ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





صفحه 2 از 2 نخست 1 2
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 11 , از مجموع 11

    اولین پست من و اولین کتاب من

    • نویسنده کتاب: moon jacobe
    • ژانر: فانتزی
    • دنبال کننده: 0
    • ایجاد شده در: 2015/07/12
    • امتیاز:
    • کتاب کامل نیست!
    • فرستنده،نویسنده کتاب است
    • تک جلدی
    سلام به همه ی کتابخوان ها و نویسندگان عزیز این اولین پست من میباشد لطفا نظرات خود را صادقانه راجع به اولین فصل از کتاب من بیان کنید با تشکر بریم سراغ کتاب
    مقدمه:
    لوایسی که بود؟

    قصه ی ما از ان بالا بالا ها شروع میشود. از انجا که موتس نگاهمان میکند. از انجا که بالا تر از ان جایی نیست!موتس،خدای خدایان با الهه ی یخ،آیسینگ ازدواج کرد. ثمره ی این ازدواج دوقلوی دختر و پسر کوچولوی با نمکی به نام لوایسی و نوس اسنو بود . موهای لوایسی و نوس اسنو سفید و چشمانشان آبی کمرنگ بود. پوست لوایسی و نوس اسنو سفید سفید بود دقیقا مانند برف. به این مناسبت جشنی برگزار شد. در آن جشن لوایسی و نوس اسنو به ستگر و تیگورا دو قلو هایی که با ان ها متولد شده و پدر و مادرشان آریا و سیتر الهه های باران و ستاره بودند، معرفی شدند و تیگورا و لوایسی و همچنین نوس اسنو و ستگر با هم نامزد شدند. اما در این جشن به اتفاق شیرینی طلسم شده که معلوم نبود از کجا آمده را نوس اسنو ی کوچولو و بیچاره خورد و گرفتار طلسم نفرت شد. کسی جز موتس از این خبر نداشت و او توانست تکه ای از آن را از دهان او بیرون اورد و به این ترتیب او از یک نفر متنفر نشد اما این که او چه کسی بود معلوم نبود. آن روز ها موتس خیلی عصبانی بود . چون که مرویا نگهبان دنیای مردگان و ونوس الهه ی زیبایی با هم ازدواج کرده بودند و همزمان با آیسینگ ونوس صاحب دختری شده بود به نام دانی یا دانتیس که بسیار زیبا بود(ولی نه به اندازه ی لوایسی).موتس به همسرش میگفتاین نشانه ی بدی است که این دو دختر با هم به دنیا آمده اند.باید او را به سیاره ی دور افتاده ای مانند زمین بفرستیم)و همیشه هم آیسینگ بهانه ای میاورد ولی ((نه)) نمیگفت ، چرا که سر پیچی از دستورات خدای خدایان بد سر انجامی داشت و همه کس این را میدانستند. اما نه تنها آیسینگ بلکه هیچکس نمیفهمید که چرا موتس به لوایسی با چشم بد نگاه میکند و با نوس اسنو کاری ندارد.
    با تشکر فقط تنها چیزی که نمیخواد زحمت بکشید و بگویید این است که من گند زده ام میبینید؟ خودم هم میدونم.

    در اطلاع باشید که فصل های بعدی انشا الله به صورت لینک با فرمت پی دی اف خواهد بود.گ
    ویرایش توسط Moon Jacob : 2015/07/14 در ساعت 20:27
  1. 14
  2. #12
    تاریخ عضویت
    2015/06/10
    محل سکونت
    داخل کتابام
    نوشته‌ها
    71
    امتیاز
    4,119
    شهرت
    0
    273
    کاربر انجمن
    دست همه درد نکنه حق با شما بود من باید این رو میکردم مقدمه!
    [FONT=b mitra][SIZE=4][B][SIZE=2][FONT=b koodak][SIZE=5]تمامی آدم ها هم اندازه ما نیستند
    درست اندازه گیری کنیم ....
    [/SIZE][/FONT][/SIZE]
    [/B][/SIZE][/FONT]
صفحه 2 از 2 نخست 1 2
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 11 , از مجموع 11

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •