروس و نظریه دادن اصلا غیرمنطقی نیست
    به تعریف نظریه باید دقت کنی
    نظریه چیزی نیست ک اثبات شده بلکه مسئله ای هست که بر اثر ازمایش ها و نتیجه گیری و ... درمورد یه چیزی حدس می زنیم حالا نظریه می تونه درست باشه می تونه غلط باشه
    علوم تجربی همش نظریست
    چیزی که ثابت شده اسمش قانونه دخترم


    متوجه چیزی که گفتی و ازش نتیجه گرفتی هیچ چیز قابل اثبات نیست نشدم
    من اصلا متوجه منظورت نشدم که بگم درست فهمیدی یا نه
    درضمن دخترم ما منطق الهی و غیر الهیی نداریم
    منطق یه چیز واحده بعد می شه از منطق در فلسفه استفاده کرد
    خود فلسفه می تونه فلسفه الهیی باشه یا مباحث کلام باشه که قضیه فرق داره
    وگرنه منطق یه چیز مشترک و واحده
    مثل ریاضی که مشترک و واحد در تمام جهانه
    همون طور که گفتم ریاضی از منطق گرفته شده





    یکی دیگه ای اصول نزدیک به بدیهی عدم اجتماع و ارتفاع نقیضین هست
    چون فک کنم خودت تا حدی ازش خبر داری مختصر می گم
    عدم اجتماع یعنی نمیشه یه چیزی در یک زمان و مکان هم باشه هم نباشه
    عدم ارتففاع نقیضین دقیقا برعکس عدم اجتماعه
    اگر عدم اجتماع یک روی برگ باشه عدم ارتفاع روی دیگه برگه هست
    یعنی نمیشه یه چیزی نه باشه نه نباشه
    خودم همه ی اینا رو بلت بودما خواستم بففهمم تو هم میدونی؟(مدیونی اگه جور دیگه فک کنیا)ین جور که فهمیدم منطق مثه جدول کشی خیابون که حدودو چارچوب ذهنی شخص و مشخص میکنه و کسی که منطق رو یاد گرفته مغزش سامان دادده شدست این باعث میشه هیچوقت از چاچوب بحث خارج نشه و به مغلطه نیفته آیا همین است؟ منطق حصار بحثه؟ تعریفت رو راجب اجتماع نقیضین متوجه شدم ولی درباره ی ارتفاع یه جورایی نه کلا گنگ بود. لفطا توضیح بیشتر بده. بعدم درباره ی جنس و فصل. چرا حقیقت وجود هیچ جنس و فصلی نداره؟ (چطوره یه تاپیک بزنیم به اسم اینجی ماس ماس من سوالامو ازت بپرسم اینقد از بحث موضوع تاپیک خارج نزنم)
    [CENTER][SIZE=4]
    [/SIZE]
    [SIZE=4][FONT=Arial][COLOR=#000000][B]در این ساعات [COLOR=Red][COLOR=Silver]شلوغ[/COLOR] [/COLOR]زندگی[/B][/COLOR][/FONT][FONT=Arial][COLOR=#000000]
    [B]در این انبوه [COLOR=Silver]رفت و آمد[/COLOR] های پی در پی[/B]
    [B]در این سرعت بی درنگ [COLOR=Silver]ثانیه ها[/COLOR][/B]
    [B][COLOR=Red]تو[/COLOR] یک [COLOR=Silver]مکث[/COLOR] عاشقانه ای...[COLOR=Red]!!!

    [/COLOR][/B][/COLOR][/FONT][/SIZE][IMG]http://up.hammihan.com/img/userupload_2013_19690311271403811598.2912.gif[/IMG]
    [/CENTER]
  3. #22
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته‌ها
    1,534
    امتیاز
    64,504
    شهرت
    0
    7,570
    رئیس پليس سایت
    نقل قول نوشته اصلی توسط کساندرا نمایش پست ها
    خودم همه ی اینا رو بلت بودما خواستم بففهمم تو هم میدونی؟(مدیونی اگه جور دیگه فک کنیا)ین جور که فهمیدم منطق مثه جدول کشی خیابون که حدودو چارچوب ذهنی شخص و مشخص میکنه و کسی که منطق رو یاد گرفته مغزش سامان دادده شدست این باعث میشه هیچوقت از چاچوب بحث خارج نشه و به مغلطه نیفته آیا همین است؟ منطق حصار بحثه؟ تعریفت رو راجب اجتماع نقیضین متوجه شدم ولی درباره ی ارتفاع یه جورایی نه کلا گنگ بود. لفطا توضیح بیشتر بده. بعدم درباره ی جنس و فصل. چرا حقیقت وجود هیچ جنس و فصلی نداره؟ (چطوره یه تاپیک بزنیم به اسم اینجی ماس ماس من سوالامو ازت بپرسم اینقد از بحث موضوع تاپیک خارج نزنم)
    خخخخخخ
    بعله یکی تو راس می گی یکی بهروز خالی بند
    نه دقیقا مثل جدول کشی خیابون
    چون منطق یه چیز خیلی خیلی انعطاف پذیره
    یعنی یه قواعدی هست که باهاش باید توی همه شرایط کار کرد نه اینکه یه جا بشه کار کرد یه جا نشه
    بزار یه جور دیگه بهت بگم
    بیشتر ادمای اینجا تصور می کنن من یه ادم خیلی مذهبی هستم
    درحالی که اصلا مذهبی نیستم صرفا درمورد اسلام و فلسفه اسلامی و منطق تحقیق کردم
    برای همین الان می تونم برات یه مثالی بزنم که ربط به اسلام داره ولی این مثالی که می زنم به معنی درست بودن اسلام نیست
    نمی گم اسلام درست نیست ولی الان چون بحث اسلام نیست اصلا حرفی درمورد درست بودن یا نبودن اسلام نمی زنم(کلا اینا مقدمه ی مثالم بودن)

    نگاه کن دخترم تو فقط یه سری احکام درمورد انسان خوندی مثال نماز و روزه و ...
    اما اینا احکام قانون نیستن بلکه احکامی برحسب شرایط هستن
    اما اسلام یه سری قانون هم داره که تمام این احکام براساس اون قوانین نوشته و تنظیم می شن می گی چطوری؟؟الان بهت می گم
    نگاه مثلا یه قانونی داریم توی اسلام که می گه لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام
    به این معنی که ضرر دیدن و ضرر رساندن در اسلام نیست
    گفته چیزی که اسیب باشه در اسلام جایی نداره حالا چه این اسیب رو برسونیم چه این اسیب رو ببینیم
    براساس همین قانون تنظیم کننده می گن که اگر روزه به انسانی اسیب بزنه گرفتنش حرامه
    نه اینکه واجب نیست بلکه حرامه
    اگر یه کسی روزه گرفتن بهش اسیب بزنه حق نداره براساس اسلام روزه بگیره
    خیلی از احکام دیگه هم اینجوری در طول زمان عوض می شن
    مثلا وقتی مواد مخدر تولید شدن و بین مردم گسترش پیدا کردن دقیقا براساس همین حکم بود که حروم شدن چون اسیب جدی می زدن
    براساس این قانون احکام تغییر می کنن یا احکام جدید شکل می گیرن
    این قانونی که می بینی مثل منطق در فلسفه عمل می کنه در شرایط جدید کاربرد داره و فکر رو تنظیم می کنه
    ما قوانین اسلامی دیگه ای هم داریم مثل قانون حرج(فک کنم همین بود) که درمورد ضرورت صحبت کرده
    توی فلسفه هم اصول دیگه ای جز اینایی که گفتم داریم
    الان قشنگ فهمیدی نقش منطق رو؟؟؟منطق فقط در فلسفه کاربرد نداره بلکه منطق مادر فلسفه هست.منطق مادر ریاضیه و منطق مادر بسیاری از علوم در جهانه.فلسفه ای که از منطق شکل گرفته توی روانشناسی دخالت کرد و اگر نگیم روانشناسی رو شکل داد حداقل این بود که باعث پیشرفت روانشناسی شد(هرچند که عده ای معتقدن دقیقا روانشناسی فلسفه ای هست که فروید درمورد ذهن و رفتار انسان بنا گذاشت)فلسفه ای گه از منطق شکل گرفته بود سیاست رو بوجود اورد و البته جامع شناسی رو بوجود اورد
    منطق مادر بسیاری از علومه اما حیف که پشت علوم مختلف مخفیش کردیم و دیگه کمتر کسی بهش رجوع می کنه
    تمام وسایل الکترونیکی که ما ساختیم
    تمام این جهان نوینی که ساختیم براساس ریاضی و فیزیک بود که هردو شکل گرفته از منطق و فلسفه هستن
    فیزیک خیلی به فلسفه نزدیکه
    اما فیزیک با ریاضی که ناشی از منطقه هم قاطی شد و یه چیز خیلی دقیق تر بوجود اورد.فلسفه هنوزم پر از سفسطه و مغلطه هست اما فیزیک وقتی که با منطق خالص یعنی ریاضی قاطی شد خیلی از سفسطه دور شد به حدی که فیزیک دان ها دیگه نظریه می دن نه اینکه قانون بسازن.ون نظریه چیزی هست که هنوز قطعیت نیافته و براساس مشاهده و ازمایش و این جور چیزاست.و این عین منطقه
    حال می بینی دنیایی که ما توش زندگی می کنیم همش مدیون منطقیه که اندیشمندان پایشو گذاشتن.منطقی که با ذهن همه جوره
    البته کسانی هستن که بگن از کجا معلوم اصول بدیهی درست باشن؟؟؟سوال جالبی هم هست ولی همون ادما هم براشون اصول منطقی منطقی هست اما دارن می پرسن از کجا معلوم بتونیم به منطق اعتماد کنیم؟؟؟
    منطق مادر علوم مختلف شد چون منطق دانش اندیشه هست
    چون منطق اندیشه ی انسان رو شکل داد
    و انسان با اندیشش این جهان رو ساخت


    فک کنم الان بهتر نقش منطق رو فهمیدی نه؟؟



    نگه کن در عدم اجتماع نقیضین گفتم یه چیزی نمی تونه هم وجود داشته باشه هم وجود نداشته باشه
    حالا برای عدم ارتفاع می گم نمیشه که یه چیزی وجود نداشته باشه در عین حال اینم نباشه که وجود نداره
    یعنی نه وجود داشته باشه
    نه وجود نداشته باشه
    یه لحظه تصور کن یه چیزی وجود نداشته باشه
    بعد حالا تصور کن این هم نباشه که وجود نداره

    نمی دونم واقعا به چه شکل دیگه ای می تونم توضیحش بدم


    جنس و فصل؟؟؟منورت چیه؟؟؟منظورت ماهیته؟؟؟
    نگاه کن دخترم هستی یه چیزه
    چیستی یه چیز دیگست
    ما بعضی وقتا هستی رو با چیستی اشتباه می گیریم
    وقتی می گیم حقیقت وجود یعنی هستی
    ولی وقتی می گیم چیستی یعنی ویژگی های همون هستی
    وقتی یه چیزی هستی داره چیستی هم خواهد داشت
    چیستی از هستی ناشی می شه
    حقیقت وجود هستی رو بیان می کنه
    و اصلا کاری به چیستی نداره

    برای اینکه بهتر درک کنی اینطوری برات می گم
    تصور کن توی یه خیابونی داری راه می ری
    بعد یه دفعه جلوی روت یه دیوار می بینی که تا دیروز اونجا نبوده
    سعی می کنی به دیوار دست بزنی اما می بینی که دستت از توش رد شد
    بعد می فهمی درواقع این تصویر یه دیوار بوده
    اون موقع می گی ایجا چیزی وجود نداره یا می گی دیوار وجود نداره
    درحالی که اشتباه می کنی
    وجود هست اما ماهیتش سخت نیست
    همون تصویری که تو دیدی خودش یه نوع وجوده
    هستی داره
    اما ماهیت دیواری نداره
    ماهیت مادی نداره
    اما ماهیت مادی نداشتن به این معنی نیست که وجود نداره


    چشماتو ببند و یه سیاهی بزرگ رو تصور کن
    بعد وسط این سیاهی یه انسان توی ذهنت بیار
    الان شاید بگی این تصور وجود نداره اما اشتباه می کنی تصور ذهنی تو وجود داره
    اون انسانی که توی ذهنت تصور کردی وجود داره
    اما ماهیت انتزاعی داره
    ماهیت خارجی نداره
    ماهیتش مثل ماده و دنیای اطراف ما نیست که بتونیم لمسش کنیم
    بلکه ماهیتش انتزاعیه
    اما ماهیت انتزاعی باعث نمیشه وجود نداشته باشه
    هستی با چیستی فرق داره
    گرفتی؟؟؟


    خخخخخخ درموردش فکر می کنم
    :Its my family's house,Its my children's house




  4. #23
    تاریخ عضویت
    2014/06/28
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    71
    امتیاز
    7,733
    شهرت
    0
    339
    کاربر انجمن
    مرسی از تاپیک، بحث جالبی بود.
    خب همه گفتنی ها رو هم ک پدربزرگ گفت دیگه چیزی واسه گفتن نموند!
    نمیدونم چرا یاد این جمله شریعتی افتادم:
    "در عجبم از آبی آسمانی که می بینم و میدانم که نیست، و خدایی که نمیبینم و میدانم که هست"

    شاد باشین
    برای تمام رنج هایی که میبری
    صبر کن
    «صبر»
    اوج احترام به حکمت خداست...
  5. #24
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته‌ها
    1,534
    امتیاز
    64,504
    شهرت
    0
    7,570
    رئیس پليس سایت
    نقل قول نوشته اصلی توسط Jina نمایش پست ها
    مرسی از تاپیک، بحث جالبی بود.
    خب همه گفتنی ها رو هم ک پدربزرگ گفت دیگه چیزی واسه گفتن نموند!
    نمیدونم چرا یاد این جمله شریعتی افتادم:
    "در عجبم از آبی آسمانی که می بینم و میدانم که نیست، و خدایی که نمیبینم و میدانم که هست"

    شاد باشین
    بنده شاگردی می کنم در محضر شما(الکی مثلا خیلی متواضعم)
    البته درمورد اسمان ابی خیلی حرف دکتر شریعتی درست نیستا چون این ابیه هم وجود داره دیگه
    اینم باز بحث ماهیته
    شاید اون ماهیتی که ما فکر می کنیم نباشه اما وجود داره که ما ابی می بینیم
    :Its my family's house,Its my children's house




  6. #25
    تاریخ عضویت
    2014/06/28
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    71
    امتیاز
    7,733
    شهرت
    0
    339
    کاربر انجمن
    نقل قول نوشته اصلی توسط smhmma نمایش پست ها
    بنده شاگردی می کنم در محضر شما(الکی مثلا خیلی متواضعم)
    البته درمورد اسمان ابی خیلی حرف دکتر شریعتی درست نیستا چون این ابیه هم وجود داره دیگه
    اینم باز بحث ماهیته
    شاید اون ماهیتی که ما فکر می کنیم نباشه اما وجود داره که ما ابی می بینیم
    اختیار دارید، شکسته نفسی نفرمایید!
    به نوعی هم هست، هم نیست.
    خود اتمسفر که آبی نیست، بیرنگه. پس خود جو و آنچه که ما به عنوان آسمون میبینیم آبی نیست.
    نور خورشید که به مولکولهای اکسیژن و نیتروژن میخوره، طول موج آبی در سطح اتمسفر پخش میشه و آبی دیده میشه. پس ماهیتا آبی نیست، ولی آبی دیده میشه.
    جان کلام مهم بود...که از نظر من معنی لطیف و زیبایی داره.

    شاد باشین
    برای تمام رنج هایی که میبری
    صبر کن
    «صبر»
    اوج احترام به حکمت خداست...
  7. #26
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته‌ها
    1,534
    امتیاز
    64,504
    شهرت
    0
    7,570
    رئیس پليس سایت
    نقل قول نوشته اصلی توسط Jina نمایش پست ها
    اختیار دارید، شکسته نفسی نفرمایید!
    به نوعی هم هست، هم نیست.
    خود اتمسفر که آبی نیست، بیرنگه. پس خود جو و آنچه که ما به عنوان آسمون میبینیم آبی نیست.
    نور خورشید که به مولکولهای اکسیژن و نیتروژن میخوره، طول موج آبی در سطح اتمسفر پخش میشه و آبی دیده میشه. پس ماهیتا آبی نیست، ولی آبی دیده میشه.
    جان کلام مهم بود...که از نظر من معنی لطیف و زیبایی داره.

    شاد باشین
    اره اتمسفر ابی نیست اما اون رنگ ابیه وجود داره
    درسته
    جان کلام که خیلی خفن بود
    پیشتاز باشی دخترم
    :Its my family's house,Its my children's house




  8. #27
    تاریخ عضویت
    2015/04/08
    نوشته‌ها
    73
    امتیاز
    4,015
    شهرت
    0
    97
    کاربر انجمن
    نقل قول نوشته اصلی توسط smhmma نمایش پست ها
    دخترم این برهانی که ذکر کردی (البته تا اونجایی که خوندمش) همون برهان امکان و وجوب اب سینا هست
    این برهان یه اشکالاتی داره
    نگاه کن برهان اثباتی باید یقینی باشه
    نه اینکه برای ما احتمال ایجاد کنه
    یعنی اینکه باید به حداکثر اطمینان لازم برسیم که این چیزی که می خواستیم اثبات کنیم اثبات شده نه اینکه احتمال وجودش بیشتر شده
    برهان امکان وجودب یه مشکلی داره که برات می گم

    ابن سینا میاد هر وجودی رو به سه قسم تقسیم یم کنه
    ممکن الوجود
    واجب الوجود
    ممتنه الوجود(اگر درست نوشته باشم)
    و تعریف می کنه که هیچ وجود از این سه قسم خارج نیست
    اینجا یه مشکلی بوجود میاد
    علم انسان ناقصه
    تصور انسان هم محدوده
    از کجا معلوم صرفا همین سه قسم از وجود موجود باشن؟؟شاید ما درک نمی کنیم یا شاید در نزدیکی ما وجود دیگه ای نیست برای همین فکر می کنم کلا همین سه قسم هست
    البته درستشو بگم ممتنه الوجود اصن وجود نیست یا به عبارتی چیزیه که وجود نداره پس بهتره بگم از کجا معلوم تنها ممکن الوجود و واجب و الوجود وجود باشن؟؟
    شاید ما نمی دونیم
    در اینجا احتمال وارد می شه درنتیجه دیگه این اثبات نیست
    چون اثبات یعنی یقین حاصل کردن از درستی قضیه(اثبات حتی اطمینان از اشتباهی قضیه هم نیست چون اون می شه نقض حکم و اثبات می شه درستی حکم)
    پیشنهاد می کنم کسانی که اون تاپیک قبلی من درمورد زنجیروارگی رو فهمیدن از برهان علیت استفاده کنن
    برهان نظرم و برهان امکان وجوب مشکل دارن
    فقط یه برهان دیگه هم هست که می تونید رجوع کنید اونم برهان صدیقین هست که برهان سختیه و کلی هم تقریر مختلف داره و سخته رجوع کردن بهش برای کسی که نمی خواد تخصصی کار کنه

    دیدم تو تلگرام قاطی شد اینجا میارم
    خب راجب اینکه علم و عقل انسان محدوه و اثبات باید یقینی باشه
    ما میدونیم علم انسان محدوده بنابرین ممکنه اشتباه کنه تو تشریح بعضی چیز ها بنابرین همینطور که محمدم گفت ممکنه این تقسیم بندی 3 قسمی اشتباه باشه و همین احتمال اشتباه بودن رد میکنه برهان رو به صرف ورود احتمال به اثبات
    اما باید توجه داشته باشیم اگه یه برهان رو بخوایم به این شکل رد کنیم هیچ برهانی درست از آب در نمیاد دلیلشم سادست مثلا همین برهان علیت که خوده محمد حسین قبولش داره باید توجه کنه علم و عقله انسان ناقصه بنابرین همین رابطه علت و معلولی هم که توسط عقل استدلال شده ممکنه غلط باشه مثلا شاید معلولی وجود داشته باشه که علت نخواد و خدا هم نباشه بنابرین به علت ورود احتمال به برهان علیت رد میشه برهان علیت ! شما 100 تا برهان بیارین با همین تفسیر میشه ردش کرد!بنابرین رد کردن براهین به این شکل که عقل انسان محدوده عقلانی نیست (البته این دیدگاه دیدگاهه معروفیه به اسم سوفیسمی فکر کنم)
    اینم بگم محضه اطلاع بهترین برهانی که تاحالا ارائه شده همین برهان این تایپیکه از نظره فلاسفه
    ویرایش توسط paradoxy : 2015/08/01 در ساعت 16:16
    امضا خز شد دیگه این دوره زمونه با اثر انگشت لیزر تویه چشم تجزیه DNA و ... یه فردی رو میشناسن
صفحه 3 از 3 نخست 1 2 3
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 27 , از مجموع 27

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شهادت حضرت علی(ع)تسلیت باد
    توسط trouble در انجمن مناسبت‌ها
    پاسخ: 5
    آخرین نوشته: 2016/06/27, 11:56
  2. پاسخ: 2
    آخرین نوشته: 2015/07/12, 02:02
  3. رمان کاغذ بی خط | تسنیم
    توسط Nari در انجمن عاشقانه (رومنس)
    پاسخ: 0
    آخرین نوشته: 2014/12/03, 15:54

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •